خاطرات اعضا جدا شده سازمان مجاهدین خلق
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
رجوی تمام روستائیان اطراف پادگان اشرف را خریده بود
بمناسبت فرار من از فرقه رجوی فکر کنم قبلا داستان فرار خودم را از فرقه رجوی بطور خلاصه گفته بودم. در سازمان مجاهدین یک فضای بسته و دیکتاتوری حاکم بود. هیچ کس نمی توانست از قلعه مخوف اشرف اقدام به فرار کند اگر کسی موفق…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
اولین باری بود که به تنهایی از اشرف خارج می شدم..
حملات نیروهای ائتلاف به عراق – 20 مارس 2002 … خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت سی ام سالها بود که صدام حسین در عراق یکه تازی می کرد و مسعود رجوی زیرسایه او ، سرکوب شدید فرقه ای را براه انداخته و احدی…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
گوشه ای از خاطرات خانم فرشته هدایتی
نقل از خاطرات خانم فرشته هدایتی : چرا و در چه شرایطی وارد سازمان مجاهدین شدم ؟ درگیرودار شرایط سیاسی دوران انقلاب که آمیخته ای از صداقت انقلابی و بی سوادی و بی تجربگی سیاسی ناشی ازجوانی بود ، من هم قاطی موضوعات مختلفی شدم.…
- همکاری با بیگانگان
عملیات مشترک صدام و رجوی علیه ملت ایران
در چنین ایامی بود که بار دیگر رجوی خائن و وطن فروش در همدستی با صدام و ارتش متجاوزش با تجاوز و یورش به خاک میهن شماری از سربازان و مرزبانان شریف ایران زمین را به خاک و خون کشید و برگ سیاه دیگری بر…
- مریم رجوی
رجوی: خاطر جمع باشید از عراق جایی نمی رویم
قوای اشغالگر امریکایی به بهانه تجهیز صدام به سلاحهای کشتار جمعی ضمن تهاجم ددمنشانه زمینی و هوایی خاک آن کشور را تسخیر و مردمان مظلوم و بی دفاع آن سامان را بی سامان و خانمان کرد و در خون خود غلطاند و بسا جنایاتی مرتکب…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
فلسفه پرداختن به هنر در سازمان مجاهدین!
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت بیست و نهم تقریبا در هر مناسبتی باید یک ترانه می خواندم ، اجرای ترانه آذری جزو برنامه های ثابت اعیاد و مناسبات در سازمان بود ، اساسا فلسفه کارهای هنری ، سرپانگه داشتن اعضای اسیر در فرقه…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
با شنیدن نام ایران دیگر برایمان مهم نبود که می میریم یا زنده می مانیم
خاطرات شهرام بهادری – قسمت شش شروع حمله آمریکا به عراق در زمان حمله آمریکا به عراق ما را از پذیرش سوار ون کردند و به سمت سه راهی امام ویس بردند که قرارگاه 11 در آنجا مستقر بود. شخصی به اسم عباسعلی مسئول ما…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
اسیری که باید ترانه می خواند
خاطرات سیاه، محمدرضا مبین – قسمت بیست و هشتم اولین بار که یکی از ترانه های من از سیما پخش شد ، یکی از بچه های شمال که الان هم در سازمان اسیر است ، سر کار که تنها بودیم ، گفت محمدرضا خوش به…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
با وجود سابقه زندان ، بعید بود مرا به روی آنتن ببرند
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت بیست و هفتم استارت ترانه ها و ورود به برنامه های هنری سازمان ایده اولیه من در مورد شرکت در برنامه های هنری، از قرارگاه همایون شروع شد. اولین کار تهیه یک دفترچه و سپس جمع آوری متن…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
اجبارات برده ساز در العماره عراق …
خاطرات سیاه محمدرضا مبین – قسمت بیست و ششم همه امور روزانه مان ، اجباری و بایدی بود.هرگز اختیار نداشتیم در مورد برنامه ای” نه” بگوئیم ، هرروز و هر لحظه آموزش می دیدیم که نباید” نه” بگوئیم! همواره تمرین می کردیم که حق ”…
- استراتژی خشونت طلبانه
چگونگی قتل مهری موسوی و مینو فتحعلی در کمپ مجاهدین
مهری موسوی دانشجو و تحصیل کرده آمریکا بود. هنگامی که به عضویت شورای رهبری درآمد به او ابلاغ شده بود، دیگر نمی تواند از سازمان خارج شود و هرکس درخواست جدایی کند سزایش مرگ است، با این حال جلوی تشکیلات ایستاد و اعلام کرده بود…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت بیست و پنجم
نشست های مجاهد سازی اجباری در قرارگاه همایون ، العماره عراق … العماره از شهرهای بسیار گرم عراق بود. هوای شرجی قرارگاه همایون از مشخصه های بارز این قرارگاه بود. هر روز صبح پرچمی را که در وسط قرارگاه در اهتزاز بود نگاه می کردم…