خاطرات
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
ملاقات با خانواده در اشرف – قسمت چهارم
ایرج صالحی در قسمت قبل خاطرات خود گفت: در حالی که اتوبوس حامل پدر و خواهرم از کنارمان رد می شد برای آنها دست تکان دادم. می دانستم این چند ساعت شیرین و غیر قابل وصف نعمتی بود که خداوند به من و امثال من…
- خانواده ها
خاطره پدر بهمن عتیقی از اولین دیدار با فرزندش در پادگان اشرف – قسمت پایانی
پدر بهمن عتیقی در قسمت قبلی خاطرات خود گفت: شب وقتی چراغ ها را خاموش کرده بودند، آهسته از بهمن پرسیدم نمی خواهی با ما برگردی؟ که پاسخ داد شرایط طوری است که نمیشود با شما بیایم. انشاالله هر وقت شرایط مناسب شد به نزد…
- خانواده ها
ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت بیست و سوم
در قسمت بیست و دوم این سلسله یادداشت ها به مسائلی که ساعتی قبل از حضور برادرم در چند متری کانکس آمریکائی و مثلا ملاقات با من روی داد، اشاراتی کرده و اینک میخواهم به اصل مسئله و برخوردی که اتفاق افتاد بپردازم : این…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
شبهای قدر در زندان انفرادی اشرف
بیست و هشتم، بیست و نهم و سی ام دی ماه سال 1376 شبهای قدر ماه مبارک رمضان آنسال بود، من بیش از 4 ماه بود که در زندان انفرادی اسکان در پادگان مخوف اشرف به جرم نداشته محبوس بودم و شکنجه می شدم. زندان…
- خانواده ها
خاطره پدر بهمن عتیقی از اولین دیدار با فرزندش در پادگان اشرف – قسمت دوم
در قسمت قبل خاطرات، پدر بهمن عتیقی گفت: حدود دو ساعت از حضور ما در سالن می گذشت ولی خبری از بهمن و دیگر نفرات نبود! و هر بار که سوال می کردیم می گفتند سر کار هستند و بعد می آیند. در همین فرصت…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
ملاقات با خانواده در اشرف – قسمت سوم
ایرج صالحی در قسمت دوم خاطرات خود گفت: «فرشته یگانه» صحبت هایش را شروع کرد. خلاصه حرف های او این بود که خانواده های افرادی که در آن سالن جمع شده بودیم برای ملاقات به قرارگاه اشرف آمده اند و قرار است با ما ملاقات…
- خانواده ها
خاطره پدر بهمن عتیقی از اولین دیدار با فرزندش در اسارتگاه اشرف – قسمت اول
مدتی بود که بهمن به خانه نیامده بود. همه ما و بخصوص مادرش بشدت نگران شده بودیم. از اقوام و آشنایان پرس و جو کردیم بلکه ردی از او پیدا کنیم. ولی همه آنها اظهار بی اطلاعی می کردند. بهمن مدتی بود از اینکه بیکار…
- خانواده ها
ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت بیست و دوم
قسمت بیست و یکم این سلسله خاطرات، به مراجعه من به همراه مرحوم علی بشیری و دخترش نوشین که از نروژ آمده بودند به درب کمپ اشرف اختصاص داده شد. که به مرحوم علی بشیری ملاقاتی داده نشد. (توضیح: خانم راضیه خبازان (همسر علی و…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
ملاقات با خانواده در اشرف – قسمت دوم
ایرج صالحی در قسمت قبل عنوان کرد: رجوی ها تصور کردند می توانند از انجام ملاقات بین خانواده ها و فرزندان شان در اشرف یک دام ساخته و تعدادی از جوانان خانواده ها را جذب نموده و برخی دیگر از آنها را به عنوان نیروی…
- فرقه گرایی مجاهدین
ماه رمضان، ماه ماتم در درون مناسبات فرقه رجوی
هر سال ماه رمضان که فرا می رسید بچه ها عزا می گرفتند، چرا که کارها دو برابر می شد. آشپزخانه کارش دو چندان شده و شیرینی پزی هم کارش بسیار زیاد می شد. به همین دلیل از بچه ها جهت نیروی کار در اماکنی…
- استراتژی خشونت طلبانه
افشای نقش رجوی در ایجاد درگیری های 19 فروردین توسط رستم آلبوغبیش
بعد از سقوط صدام در سال 82 بصورت منطقی رجوی شیاد می بایست بساط فرقه اش را جمع و گورش را گم میکرد ولی از آنجاییکه وی همیشه در رویای کودکانه و تصورات احمقانه سیر می کند، بعد از حاکمیت دولت عراق در منتهای وقاحت…
- خانواده ها
ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت بیست و یکم
در قسمت بیستم این سلسله یادداشت ها صحبت از ماجراهای دیدارم با آقایان مصطفی محمدی و شادروان علی بشیری در هتلی در بغداد به میان رفت. علت این سفر( سفر دوم ام به عراق) مراجعه به کمپ اشرف، ملاقات با برادرم سید مرتضی و فرزند…