فرقه مجاهدین فرقه ای است که فریب کاری و دغل کاری از جمله راه کارهایی است که برای رسیدن به اهداف خود انجام می دهند و انسانها را فریب داده و از آنها سواستفاده می کنند از مثال ساده ای شروع می کنم که رهبر فرقه همان جانشین و بهتر بگویم مریم فریبکار که مسعود را (خدا) معرفی می کند و خودش را انسان رها شده از طریق طلاق و ازدواج با مسعود، که این طلاق او را غسل داده است و رها شده است. این شخص در جلسه شورای ملی، همان شورای لائیک که بعداً مسعود با فریبکاری نام این شورا را عوض کرد وشورای انتقال دولت و دموکراتیک اسلامی گذاشت و از اعضای لائیک این شورا هم با بحث های مختلف رضایت گرفت. اما یک سری از این اعضا وقتی که دیدند رجوی می خواهد گام به گام از اصول اولیه این شورا خارج شود از شورای اسلامی رجوی خارج شدند از جمله خانم متین به همراه همسرش و فریدون گیلانی، خانم هشترودی و… که زیر بار فرقه گری رجوی نرفتند و به خواسته های او تن ندادند و کسانی هم مثل مهدی سامع بودند که ماندند خودش و همسرش در سال 69 در نشست درونی آن زمان خودشان را مجاهد نامیدند و رهبری مسعود را قبول کردند و این هم داستان دارد که بد نیست بازگو شود و آن اینکه یکی از هواداران همین فرقه در نشستی مهدی سامع را لو داد و گفت من در خارج فکر می کردم ایشان واقعاً از چریک های فدائی خلق ایران است به همین خاطر به دفتر اینها رفت و آمد داشتم وگرنه من دیدگاهم با سازمان شما فرق دارد، که مهدی سامع برای او توضیح داد من هم برای شورای ملی کار می کنم و این شورا یک ارتش دارد که همه نیروها می توانند در آن شرکت کنند. آن خانم گفت اگر اینطور است چرا به همه ما می گوئید انقلاب کنید و من هم دوست دارم ارتشی باشم و رزمنده نه مجاهد ونه غیره. رجوی دید که اشتباه کرده سعی کرد با جمله که ذهن همه به آن مسئله درگیر شود، گفت: روز اول به من هم گفته شد چون یک روشنفکرهستی می خواهیم روشنگری کنی بعداً من در یک گروه مسلحانه قرار گرفتم. الان هم شما برای رزمنده شدن آمده بودی و به شما درجه داده شد تا مجاهد شوی و باید مسئول شما از شما سوال می کرد دوست دارید به این درجه برسید. اما رجوی در اینجا هم یک جمله فریبکارانه به آن خانم گفت چون شما زن هستید به خاطر رهائی زنها در این انقلاب، من خواستم تمام زنهای ارتش آزادی بخش را هم بیاورند. فریب در خارجه با نام ارتش، انقلاب درونی در عراق برای مجاهد شدن یعنی، برده شدن، اسیر شدن، گوسفندوار نگاه کردن، عمر را به هدر دادن، اما مگر همه یکی بودند. در آن زمان این زن با شجاعت تمام گفت حضور من در اینجا به خاطر نام ارتش آزادی بخش است و اگر شما می خواهید من در ارتش رزمنده باشم باید به عقیده من هم احترام گذاشته شود من دوست دارم در ارتش باشم نه در سازمان و اگر غیر از این است واقعاً بگوئید همه واقعیت را بدانند، آقای رجوی که دید اوضاع از دست خارج شد و آنهایی که خواب بودند با این حرف ها بیدار خواهند شد آنتراک شام را داد و این در سازمان یک روال بود که هر موقع رجوی کم می آورد و می دید نفر صحبت کننده دیگران را آگاه می کند آنتراک نماز یا نهار یا میان وعده ای را می داد تا جو به حالت اول برگردد. بلی رجوی، هم شورایی ها و هم نفراتی که با نام آنها به ارتش آمده بودند را اینطور فریب داده و به نام سازمان تمام می کرد.
مثال بعدی: خانم رجوی جادوگر در جلسه شورای ملی مقاومت در پاریس چنان با آب و تاب صحبت می کرد که مقاومت در تمام عرصه های سیاسی و نظامی و ایدئولوژیکی به پیروزی دست یافته است. به لحاظ سیاسی در دادگاه اسپانیا دولت عراق را محکوم کرد و دستور داد تا دولت عراق، افسرعراقی را به دادگاه معرفی کند، به لحاظ نظامی نیروها در اشرف با حمله به مزدوران رژیم آنها را از پا در آوردند و 170 نفر هم از اشرفی ها زخمی شدند، این مزدورها همان خانواده ها هستند که 1 سال است در انتظار دیدار فرزند خود توسط سران فرقه هر روز توهین شده و دست آخر هم آنها را سنگ باران نمودند و تنها فرقه ای است که ماهیت خودش را اینطور برای خانواده های نیروی خود برملا نموده است چون فرقه های دیگر تلاش می کند تا به این حریم وارد نشوند. اما رجوی (خدای) فرقه (سازمان مجاهدین) آنقدر نیروها را مغز شوئی داده که نفرات خانواده خود را با دید مزدور نگاه می کند به این خاطر می گویم این فرقه ای که من در آن بزرگ شدم با فرقه های دیگر فرق اساسی دارد چون دیدم چطورنفرات را وادار می کند به خانواده خود حمله کنند و آنها را با دجالیت کامل بعد از حمله تشویق کند و چند آیه هم از قرآن مجید و تورات و انجیل بیاورد و توهین های خودش را توجیه کند رجوی با دغلکاری نیروها را در اسارت خود نگاه داشته و علیه خانواده خود حمله نموده و اسم آن را هم جنگ جانانه با مزدوران رژیم گذاشته و آن را هم مریم رجوی در پاریس که مهد آزادی حقوق بشر می نامند در آنجا پیروزی نظامی اشرفی ها اعلام نموده است.
حال فقط این فاکت را نگاه کنید آن موقع میتوانید این فرقه، یعنی سازمان مجاهدین را با رهبرش و(خدای) آن که مسعود باشد بشناسید. در مسئله دیگر پیروزی ایدئولوژیکی مقاومت را بیان می کند که با الهام گرفتن از این ایدئولوژی نیروها در قرارگاه زنده و سرحال هستند که امروز جانانه جنگ می کنند. باید از این خانم دغلکار سوال کرد که اگر ایدئولوژی شما اینقدر نیروها را سرحال نگه داشته چرا در این یک سال به این اندازه فراری دارید یعنی اینها را ایدئولوژی شما نتوانسته جذب کند؟ خانم رجوی در این یک سال که شما ایدئولوژی خود را به رخ دیگران می کشید چرا نتوانستید این ریسک را بکنید و به نیروها در یک مکان ملاقات حضوری بدهید آیا این هم از آن جنگ جانانه است یا ترس از جدائی نفرات از ایدئولوژی شما؟ بلی فرقه ها به دلیل فریبکاری و دغلکاری شان به نیروهایی که جذب کرده اند اعتماد ندارند حتی اگراین نیروها به درجه رهبری برسد باز اعتماد ندارند بلی به همین خاطر است که رجوی ترس در دادن ملاقات به نیروهای خود دارد و این تنها فرقه ای است که حصار فیزیکی بین نیروها و خانواده آنها بنا کرده و نمی گذارد این حصار برداشته شود.
خانم رجوی در اوور پاریس به جای اینکه به فکر راه حل و نجات نفرات باشد کار زشت خودش را هم این طوری توجیه می کند.که همه نیروها به خاطرایدئولوژی فرقه گری اینها در اشرف باقی ماندن اگر فقط این درست باشد باید تا امروز به آنها با نگاه مثبت برای خروج فکر می کرد نه اینکه برای قتل عام دراشرف تدارک می دید آری تبلیغات فرقه ها و بخصوص مجاهدین برای نیروهای خود خیلی فراتر از تبلیغات دیگران است دولت اسپانیا خود خبر ندارد که دادگاهش یک کار را کرده و با درست و غلط بودن آن کار ندارم اما تبلیغات این در فرقه رجوی جای بحث دارد که یک شیپور برداشته و به نیروها می گوید این از مقاومت شما در اشرف است که دادگاه اسپانیا دولت عراق را مسئول قرار داده و اگر بیشتر مقاومت کنید دولت اسپانیا شما را در یک جزیره اسکان می دهد و برای اثبات این هم، یک پلاکارد نوشته "وعده ما دراسپانیا". این مسئله شاید برای خیلی ها قابل فهم نباشد که اینها چه ربطی به پناهندگی دارد ولی چون من در این فرقه یک عمر مانده ام می دانم که با این تبلیغات وفریبکاری آنها را به همدیگر ربط می دهد تا نیروها اینطور فکر کنند که انشاالله ما را دولت اسپانیا قبول می کند و شعارش را هم بیرونی کردیم،شعار وعده ما در اسپانیا، برای روشن شدن اینکه بدانید نوشته ام واقعیت دارد باید بیان کنم که در عملیات چلچراغ در مهران هم سازمان شعار داد امروز مهران فردا تهران و اینطور نیروها را برای عملیات فروغ آماده کرد و هرگز هم به تهران نرسید و امروز هم وعده ما در اسپانیا را برای خودکشی نیروها برنامه ریزی می کند و این فریبکاری را فقط در فرقه سازمان مجاهدین و به رهبری مسعود و مریم می شود دید. آری رهبران فرقه رجوی دروغگو و چاپلوس هستند همین را در آینده نزدیک بعد از فرار یک نیرو به اثبات می رسانیم که از شعار وعده ما در اسپانیا برای نیروها چطور استفاده نمودند و آنها چه برداشتی از این داشتند و چون نیروها به رسانه دسترسی ندارند. مشکلات دولت های غربی و بخصوص اسپانیا که الان در فاز مشکل اقتصادی به سر می برد خبر ندارند و اگر داشتند به رهبران فرقه در همان محفل می گفتند این تبلیغات ها را جمع کنید چراکه یکی می خواهد خود دولت اسپانیا را سر پا نگه دارد.
آری خانم رجوی الان دوران فرق کرده و فریبکاری شما یک زمان انسانها را به اسارت در می آورد ولی امروز دیگر نه.
ادامه دارد …