رجوی همیشه در نشست های درونی و بیرونی اعلام می کرد که مناسبات فرقه یکی از پاک ترین مناسبات در تمام دنیا است !!!. البته نفراتی که در درون مناسبات حضور داشتند مجبور بودند قبول کنند و به حرف رجوی شیاد گردن بگذارند.
چون در این مناسبات کسی جرات ندارد حرفی به رجوی یا همان رئیس بزرگ بزند در ضمن به لحاظ دریافت اخبار کسی نمی توانست جز خبری که خود تشکیلات می دهد از جایی خبری دریافت کند و به شدت این مسئله به خاطر آگاهی یافتن اعضا کنترل می شد .
شاید در تبلیغات بیرونی همیشه عنوان می شد که نیروهای درونی سازمان از آگاهترین افراد می باشند اما این دروغی بزرگ بود که بیشتر مصرف بیرونی و برای فریبکاری کارآیی داشت چون خودمان در درون مناسبات شاهد بودیم که حتی اجازه دیدن مسابقه فوتبال هم به افراد داده نمی شد و با کلی کلنجار رفتن اوکی می شد که فوتبال خارجی و نه ایرانی دیده شود. چون از این ترس داشتند که اگر فوتبال ایران را نگاه کنیم نفرات فیلشان هوای ایران کند .
سازمانی که این گونه از دیدن یک بازی فوتبال ترس دارد می تواند مدعی آگاه بودن نفرات در عصر آگاهی باشد ؟ در ضمن از ترس حتی اجازه نمی داد نفرات با خانواده خود تماس تلفنی داشته باشند. اگر افراد انتخاب آگاهانه انجام دادند چرا از یک تماس تلفنی ترس دارد ؟
رجوی شیاد همیشه در نشست ها عنوان می کرد که ما از حمایت خانواده های خود در داخل کشور برخورداریم و حتی کمک های مالی زیادی به ما می کنند !!!. ولی وقتی خانواده ها برای دیدار با عزیزان خود به اشرف آمدند رجوی از ترس دیگر اجازه نداد هیچ خانواده ای به سیاج اشرف نزدیک شود و همه را به فحش و ناسزا گرفت و حتی آنان را با سنگ و میله های تیز مورد حمله قرار می داد . آیا این همان سازمانی است که مدعی آزادی خواهی برای مردم ایران می شود ؟
همه افراد در مناسبات تاریخ مصرفی دارند و تا روزی که به تعریف و تمجید کورکوانه از رجوی و همسر سومش بپردازند مورد تشویق قرار گرفته و مارک ایدئولوژیک خورده می شود . القابی مانند گوهر بی بدیل ، مجاهد انقلاب کرده ، مجاهد لم یرتابو و … نامیده می شود . سنگ محک افراد در مناسبات بر اساس اطاعت بی چون و چرا و کورکورانه از سران فرقه است . هیچ کس حق ندارد حتی در ساعت بیکاری و یا موقع خواب فکر کند . هیچ کس نباید به یاد خاطره ای از گذشته خود در ایران بیفتد چون این کار باعث دور شدن افراد از رجوی می شود و به همین خاطر افراد مجبورند حتی خواب خود را گزارش کنند تا بدون قید و شرط به دستورات رجوی گردن بگذارند .
همیشه در سازمانهای مختلف شاهد بودیم که افراد هر گروه به بیرون دسترسی داشته و اخبار را دنبال می کردند ولی در فرقه رجوی این گونه نیست به همین خاطر است که این سازمان را یک فرقه یا سکت می نامند چون از آگاه شدن افراد خود ترس و واهمه دارد .
در درون مناسبات طی سالیان گذشته شاهد بودیم هر فردی وقتی به تحلیل ها و وعده های توخالی رجوی فکر می کرد و دریافت که طی سالیان عمر خود را در راه بیهوده تلف نموده است قد علم کرده و خواهان جدایی می شد ابتدا مورد تهدید قرار می گرفت و در نشست های آنچنانی به طور وحشیانه به او تهاجم نموده و مورد ضرب و شتم قرار می گرفت و اگر موثر نبود به زندان سازمان در اشرف و یا به زندان مخوف ابوغریب صدام فرستاده می شد .
اما با سقوط صدام این دیوار آهنین شکسته شد و با آمدن خانواده ها به اشرف و ملاقات با عزیزان خود دیگر مسئولین فرقه رجوی جلودار آگاهی بخشی خانواده نشدند و تعداد زیادی از مناسبات جدا شدند.
حال فردی که با سابقه بیست سال که تمام جوانی خود را از دست داده و دیگر هیچ سرمایه ای ندارد به یکباره به مزدور و نفوذی و مهره اطلاعات معرفی می شود . آیا از دیدگاه هر خواننده این پذیرفتنی است یا خیر ؟ چرا افراد به محض بیرون آمدن از تشکیلات باید این گونه مورد ناسزا گویی قرار بگیرند؟ سئوال مهمی که وجود دارد چرا این افراد تا وقتی با سابقه بیش از بیست سال در مناسبات حضور داشتند ولی مسئولین متوجه نفوذی بودن وی نشدند ؟ این چه سازمانی است که تشکیلات خود را آهنین می نامد ولی نتوانسته تعداد زیادی از به اصطلاح مزدوران خود را تشخیص بدهد ؟ آیا حرف زدن و شعار دادن و القاب کشکی لق لق زبان است که این گونه رجوی ها حاضر نیستند از این موضع پائین بیایند .
البته این مورد نه فقط درباره من بلکه طی این سالیان شاهد هستیم هر فردی که از مناسبات جدا می شود باید مزدور نامیده شود و این خطی است که هم چنان ادامه دارد . رجوی فریبکار می داند هر سمتی که برود با باخت مواجه است چون اگر عنوان کند که وی مزدور نبوده و به دنبال زندگی خود رفته بقیه افراد هم راه فرد مورد نظر را در پیش خواهند گرفت و از طرف دیگر وقتی فرد جدا شده را مزدور می نامند افرادی که با وی کار می کردند متوجه می شوند که حرفهای تشکیلات در مورد افراد جدا شده دروغ است ولی چون تحت اختناق تشکیلات قرار دارند باید به نشخوار حرفهای مسئولین بپردازند .
به همین خاطر است که طی این سالها از شروع بنیانگذاری این خط ادامه دارد! در زمان شاه از شیوه ترور و کشتن استفاده می شد و اکنون از شیوه خراب کردن و لجن مالی کردن افراد استفاده می شود.
اما چیزی که بسیار مشخص است تاکنون رجوی شیاد نتوانسته با این حربه جلوی ریزش نیرو را بگیرد و شاهد هستیم که این روند ادامه دارد چون سازمانی که از پایه روی فریبکاری و حقه بازی بنیان نهاده شده بهتر از این نمی تواند باشد و به همین خاطر است که با آن همه شعارهای توخالی و دهن پر کن در مورد مبارزه به اصطلاح با امپریالسیم اکنون یکی از سینه چاکان آمریکا شده و مریم قجر برای آنان به رقص و پایکوبی می پردازد .
این است سازمانی که از ابتدا در مسیر درستی قرار نگرفته و اکنون شاهد افول روز افزون آنان هستیم و رجوی بهتر است نام سازمان خود را به سازمان تولید مزدور و … تغییر بدهد و این نام بیشتر برازنده وی و زن سومش می باشد .
هادی شبانی