نشانه های آشکاری بر این ادعا تاکید دارد که رویکرد آمریکا به مجاهدین علیرغم ادعاهای غیر رسمی آمریکا مبنی بر بی اعتمادی به مجاهدین، اما سمت و سوی آینده آمریکا به مجاهدین استفاده ابزاری در جهت فشار بر ایران از یک سو و تبدیل مجاهدین به یک تروریسم هدایت شونده در راستای منافع آمریکا در منطقه و ایران است. اینکه چنین ادعاهایی از سوی برخی ناظران و تحلیگران مستقل از سیاست بازی های رایج دو جناح آمریکا تا چه اندازه مستند می باشد، صرفنظر از این ادعاها آنچه این نظرگاه ها را به واقعیت امر نزدیک می کند، تناقضات برآمده از مواضع آمریکا در توجیه خارج کردن مجاهدین از لیست تروریستی است. این گمانه زنی ها وقتی قوت می گیرد که آمریکایی ها قادر به ارائه توضیحات قانع کننده و دلایل همسو و باورپذیر نیستند؛ از سویی دیگر دلایل و اسناد ارائه شده و تحلیل صاحب نظران آمریکایی و افشای برخی تعاملات میان جناح های آمریکایی و اجماع آنها بر سر استفاده از قابلیت های سازمان در راستای آنچه تامین منافع ملی آمریکا گفته می شود و همچنین تلاقی این اتفاقات با شدت تحریم های آمریکا بر علیه ایران و متعاقبا بحث بر سر تشدید این فشارها و از سوی دیگر تلاقی این اتفاقات با انتخابات آتی در آمریکا و نیاز اوباما به حل چالش اش با ایران تمامی در راستای چنین گمانه زنی هایی قابل تامل است. این که بخواهیم مجاهدین را به واقع از معادلات آمریکا بر سر چالش اش با ایران نادیده بگیریم ساده انگارانه است؛ به این دلیل که اگر بپذیریم آمریکا حتی برای حل مسالمت آمیز چالش هسته ای اش با ایران نخواهد تن به گزینه نظامی بدهد، معنی اش این است که مجاهدین حداقل در کوتاه مدت می توانند به عنوان اهرمی سیاسی برای فشار به ایران بکار گرفته شوند. اینکه چنین محاسبه ای در عمل تا چه اندازه کارآمد و راهبردی خواهد بود، چندان مهم نیست؛ مهم این است که آمریکا تلاش می کند از تمام قابلیت ها و اهرم های سیاسی اش برای حل معضل هسته ای با ایران استفاده کند. هر چند در ماهیت امر خود به بیهودگی و ناکارآمدی چنین ابزاری باور داشته یا نداشته باشد. اما آنچه آمریکا در این معادلات نادیده می گیرد، عمیق تر کردن فاصله های موجود میان دولت ایالات متحده آمریکا با مردم ایران است. شاید به زعم آمریکا همینکه مردم ایران دچار بحران های اقتصادی و معیشتی زندگی شده، برای اعمال و جا انداختن برخی تغییرات و تعویض نگرش ها نسبت به مجاهدین در نزد مردم ایران کافی باشد. به این معنی که بتواند آن پایگاه نداشته مجاهدین در ایران را به نوعی بازسازی و به اعتماد و یا حداقل تن دادن به جایگزینی ناگریزانه به گزینه مجاهدین بدهد. اما مشکل این محاسبه این است که مردم ایران پیش تر از جمهوری اسلامی عبور کرده باشند، سالها پیشتر گزینه ای به نام مجاهدین را بکلی حذف کرده اند. این رویکرد به یک معنی فرجام و نتیجه ای جز یک کاسه کردن آمریکا و مجاهدین و همسو دیدن آنها از نگاه مردم در جنایاتی که علیه مردم و منافع ایران انجام شده، نتیجه ای نخواهد داشت. این ارزیابی البته تنها در صورتی است که آمریکایی ها نخواهند از عنصر زور و فشار برای تحمیل احتمالی مجاهدین به مردم ایران استفاده کنند. در غیر این صورت، صورت مسئله از آنچه هست بدتر و پیچیده تر و به موازات آن چالش آمریکا با مردم ایران وارد فاز تازه ای خواهد شد؛ که به بی اعتمادی کامل و بازسازی روحیه آمریکاستیزی در مردم ایران منجر و تشدید خواهد شد. اگر به تصور آمریکا و آنگونه که برخی تحلیلگران تاکید کرده اند؛ آنها در پی هویت دادن جدیدی به مجاهدین و از نوع ارتش آزاد به اصطلاح سوریه است، باید بداند بعد از اشتباه در خارج کردن نام مجاهدین از لیست، مهلک ترین اشتباهی که می تواند دچار بشود مسلح کردن دوباره مجاهدین و دادن امکان تحرکات نظامی به آنها است. گو اینکه آمریکا در این محاسبات نفعی حاصل نخواهد کرد که به نوعی پرنسیب های جهانی و موقعیت خود را در همین اندازه و وزن حداقلی اش در نزد برخی دولت ها و ملتها نیز از دست خواهد داد. این تصور که آمریکا می تواند مجاهدین را از نو احیا کند و با مارک یک سازمان سیاسی هویت تازه ای بدهد، از بنیاد غلط است. اثبات این ادعا که به نظر می رسید به گذشت زمان نیاز دارد، اما با نیم نگاهی گذرا به مقالات و مواضع سایت های سازمان درباره اتفاقات اخیر نشان می دهد، آنها از همین حالا در پی چه خواب و خیال هایی هستند. وقتی رهبری سازمان آشکارا بر بی حیثیت کردن حقوقی و سیاسی آمریکا در صحنه بین المللی و ناگزیری آن در تن دادن به خارج کردن مجاهدین از لیست تروریستی آمریکا اصرار دارد و آن را به منزله یک کارزار سیاسی و به دنبال آن حقانیت مواضع تاریخی – ایدئولوژیکی – سیاسی و تشکیلاتی مجاهدین به خورد اعضای خود می دهد، بدیهی است تصورات آمریکا با هر میزان رندی و هوشمندی در نهایت چیزی که عاید آنها خواهد کرد بن بست تازه ای خواهد بود که این بار برای خروج و حل آن حتی بازگرداندن دوباره مجاهدین به لیست تروریستی نیز افاقه نخواهد کرد. مگر اینکه بپذیریم آنچه مجاهدین در این روزها مطرح می کنند بر اساس توافقات نانوشته ای می باشد که بنا به مصلحت هایی که دو طرف تشخیص داده، باید وجه بیرونی آن روابط پشت پرده را استتار کند. این که این معادلات و گمانه زنی ها تا چه اندازه قابل اعتنا می باشند، قطعا به موازات داده های سیاسی به گذشت زمان و تحولات و اتفاقات آینده نیز گره خورده است.