“ستاد همسان سازی” نمونه ای از برده داری عصرنوین در فرقه رجوی

فرقه ها معمولا بعد از اینکه افراد را با فریب جذب کردند تمامی تاکتیک ها و ترفندها را بکار می گیرند تا اعضای جذب شده را از فکرکردن درباره ماهیت اصلی فرقه برحذر دارند.
بالابردن ساعات کارهای پوشالی ودرپی آن کم کردن ساعات خواب اعضا بعنوان یک از روش هایی است که ازطرف سران فرقه ها برای خسته کردن اعضا و جلوگیری از این مسئله که آنان به چیزی غیر از اجرای آموزه های فرقه فکرکنند بکار گرفته می شود.درفرقه رجوی اعضا اغلب بین 16 الی 17 ساعت در روز کار می کردند فقط چند ساعت خواب شبانه ویک ساعت چرت بعدازنهار داشتند که اگر 2 ساعت نگهبانی شبانه را از آن کم کنیم چیزی به جز 2الی 3 ساعت خواب درکل روز نصیب اعضا نمی شود.دراین فرقه تا قبل ازسرنگونی صدام بعنوان ارباب رجوی در کنار انجام پروژه های ساختمانی و زیبا سازی درکمپ اشرف و مقرهای فرقه بطور مستمر تمرینات و انجام مانورهای مختلف نظامی، تعمیرتانک های فرسوده ارتش عراق و دیگر کارهای پوشالی، جهت سرگرم کردن اعضا بکار گرفته می شد! اما باسقوط صدام و خلع سلاح فرقه، سران فرقه بلافاصله کارهایی از قبیل: کانکس سازی، رنگ کردن ماشین های نظامی دزدیده شده از مقرهای ارتش عراق و یا اهدایی ازطرف صدام جهت فروش به عراقی ها، پارک سازی،ساختمان سازی، صندلی سازی  وهرنوع کارپوشال دیگری که فقط بتواند فکراعضا را مشغول کند دردستور کار اعضا قراردادند! اما با عقب نشینی مفتضحانه ازکمپ اشرف واستقرار درکمپ لیبرتی دیگرانجام کارهای قبلی ممکن نبود. ولی سران فرقه به منظور انحراف اذهان ومشغول کردن اعضا از واقعیت های موجود بابرنامه ریزیهای نوبه ای و صدور دستورالعمل های روزانه سعی درتولید کارهای کاذب نمودند،وبرای هماهنگی اجرای آنها ستادهایی تشکیل دادند که یکی ازآنها ایجاد ستاد "همسان سازی بود"!
کاراین ستاد هماهنگی تولید کارهای پوشال برای اعضا بود. باتوجه به وسعت محدود کمپ لیبرتی درمقیاس با پادگان اشرف وافزایش روابط محفلی بین اعضا با ترفند و توجیه خلق مثلا یک محیط خوب وسالم وایجاد تغییرات مثبت دراعضا وکمپ این ستاد کارخود را آغاز کرد،اعضای این ستاد توسط مژگان پارسایی جانشین مریم قجردر لیبرتی انتخاب می شدند.کارنفرات این ستاد این بود که روزانه به مقرهای مختلف سرکشی کرده  ومحل های کارمقرها را مورد بازدید قرارداده وبدنبال آن طرح هایی را مثلا به منظور یکسان سازی محیط به فرماندهان مقرها ارائه می دادند که می بایست تحت هرشرایطی اجراء می شدند. با عملیاتی شدن طرح اکثراعضا مشغول بکارشده وتمام وقت آنها به اجرای طرح پوشالی معطوف می شد،مثلا می گفتند باید فرم و چیدمان آشپزخانه ویا  طرح باغچه مقرها یکسان باشد وطرحی را برای اجرا ارائه می دادند! بعد ازچندین هفته کار برروی طرح ارائه شده،بدنبال بازدید مجدد مسئولین ستادهمسان سازی واشکال گرفتن آنها ازنحوه اجرای طرح مجبور می شدیم دوباره تمامی آنچه را که ساخته بودیم  تخریب ومجددا ازنوع وبراساس طرح ونقشه جدید بسازیم، درحالیکه طرح قبلی را خودشان داده بودند!! این موضوع درادامه منجر به اعتراض ومسئله دارشدن اعضا می شد زیرا که برای اجرای یک طرح گاها تا یک ماه و روزی 10ساعت کار وقت گذاشته بودیم. ودرمورد دیگر کارهای محوله وضع به همین منوال بود. بنابراین ازابتدای ورود ما به لیبرتی مسئولین فرقه کارهایی ازقبیل حفرچاه،باغچه سازی،ایجاد گلخانه،جمع کردن سنگ های زمین و جداسازی آنها دراندازه های مختلف، آماده سازی زمین ورزش با ابزارساده (کندن زمین به عمق 50سانتی متروزیر رو کردن خاک های آن)، پرکردن گونی های خاک برای ایجاد سنگر و…را در دستور کار اعضا قرار دادند.که باز همین کارها هم بعد ازتشکیل ستاد همسان سازی مجددا تغییر و طرح های جدیدی در دستور کار قرار می گرفت!!.و از آنجایی که ما با ابزار ساده بیل و کلنگ کار می کردیم فشار زیادی بر روی گردن و کمر وارد می شد که منجر به  بروز آسیب های جسمی می شد.
اما برای سرکردگان فرقه به هیچ وجه سلامت جسمی اعضا مهم نبود بلکه آنها می خواستند تحت هرشرایطی وبا بکار گیری هروسیله و نقشه ای وقت اعضا را به هر قیمت پرکنند. تا مبادا اعضا بیکار باشند. و سران فرقه مستمرا این توصیه مریم قجر را به ما گوشزد می کردند که بیکاری و داشتن وقت آزاد سم مهلکی است برای هر عضو فرقه وهمه اعضا باید آنقدرکارکنند که وقتی شب به آسایشگاه می روند مثل یک مرده روی تخت بیفتند تا فرصت فکرکردن نداشته باشند! ومضحک تر این بود که هیچگاه درمورد اجرای کارها همسان سازی ایجاد نمی شد، چون ستاد همسان سازی مستمرا طرح ونقشه جدیدی را ارائه می دادند وما مجبور بودیم طرح قبلی را تخریب ومجددا ازنوع بسازیم!! البته درکنارکارهای فیزیکی خسته کننده مرتب هم نشست های ایدئولوژیکی وتشکیلاتی جهت مغزشویی کامل اعضا برگزارمی شد.
بنابراین ابداع  "ستاد همسان سازی " ازسوی سران فرقه رجوی نوعی برده داری عصرنوین دراین فرقه محسوب می شود که درآن اعضای نگون بخت را علیرغم اینکه اکثرا ازبیماریهای مختلف رنج می برند با کار وفعالیت جسمی زیاد مورد استثمار قرارمی دهند تا شاید به این شیوه آنها را از واقعیت های موجود و پی بردن به راز خیانت و جنایت های رجوی دور نگه دارند. اما زهی خیال باطل که دیگر عصر برده داری سالهاست که به پایان رسیده و باند جنایتکار رجوی ازاین اقدمات و روش های جنایتکارانه اش طرفی نخواهند بست و دورنیست که طومار این فرقه خبیث درهم پیچیده شود واسیران نگون بخت این فرقه نجات پیدا کنند.
قربانعلی رفیعی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا