انتقال شما به آلبانی وترک جهنم سوزان لیبرتی مایه ی مسرت گردید.
سالهابود که من برای رهایی دوست قدیمی وهم یکانی ام آقای میر محسن از فرقه رجوی دعا می کردم.
دیروز با خبر شدم که ایشان از لیبرتی به آلبانی منتقل شده و از این بابت خیلی خوشحال شدم وامیدوارم از طریق انجمن و یا دیگر خانواده های درگیر، این خبر مسرت بخش به خانواده ایشان اطلاع داده شود.
درهرصورت جای هزاران شکر است والان دیگر تصمیم با خود آقای میر محسن است که درآن کشور دوباره زیر دست سران فرقه قرار گیرد یا اینکه از طریق un دنبال پناهندگی وتعیین سرنوشت خود باشد.
امید دارم که دیگر زیر دستان سران فرقه نباشد وراه خود را جدا وبه دنبال زندگی خود برود.
آشنائی من با میرمحسن به سال 70 برمی گردد که همراه شهرام فریبا علوی به یکان مهندسی آمد.
تا سال 83 باهم دریک یکان بودیم وگاه به خاطر اینکه هم زبان وهم صحبت بودیم درنشست ها زیر تیغ می رفتیم ولی ما عادت کرده بودیم محفل داشته باشیم چوب آن را هم میخوردیم.
ایشان هرگز ایدئولوژی آنها را قبول نداشت اما مشکلاات باعث شد تا حالا تن به دستور رهبران فرقه بدهد واز زمان حضور درکمپ اشرف که از ترکیه آمده بود از آن تاریخ با خانواده شان ارتباط نداشت تا اینکه درسال 1383 برادرش از طریق انجمن نجات با خبر شده بود که ایشان درعراق است و قبلا خانواده اش فکر می کرده که بعداز خارج شدن از ایران، درترکیه بلایی به سرش آمده است.
برادراش درسالهای 89-90 برای ملاقات رفته بوده اما به ایشان ملاقات نداده بودند وبی خبر از ایشان برگشته بود.
او نقل میکرد که حدود یک ماه جلو درب مانده وسران فرقه به دستور مسعود ملاقات نداده بودند که بعداً این کار باعث شد خانواده های دیگر هم بروند و این حضور شجاعانه خانواده ها باعث شد که رجوی دوکتاب علیه آنها بنویسد وملاقات ها بکلی برچیده شود!
امیدوارم دوستان دیگر هم با رهائی از کمپ لیبرتی عراق و رها شدن ازاین مناسبات ننگین، به آزادی و خوشبختی برسند.
من بنوبه ی خود، این انتقال به آلبانی را به خانواده بزرگ انجمن نجات استان آذربایجان شرقی تبریک گفته وبرای رهائی همه ی هموطنان اسیرم ازچنگال خونین رجوی، دعا میکنم.
زنده باد آزادی
ننگ ونفرت براسارت
سیروس غضنفری