بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، رجوی خطی را در پیش گرفت که نشان می داد حامی پیروزی انقلاب مردم ایران است ولی بعد از مدتی ضدیت کور خود را نشان داد و در نهایت دست به سلاح برد و عملاٌ ماهیت ضد انقلابی خود را برای همه نشان داد. او در مقاطع مختلف همیشه این را تکرار می کرد که سرنگونی نزدیک است ولی هر چقدر این سرنگونی به طول می کشد رجوی سعی نمود با شیادی و فریبکاری اعضای نگون بخت خود را در مناسبات نگهدارد.
چیزی که در این میان بسیار قابل رویت بود در این سالیان هیچ وقت رجوی به کسی پاسخگو نبوده و حاضر نیست جواب این همه سالیان که شعار سرنگونی را نشخوار می کرد بدهد. البته باید به این نکته اشاره کرد که رجوی سعی نمود تمام شکست هایش را پیروزی نشان دهد. در عملیات فروغ که شکست سختی متحمل شد عنوان داشت که پیروز شده است و یا در زمان حمله آمریکا به عراق که منجر به سرنگونی صدام شد باز هم نعره پیروزی سر داد و حتی زمانی که توسط نیروهای آمریکایی خلع سلاح شد و شرف نداشته اش را باد داد باز هم نعره پیروزی سر داد و حتی زمانی که با خفت و خواری اشرف را ترک نمود باز هم نعره پیروزی سر داد چون رجوی به خوبی می دانست که اگر ذره از پیروزهای خیالی اش کوتاه بیاید دیگر کسی در مناسباتش باقی نخواهد ماند.
در طی سالیان گذشته همیشه کار رجوی و مسئولین اش شستشوی مغزی افراد بوده و می دانست که اگر اعضای وارفته سازمان از وضعیت اخبار بیرون مطلع شوند دیگر کسی به دروغهای او گوش نخواهد کرد.
یکی از شیوه های فریبکاری رجوی سر دادن شعار مبارزه با غرب بوده و آنرا نشخوار می کرد ولی در پس این شعار همکاری همه جانبه او با سناتورهای از دور خارج شده غربی و جاسوسی علیه ملت ایران بوده است و حتی مرز وقاحت را در نوردیده که در مقابل تحریم های آمریکا به آه و ناله پرداخته و عنوان می کند که این تحریم ها کم می باشد و باید بیشترش کرد. این است ماهیت رجوی پلید که اینگونه سر در آخور آمریکا و سیاست هایش دارد.
شعار آزادی برای همه و انتخاب لباس و حق طلاق و بقیه حرفهایی که مریم قجر آنرا به اسم ده ماده ای بیرونی کرده اصلاٌ اعتقادی نداشته و خودش در مناسبات یکی از نقض کنندگان اصلی آن می باشد تا حدی که کسی جرات نداشت حتی در مورد خط و خطوط اظهار نظری بکند. حال وقتی افراد در تشکیلاتش این گونه تحت کنترل بودند و حتی اجازه نداشتند به فرد مورد نظر خود رای بدهند پس دم زدن از آزادی ها دروغی از طرف مریم قجر و شوهر فراریش نیست.
حال با خطی که رجوی از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در پیش گرفت به مانند همان چوپان دروغگو می باشد با این تفاوت که وی در لحظه حساس وقتی که گوسفندانش را گرگ پاره کرد کسی به حرفش گوش نکرد ولی رجوی از چوپان دروغگو هم کثیفتر است چرا که از وضعیت نیروهای خود خبر داشته و می داند که نمی تواند به امیال و خواسته های حیوانی خود برسد ولی باز هم بر طبل توخالی خود مبنی بر سرنگونی می کوبد البته باید به این نکته هم اشاره نمود که دیگر کسی به حرفهای او و زن سومش توجه ای نداشته و همه دست به افشاگری علیه مناسبات کثیف او زدند حال بگذار رجوی هم چنان نعره سر دهد و مانند چوپان دروغگو عمل کند البته او گرگی است که خودش را به لباس میش در آورده است.
مجید محمدی