س: آیا می توانید بفرمایید از چه موقعی تشکیلات مجاهدین پروسه متلاشی شدن را سریعتر طی می کنند؟
سازمان بعد ازانجام آتش بس و امضای توافقنامه 16 ماده ای با نیروهای نظامی ایالات متحده امریکا، که 4 بند آن را بیرونی و اعلام کرد شرایط از هم پاشیدگی را شروع نمود. اگر به پروسه گذشته مجاهدین نگاه کنیم و یا به رویکرد آنان در زمان جنگ ایران و عراق و یا درجنگ عراق و کویت و بعد از آن وچه درزمان اشغال عراق توسط نیروهای ائتلاف، این سازمان بعنوان یک گروه تروریستی در قبال مردم و نمایندگان آنان در قالب شورای حکومتی اولیه و یا نمایندگان مجلس و یا دولت منتخب مردم، عمل کرده است واین موضوع برای تمام نیروهای گرفتار در این فرقه تروریستی و کشورهای غربی مشخص شده است. همچنین در این 8 سال اخیر ماهیت ضدانسانی این گروه برای خانواده های اسیران هم افشاء شده است مبنی بر اینکه مجاهدین خلق یک گروه تروریستی با ایدئولوژی فرقه گری می باشد. وبه استناد چنین عملکرد ضدحقوق بشری بوده که از سالیان قبل هم آمریکا وهم کشورهای اروپایی این گروه را در لیست تروریستی قرار دادند. البته از دوسال پیش اتحادیه اروپا مبادرت به خروج نام مجاهدین از لیست تروریستی نمود ضمن اینکه تاکنون ازاجازه فعالیت به آنان طفره رفته است. و فعالیت های انجام شده فعلی که دراروپا انجام می پذیرد، با نام شورای ضدملی مقاومت اعلام می گردد. که این هم فقط در بعضی از کشورهای مورد اشاره اتفاق می افتد وبراساس حجم اندک شرکت کنندگان و ادعاهای آماری دروغین و صدبرابرمجاهدین نمی شود فعالیت سیاسی اطلاق نمود. اگربه اثرات آتش بس مجاهدین با امریکاییان و یا بعبارتی تسلیم شدن و سپس خلع سلاح شدن آن در سال 2003 در درون تشکیلات رجوع کنیم در می یابیم این فروپاشی با مسئله دار شدن اعضا به واسطه فرار رجوی از صحنه همانند سال 1360 و گریختن پرحادثه مریم قجر به فرانسه و شروع روابط آنچنانی با نیروهای نظامی امریکا آغاز شده بود. در ثانی ترک استراتژی مسلحانه خودبخود مفاهیم زندگی سیاسی که گوشه ای از آن به زندگی فردی شخص مربوط خواهد شد در اذهان اعضای سازمان ریشه دوانید یعنی به همین سادگی بند الف انقلاب درونی مجاهدین کم رنگ ونقش زن و زندگی و فرزند و خانواده و ارزش های اجتماعی پررنگ گردید. و بدین ترتیب حرف و حدیث های رجوی و نشستهای پنج و ده روزه انقلاب ایدئولوژیک در سال 1368 به باد فنا و فراموشی سپرده شد و حرفهای مسعود رجوی مبنی بر اینکه درک خانواده بعنوان کانون فساد برای همگان ادعایی خنده آور جلوه نمود. و بتدریج شرایط عادی شدن و گاها شیوع و ترویج دعواهای بسیار عادی در قرارگاهها سر مسائل صنفی بالا گرفت و یا نفر برای یک نوشابه قوطی فلزی پپسی با مسئولش دعوا کرده و به سازمان بد و بیراه گفت و……… پس اجرای بند الف یا همان طلاق اجباری مجاهدین انرژی از اعضا برای پرداختن به مبارزه منظور نوکری برای صدام حسین و دشمن ملت ایران آزاد نکرد. ولی چرا در این مدت سازمان مجاهدین به عنوان یک گروه تروریستی در عراق توانسته در هیبت تشکیلات باقی بماند جواب مشخص خود را دارد که باید به آن دقیقا توجه نمود:
1- نیروهای انسانی حاضردر این گروه بدلیل اینکه همواره حمایت کننده مادی و اجتماعی نداشتند ودر یک محل حفاظت شده وباهیچ اطلاع رسانی وارتباط زندانی شده بودند وتبلیغات فزاینده داخل تشکیلات و ابزارهای بکارگرفته شده کنترل ذهن اعضا با جلساتی همچون عملیات جاری و یا غسل هفتگی بر اذهان آنان همواره تاثیر گذار بود ضمن اینکه سازمان از حربه ایجاد ترس وسرکوب درون تشکیلاتی نفرات درکمپ اشرف بهره برداری می نمود.
2- شرایط بعد از آتش بس درجنگ ایران وعراق ومتعاقبا اشغال کویت توسط صدام موجب گردید سازمان مجاهدین بطور کلی و تماماٌ در اختیارارتش عراق و سلطه جویی های صدام قرارگیرد که میتوان به کشتار کرد های عراق در آن مقطع اشاره نمود. رجوی با قتل عام کردهای عراقی عملا حضور مجاهدین در عراق را بیمه کرد. که این خود براساس حرفهای محفلی نفرات جداشدگان و یا کسانیکه هنوز در تشکیلات حضور دارند باعث گردید که سیل مسئله دارشدن اعضا و فروپاشی از درون را در گروه بیشتر کند که بعدها سازمان با اخذ تعهد از نفرات در فواصل زمانی و سرفصل های مشخص سیاسی و تا سال 1384 توانست بر اعضای ناراضی فائق آید و مانع از جدایی آنان گردد.
3-اعضای سازمان بعداز اشغال عراق توسط آمریکا و انجام خلع سلاح عمدتا برای دو علت نداشتن حمایت های اجتماعی و خانوادگی بعد از جدایی و نبود توان مالی برای تشکیل یک زندگی ساده نتوانستند در شکل گسترده تری در مقطع مصاحبه کارکنان وزارت امور خارج امریکا جدا شوند. البته فقط در آن مرحله بالغ بر 900 نفر از سازمان جدا شدند. وشاید تصور نمودند در دنیای آزاد نتواند زندگی کنند واین هم از القائات فکری باند رجوی می باشد که نفرات قدرت تصمیم گیری لازم را بعد از سالها ندارند. امروز اگر توجه کنیم فرقه رجوی (سازمان مجاهدین) در لیست تروریستی آمریکا مجددا ابقا شده است. ولی همین موضوع در داخل تشکیلات طوری به نفرات القاء فکری شده است که گویا همه نفرات را آمریکا از عراق به یک کشور ثالث خواهد برد و ایالات متحده امریکا در ظاهر برای باج گیری از نظام جمهوری اسلامی ایران این داستان را پررنگ نموده است!!!. البته به لحاظ ماهیت امپریالیستی امریکا همگان خوب می دانید این امر شدنی نخواهد بود. شاید با ترفند های خاص و معامله گری بتواند با ایجاد حقوق شهروندی عراق و زیر نظر ارگان سازمان ملل، کارهایی را برای این گروه تروریستی انجام دهد وشاید همین هم باشد ولی این را رهبران گروه تروریستی قبول نمی کنند چون بخوبی می دانند خروج نفرات ازاردوگاه اشرف یعنی پایان عمرتشکیلات وبه همین خاطر خواستار ماندگار شدن آنان و مورد قربانی قرارگرفتن آنانند. اما دراین میان شرایط مساعد بازگشتی ها و جداشدگان از سازمان باعث گردیده تاکنون مجاهدین علیه کشورمان اظهار نظر تند و یا منفی نداشته باشند. که این هم به لحاظ سیاسی جایگاهی برای جمهوری اسلامی ایجاد کرده و قبولانده که ایران ظرفیت پذیرفتن مخالفان مسلح پیشین خود را هم دارد، آنان را زندانی و یا اعدام نمی کند ومساعدت های قابل اجرا را برایشان فراهم نموده است.
البته اولا برای نفرات جدا شده ایام آتی باید تدبیری نمود و آنان در یک مقطع اندک ولی فشرده تحت نظر متخصصین روانشناسی و اجتماعی متد های تنظیم رابطه خود با اجتماع پیشرفته کنونی را بیاموزند. ثانیا از طریق خانواده های متحصن جلوی درب اشرف به استماع اعضای حاضر در اردوگاه برسد که آنان نیز با سازوکارهای انجام شده قبلی که برای جداشدگان تحقق یافته در کنار خانواده های محترم و چشم انتظارشان زندگی طبیعی و آزاد را می توانند مثل همگان دنبال نمایند و بنحوی با کارگرفته تا مساعدت های مالی خانواده شان برای خودشان سر و سامانی بدهند.