سی مهر امسال بیست و سومین سالروز یک انتخابات جعلی بود. بیست و سه سال پیش در چنین روزی مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق انتصاب (و نه انتخاب) معشوقه مورد اعتمادش مریم رجوی را به عنوان " رییس جمهوری منتخب" شورای ملی مقاومت شاخه ی تبلیغاتی سازمان، اعلام کرده مریم رجوی در حالی به عنوان رئیس جمهور منتخب معرفی شد که عملاً انتخاباتی در سازمان صورت نگرفت. او تنها توسط مسعود رجوی برگزیده شد و از آن پس این مقام کذایی به عنوان رئیس جمهور آینده ایران پس از سرنگونی حکومت، در نظر گرفته شد. بدین ترتیب بدون دخالت مردم ایران و حتی اعضای خود سازمان برای آن ها رئیس جمهوری انتخاب شد!
این عنوان " رئیس جمهور برگزیده " نزدیک به سه دهه است که مدام در رسانه های تبلیغاتی سازمان از آن استفاده می شود در حالی که اصل انتصاب مریم رجوی مغایر با اساسی ترین ارزش های دمکراسی بود. خانم آن سینگلتون عضو سابق سازمان مجاهدین خلق در صفحه ی فیس بوک خود با لحنی کنایه آمیز این انتصاب را توصیف می کند:
"درباره ی موضوع انتخابات، نامزدهای امریکایی می توانند از مجاهدین خلق درس بگیرند. رجوی ها برای انتخاب رئیس جمهور آینده ایران (نه. صبر کنید، نخندید هنوز مونده)، انتخابات خود را در میان اعضا برگزار کردند. البته شرکت در انتخابات اجباری بود و هیچ عضوی جرأت نداشت که مخلاف دستور عمل کند. رأی مخفی و صندوق رأیی وجود نداشت، در یک نمایش عمومی با بلند کردن دست، تصمیم گرفته شد. نتیجه آن که مریم رجوی با اکثریت آرای صد درصدی، رئیس جمهور برگزیده ایران شد. (این عناوین از کجا می آیند!) و به هر حال، تنها یک نامزد انتخاباتی وجود داشت. بله، درست حدس زدید:مریم رجوی. و او را تنها یک نفر نامزد کرده بود. بله درست حدس زدید: شوهرش. دو دهه و نیم پیش بود و از آن پس او رئیس جمهور برگزیده بوده است. بدون هیچ مخالفی. دمکراسی را در اوج شکوه و عظمتش نظاره کنید."
مریم رجوی در تمام سال های ریاست جمهوری خیالی اش " ملکه تبلیغات" مجاهدین خلق بوده است. او هنرپیشه زن نقش اول در نمایش های پرطمطراق مجاهدین خلق با کت و دامن های پر زرق و برق و حجاب نه چندان اسلامی، بوده است. در گردهمایی امسال مجاهدین خلق در پاریس نمایش مریم رجوی خوب پیش میرفت تا آن که شاهزاده سعودی ترکی فیصل خبر مرگ مسعود رجوی را با عبارت "همسر مرحومتان"، علنی کرد. این اشتباه عمدی یا غیرعمدی شاهزاده سعودی چهره ی خندان مریم رجوی را تبدیل به سیمایی شک زده و وحشت زده کرد. هر چند که مترجم به اندازه کافی مراقب بود تا در ترجمه ی فارسی این خبر شگفت آور – برای اعضا – را پوشش ندهد، رسانه های گروه و ملکه ی آن با پالش سختی مواجه شدند و نمی دانستند که موضع گیری مناسب در این برهه چه می تواند باشد. با این وجود، سران گروه چنان محتاطانه عمل کردند که این خبر را هرگز آشکارا تأیید یا تکذیب نکردند.
اما آن چه مسلم است این است که در هر جامعه ای وقتی رهبر می میرد، سیستم به دنبال جایگزین کردن رهبر فقید با فردی جدید است. انتصاب رهبر جدید می تواند بسته به شیوه ی حکومتی هر سیستم، موروثی یا با جایگزینی جانشینی از پیش تعیین شده و یا از طریق انتخابات باشد. واقعیت این است که مریم رجوی هرگز به عنوان جانشین مسعود رجوی معرفی نشده بود چرا که اساساً قرار نبود مسعود رجوی بمیرد.
مسعود رجوی به عنوان رهبر فرقه ی مجاهدین خلق، رهبری نامیرا بود. در همان گردهمایی نهم جولای مریم رجوی، با اشاره به عکس مسعود رجوی ادعای نامیرایی وی را تکرار می کند و از شوهر ناپدید شده اش با لفظ " شیر همیشه بیدار جاودان" یاد می کند – درست چندی بعد است که ترکی الفیصل خبر مرگ شیر همیشه بیدار را اعلام می کند.
در واقع، با بررسی سوابق و شواهد از درون فرقه رجوی در می یابیم که مریم رجوی قربانی اصلی مسعود رجوی ست. او اولین کسی است که تحت آموزه های فرقه ای مسعود رجوی شستشوی مغزی داده می شود و تبدیل به عروسک خیمه شب بازی او می شود. او به طرز وحشتناکی تحت سیطره ی کنترل ذهن مسعود رجوی در می آید که نه تنها با حرص عجیب او برای زن و قدرت مخالفت نمی کند بلکه برای رسیدن به مطامع و هوس های بلندپروازانه اش به وی یاری می رساند. مریم رجوی سرکرده ی زنان شورای رهبری برای تشویق زنان شورا به عریان شدن در مقابل مسعود رجوی، ازدواج با وی و داشتن رابطه جنسی با او بود. در حال حاضر، با توجه به شرایط وخیم مریم رجوی به عنوان بیوه ی مسعود، به نظر می رسد که او ظرفیت های لازم برای هدایت مستقلانه ی فرقه را نخواهد داشت. شاید این نکته اشتیاق شدید او برای ارتباط با افراد و مقامات بحث برانگیز را توضیح بدهد. او به هر کسی که ممکن است در غیاب تعالیم مسعود به او اندک یاری برساند متوسل می شود. بدین ترتیب همپاله هایش می توانند از میان ضد فمینیسم ترین دولت ها مثل عربستان سعودی باشند علیرغم همه ی ادعاهای او برای حقوق و برابری زنان با مردان.
امروز رهبری مریم رجوی بر فرقه ی مجاهدین خلق در شکلی ابهام آمیز قرار دارد. پروپاگاندای فرقه به صورت معنی داری برای بزرگنمایی "رئیس جمهور برگزیده " تلاش می کند. شور و اشتیاق اخیر فرقه برای تمرکز بر نقش مریم به تلاشی بیهوده می ماند برای حفظ هژمونی مسعود چرا که افول تازه ای که در پی انتقال به آلبانی رخ داد و شدت گرفتن روند جدایی از فرقه در آلبانی، ابعاد شکست های دستگاه تبلیغاتی فرقه را نشان می دهد. در آخر، جالب است که برداشت خانم سینگلتون از شخصیت مریم رجوی و شرایط کنونی فرقه ی او را بدانیم:
"… به ما گفته شد که مسعود رجوی مرده است – هر چند که مجاهدین و شورای مقاومت تکذیب کردند. می دانیم که مجاهدین از عراق اخراج شده اند و اکنون در مجموعه ای در حومه آلبانی مستقر هستند. می دانیم که عربستان سعودی مشتاق حمایت از مجاهدین خلق نیست چرا که در دستور کار عربستان، مجاهدین دیگر مفید نیستند. مجاهدین خلق اندک اندک متلاشی می شوند. این موضوع مریم رجوی را به لحاظ انسانی ملزم می کند به این که به افراد اجازه دهد گروه را ترک کنند. قدم اول آن، تماس با خانواده هاست. اما از آن جایی که رجوی زنی بدقلب و حسود است، نباید انتظار بیشتری از او داشته باشیم."
مزدا پارسی