نجات در هفته ای که گذشت – شماره 12

مروری بر مطالب 15 تا 20 آبان ماه 1400 درج شده در سایت نجات

*شنبه 15 آبان

در روز شنبه جمعاً 8 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

قشقرق بازی دیگری از فرقه رجوی

… هنوز تمام سرگذشت امین را نخوانده ایم، سایت رسمی سازمان مجاهدین خلق مذبوحانه واکنش نشان داد و با انواع فرافکنی ها و تهمت ها و شامورته بازی ها درصدد برآمد تا به زعم خود اذهان را از موضوع اصلی مقاله منحرف نماید و به روش همیشگی خود به جای پاسخگویی، مدعی و طلبکار عالم و آدم گردد.
… عملکرد سازمان مجاهدین خلق طی سالیان تاکنون نشانگر این بوده است که هر کس کوچک ترین سخن یا مطلبی خلاف میل رهبر فرقه رجوی بیان کند به جای دفاع منطقی، با جار و جنجال بی پایه و اساس درصدد تخریب گوینده برمی آید. این در حالیست که افشاگری هزاران عضو جداشده، که تعداد آن ها بسا بیش از تعداد اعضای فعلی سازمان مجاهدین خلق می باشد، متفق القول از جنایات و خیانت های سازمان در حق اعضا و مخالفان سخن گفته و مکاتبات بی شماری به مراجع بین المللی داشته اند. آیا همین کافی نیست که اعضای سازمانی که بعضاً بیش از چهل سال از جان و دل و بی مزد در خدمتش بوده اند، بر نقض اولیه ترین حقوق انسانی در این سازمان گواهی می دهند؟ …

امین گل مریمی

مجاهدین خلق و کودکان – سیاوش نظام الملکی

سیاوش نظام الملکی در سال 1360 در شهر رشت به دنیا آمد. پدرش حسن نظام الملکی و مادرش نسرین پارسیان از اعضای مجاهدین خلق بودند. پدر و مادر مجاهدش یک سال بعد برای پیوستن به تشکیلات در خارج از ایران سیاوش شیرخواره را با خود بردند و در سال 1366 برای شرکت در عملیات‌ های تشکیلات علیه مرز های ایران به عراق و کمپ اشرف رفتند. جایی که زندگی خانوادگی در آن معنایی نداشت و کودکان در آسایشگاه‌ های جدا از والدین زندگی جمعی داشتند و تنها در آخر هفته ‌ها اجازه دیدار با والدینشان را داشتند.
… «در همان زمان همه می‌ دانستند که نسرین پارسیان، عضو شورای رهبری 12 نفره سازمان مجاهدین خلق، مدتی است که مخالف انقلاب ایدئولوژیکی درونی خود ساخته مسعود و مریم رجوی است. به همین دلیل طرح حذف وی توسط مسعود رجوی ریخته شد و توسط شوهر سرسپرده ‌اش به شکل یک تصادف اجرا گردید.»
… در ششم و هفتم مرداد ماه سال 1388، هنگامی‌که نیروهای پلیس عراق، که کنترل کمپ اشرف را پس از آمریکایی‌ ها به دست گرفته بودند، برای احداث یک پست نگهبانی وارد کمپ اشرف شدند با مقابله سپر انسانی اعضای مجاهدین خلق روبرو شدند. این افراد به دستور مستقیم مسعود رجوی با دستان خالی خود را در مقابل خودروهای نظامی عراقی انداختند و با نیروهای عراقی درگیر شدند. در این درگیری 13 تن از اعضای رده پایین تشکیلات کشته شدند که سیاوش نظام الملکی یکی از آن ‌ها بود. او در سن 28 سالگی قربانی کیش شخصیتی رجوی شد.

سیاوش نظام الملکی

*یکشنبه 16 آبان

11 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

نامه سرپرست جنبش مادران چشم انتظار گیلک به مدیر عامل انجمن نجات کشور

… متعاقب اقامه دعوی شماری از جداشده از شاهدان عینی و قربانیان مجسم دستگاه تروریستی رجوی در شعبه ۵۵ دادگاه بین المللی تهران و ارجاع آن به دادگاه کیفری لاهه به منظور ثبت و اجرای عدالت در به محاکمه کشاندن رجوی، بنده بعنوان یک خواهر دردمند و چشم انتظار و همچنین به نمایندگی از خانواده های زنان اسیر با ذکر اسامی شان که به اضعاف مورد بهره برداری جنسی و جنسیتی رجوی قرار گرفتند ، از شما فعال حقوق بشر و مدافع قربانیان رجوی استمداد و یاری می طلبم.
جناب مدیر عامل، رهبران فرقه ضاله و ضد مردمی موسوم به مجاهدین خلق باید که محاکمه شوند و پاسخگوی ظلم و جنایتی که در حق مردمان ایران کردند، باشند. از شما که نماینده ما خانواده ها هستید تمنا داریم مثل همیشه در این حوزه نیز پیگیر پرونده کیفری علیه رجوی باشید و حق و حقوق پایمال شده مان را بستانید.
زهرا قلیزاده خواهر اسیر علی قلیزاده

پدرم 30 سال است برای چه کسی مبارزه می کنی؟

آقای مسعود طوسی بخش بیش از 30 سال است که در اسارت فرقه رجوی ست و از دیدار با خانواده محروم است. همسر و فرزندان ایشان چندین بار برای دیدار و ملاقات با ایشان به عراق سفر کردند اما متاسفانه اجازه ملاقات به آن ها داده نشد. فرزند ایشان در این ویدیو به پدر می گوید: 30سال به مجاهدین خلق خدمت کردی و حال بعد از 30 سال خودت فکر کن و ببین چه می خواهی. مطمئنا خودتان بهتر می دانید که کار آن ها فرقه ایست.
او می گوید اگر به ایران بیایی من و برادرم و مادرم حمایتت می کنیم.

پسر مسعود طوسی بخش

*دوشنبه 17 آبان

در این روز کلاً 12 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

پیام تسلیت انجمن نجات البرز به خانواده رمضانی

در کمال تاثر و تالم مطلع شدیم حاجیه خانم فردوس عوض پور مادر سالمند و بیمار آقای خرم رمضانی از اعضای اسیر در چنگال فرقۀ رجوی با انتظار 41 سال در حسرت دیدار و شنیدن صدای فرزندش دار فانی را وداع و رخ در خاک کشید.
این عزیز از دست رفته همواره با یاد فرزندش روزگار را سپری و برای دیدار و شنیدن خبری از وی مستمر به صورت حضوری و غیر حضوری همراه دیگر دخترش به دفتر انجمن نجات کرج مراجعه و پیام های تصویری و نوشتاری به امید پاسخی از مقر فرقۀ رجوی ارسال می کرد.
سرکار خانم مهناز رمضانی دختر این مادر، دردمندانه برایم نوشت: “مادرم بدون دیدار با فرزندش جان به جان آفرین داد.” این مادر در آرامستان بهشت سکینه کرج به آرامش ابدی و خاک سپرده شد. دفتر انجمن نجات کرج این غم و اندوه را به دیگر فرزندانش ساکن استان البرز، استان همدان و استان خوزستان تسلیت عرض نموده و از ایزد منان برای این عزیز از دست رفته طلب غفران و رحمت الهی دارد.

مادر خرم رمضانی

پاسخ مدیر عامل انجمن نجات به خانم زهرا قلیزاده

… آقای خدابنده در پاسخ به این خواهر چشم انتظار نامه ای به شرح زیر نوشت: خانم زهرا قلیزاده – گیلان ؛ با عرض سلام و تقدیم احترام؛ از این که مرا لایق دانسته و نماینده خود و دیگر خانواده ها دانسته اید بی اندازه مفتخر و ممنونم. می دانم که این مسئولیت بسیار سنگینی است که امیدوارم صلاحیت به دوش کشیدن آن را داشته باشم. شما و دیگر خانواده ها مطمئن باشید که من و همکارانم در تمامی استان ها هر آنچه در توان داریم در به ثمر رساندن خواست بر حق خانواده ها در برابر ظلم و ستم فرقه رجوی به کار خواهیم گرفت و در این راه هرگز ذره ای کوتاه نیامده و عقب نخواهیم نشست. جا دارد که از زحمات بی شائبه شما و دیگر بانوان فعال در استان گیلان و سایر استان ها، از جانب خودم، همه خانواده ها و مدیران انجمن نجات تشکر نمایم.
ارادتمند؛ ابراهیم خدابنده

آقای خدابنده و قلیزاده

*سه شنبه 18 آبان

در این روز 12 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

جدا شده ها در آلبانی تولد غلامرضا شکری را جشن گرفتند

اعضای جدا شده از فرقه رجوی در آلبانی تولد غلامرضا شکری را جشن گرفتند. آن ها از هر فرصتی استفاده می کنند تا بتوانند دور هم جمع شوند و پس از سال ها سختی، طعم شیرین زندگی را تجربه کنند.زندگی به دور از مناسبات فرقه ای…

برای دانلود اینجا را کلیک کنید.

طومار خانواده های اعضای گرفتار در سازمان مجاهدین خلق

بیش از 1700 نفر از خانواده های چشم انتظار نزدیک به 700 تن از اعضای گرفتار در اردوگاه سازمان مجاهدین خلق در آلبانی، طوماری را خطاب به دادستان دیوان کیفری بین المللی امضا کردند که لیست امضاها برای وی ارسال شد.
متن طومار به شرح زیر است:
آقای کریم خان؛ دادستان دیوان کیفری بین المللی؛ لاهه، هلند؛ با سلام و تقدیم احترام
اخیراً 42 نفر از اعضای سابق علیه سران سازمان مجاهدین خلق در دادگاه های ایران اقامه دعوی کردند که حکم قطعی در این خصوص در دادگاه بین الملل تهران صادر شد و تمامی مستندات آن جهت ملاحظه و اقدام شما تحویل دبیرخانه دادگاه بین المللی لاهه گردید. جنایات سازمان مجاهدین خلق علیه اعضای خود منحصر به این نفرات و محدود به گذشته نیست و همچنان در خصوص اعضا به صورت روزمره ادامه دارد.
… ما خانواده های اعضای گرفتار در سازمان مجاهدین خلق امضا کنندگان این طومار از شما در دادگاه کیفری بین ‌المللی در لاهه می ‌خواهیم که رهبران مجاهدین خلق را که به سوءاستفاده جنایتکارانه از پیروان خود ادامه می ‌دهند و ابتدایی‌ ترین حقوق آنان را در حال حاضر در خاک اروپا نقض می‌ کنند، تحت پیگرد قانونی قرار داده و عدالت را در خصوص آنان اجرا کنید و برای نجات صدها اسیری که اکنون در اردوگاه بسته، دورافتاده و منزوی فرقه رجوی در آلبانی نگهداری می شوند اقدام نمایید.

گزارش دروغین سیمای رجوی در به اصطلاح برنامه ارتباط مستقیم

برنامه ارتباط به اصطلاح مستقیم فرقه رجوی در حقیقت مستقیم که نیست بلکه ضبط شده است و با تاخیر پخش می کنند. زیرا تجربه سالیان گذشته ثابت کرد که این فرقه توان پخش مستقیم را ندارد. شاهد بودم در روزگار گذشته در حالی که هنوز این فرقه تجربه کسب نکرده بود مردم از تهران تماس می گرفتند و شعار مرگ بر رجوی سر می دادند. خلاصه فرقه وقتی می بیند خیلی افتضاح است، تصمیم می گیرد به اسم ارتباط مستقیم در حالی که مستقیم نیست برنامه اش را ادامه دهد .

در آخرین برنامه ارتباط مستقیم یکی از مسئولین قدیمی فرقه رجوی به نام حسین ربوبی (فضلی) مهمان برنامه بود تعدادی از نقاط مختلف تماس می گیرند و درد دل های خودشان را بیان می کنند اگر به صحبت ها توجه کنیم متوجه می شویم این افراد که تماس می گیرند از درون فرقه رجوی می باشند و فرهنگ آنان را دارا هستند. به طور مثال فردی به نام محمد از تهران تماس می گیرد و سناریویی را که خود فرقه برای آن ها تعیین کرده بود را در برنامه ارتباط مستقیم بیان می کند. من بسیار دقت کردم فرهنگ صحبت کردن آن ها درست عین اعضای فرقه است…

دیگر اجازه نمی دهیم رجوی ها دهان ها را بدوزند و قلم ها را بشکنند

… به رجوی ها باید گفت:
اولاً چرا تا این حد از افشاگری امین گل مریمی و مقاله خانم خبرنگار به هراس افتادید؟
دوماً آن ها تنها بخش کوچکی از حقیقت را نشان دادند، منتظر باشید تا دادگاهتان برگزار شود و کلیه جداشدگان و خانواده ها و قربانیان ترور و تزویر شما بتوانند در آن حرف های شان را بزنند. آنگاه دنیا بهتر رجوی ها را خواهد شناخت.
سوماً مگر مریم قجر مدعی حمایت از حقوق زنان نبود! پس چه شده که این همه به یک خانم خبرنگار می تازید تا زبان او را ببرید، قلمش را بشکنید و خاموشش کنید؟
این کارشان از یک سو به همه نشان داد که چرا رجوی ها دروغگو و فریبکار هستند و حرف هایشان فقط برای نون به نرخ روز خوردن است. و از سوی دیگر همه متوجه خواهند شد رجوی ها که در بیرون چنین وحشی و سرکوبگر هستند، در درون مناسبات بسته ی فرقه با اعضای گرفتار چه کرده و می کنند؟
چهارماً اگر رجوی ها جرأت دارند اجازه دهند تا خبرنگاران بی طرف آزادانه در هر زمان که خواستند به مقر فرقه وارد شوند و با اعضای گرفتار مصاحبه کنند. البته نه افراد گزینش شده و در شرایط کنترل شده توسط فرقه.
پنجماً دفاعیاتی هم که در سایت های فرقه مطرح شده جز روسیاهی بیشتر برای رجوی ها نیست و به خوبی اثبات می کند که در این فرقه جهنمی چه خبرها بوده است و می توان دروغ بودن همه آن ها را اثبات کرد. در اینجا فقط به دو نکته می پردازم :

نکته اول رجوی ها در این مقالات با وقاحت، بهانه جدا کردن فرزندان از پدر و مادران شان را شرایط جنگی در عراق اعلام می کنند اما پاسخ نمی دهند که چرا بعد از اتمام جنگ و رفع خطر، این کودکان را دوباره نزد والدین شان باز نگرداندند؟ البته دلیل همانی است که بخاطر آن رجوی ها این کودکان بی گناه را قربانی نمودند و از پدر و مادران شان جدا کردند. رجوی ها می خواستند با دور کردن کودکان، انقلاب طلاق خود را ادامه داده و می ترسیدند وجود این کودکان نقطه اتصال پدران و مادران شان به هم و در نتیجه بی فایده بودن شستشوهایی مغزیی شود.
نکته دوم در مقالات نوشته شده علیه آقای گل مریمی و خانم خبرنگار، رجوی ها مدعی شدند که بچه های منتقل شده به کشورهای اروپایی به صورت مستمر با خانواده های شان تماس داشتند. اگر چنین است چرا به ما یعنی دیگر اعضا گفته می شد که امکان تماس تلفنی نداریم و کسی نمی تواند با خانواده خود چه در داخل ایران و چه در کشورهای دیگر تماس بگیرد؟
ششماً رجوی ها کور خوانده اند و دیگر نه می توانند و نه مردم به آن ها اجازه می دهند که قلم ها را شکسته و دهان ها را ببندند.

*چهارشنبه 19 آبان

در این روز مجموعاً 9 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

نشریه انجمن نجات – شماره 104

نشریه انجمن نجات 104

جنایاتی که همچنان در کمپ های مجاهدین خق در آلبانی در جریان است

رهبران فرقه ی رجوی و عاملان شکنجه و زندان در این فرقه به طور خاص از زمان تشکیل ارتش آزادیبخش در عراق یعنی از سال 1364 به صورت سیستماتیک دست به شکنجه و کشتار مخالفان داخلی خود زدند و طی این سالیان صدها و هزاران نفر را به کشتن دادند و بقیه ی اعضا را نیز تحت شیوه های خشن بیگاری در بازداشت اجباری نگه داشتند و با تجرد اجباری، نشست های تفتیش عقاید و قطع روابط بیرونی در یک مناسبات اجباری همه را به زنجیر کشیدند.
… شاکیان این پرونده معتقد هستند از طریق محاکمه مرتکبان این جرایم، می ‌توان از بروز این جنایات در آینده در آلبانی جلوگیری کرد و هم‌ چنین به تسریع پایداری و برگرداندن عدالت به هزاران قربانی این جرایم امیدوار بود.
تعقیب و مجازات رهبران فرقه ی رجوی و به کیفر رساندن آنان، می تواند مرهمی باشد بر زخم دل خانواده هایی که طی سالیان فرزندان و یا بستگان آنان تحت جنایت های خشن این گروه مورد شدیدترین شکنجه ها قرار گرفتند و در موارد متعددی منجر به مرگ آنان شده است. برخی از کشته شدگان اخیر و موارد مرگ های مشکوک در درون این فرقه که فشارهای درون تشکیلات و شکنجه های سیستماتیک در این فرقه را تاب نیاوردند….

واکنش محمد رجوی به انتشار سرگذشت امین گل مریمی

در پی انتشار گزارشی تحقیقی از زندگی یکی از کودکان قربانی مجاهدین خلق با نام امین گل مریمی در نشریه آلمانی دی تسایت، محمد رجوی فرزند مسعود رجوی به عنوان رهبر کیش شخصیتی مجاهدین خلق، لینک گزارش را در صفحه فیس بوک خود منتشر کرد و نوشت: «مقاله نشریه آلمانی زایت درباره سرگذشت یك دوست خوب و صمیمی من امین گل مریمی».
… بنابراین علی رغم آن که کاربران بسیاری در بخش نظرات، محمد رجوی و امین گل مریمی را برای این افشاگری ‌ها تشویق کردند، طبیعی بود که در پی انتشار مقاله هومریش در حساب کاربری محمد رجوی، افرادی هم یافت شوند که بافته‌ های تبلیغاتی مجاهدین خلق را تکرار کنند. از جمله فردی با نام کاربری جلال که با نوشتن یک جمله سبب خیر شد و باب افشاگری‌ هایی از سوی محمد رجوی را گشود.

محمد رجوی

جلال نوشت: «من منکر مشکلات و تضییغات در کمپ اشرف و آن شرایط حاد نیستم، ولی صادقانه بگویم نحوه نگارش این بحر طویل! نشریه “دی تسایت” بسیار به نگارش و انشاء کنتراتی وزارت اطلاعات شبیه هست.»
علاوه بر این که کاربران دیگر پاسخ هایی در رد ادعای این فرد نوشتند، پاسخ‎ های محمد رجوی به عنوان کسی که فرزند رهبری مجاهدین خلق است و همه سال‌ های کودکی خود تا نیمه جوانی را درون تشکیلات مجاهدین خلق گذرانده است و درباره نارضایتی های او از حضور در تشکیلات شواهد بسیاری وجود دارد، در خور توجه ویژه است.
محمد رجوی در اولین واکنش به اظهارات این فرد نوشت: «باز دوباره ماشین اتهام زنی و افترای بی پایه و بی اساس به راه افتاد! از كی جنابعالی شده اید كارشناس نگارش و انشای وزارت اطلاعات؟ حداقل به خودت زحمت بده و با چند نفر كه در قرارگاه اشرف بودند برو صحبت كن و بعد بیا اظهارنظر كن! شرم بر تو كه حتی یك روز هم در قرارگاه اشرف نبودی و الآن می آیی به كسی مثل امین گل مریمی فقط به جرم این كه حقیقت را بیان كرده چنین برچسب سخیف می زنی! البته صد تا آلت دست دیگر هم اگر پیدا بشن باز هم نمیتونن مانع از افشای حقیقت بشن.»

مطالعه ی کامل این مقاله به دنبال کنندگان سایت نجات پیشنهاد می شود.

*پنجشنبه 20 آبان

13 مطلب حاصل آخرین روز کاری هفته در سایت نجات است. مروری کوتاه بر برخی از آن ها به قرار زیر است:

سر لوحه شما صداقت و فداست یا دروغ و فنا؟

طاها حسینی: “در پادگان اشرف من از سران فرقه رجوی صداقتی ندیدم و هرچه بود دروغ بود. سر لوحه فدا و صداقت در فرقه رجوی فقط شعار است و موضوعیتی در فرقه رجوی ندارد. دلم از دست رجوی و سرانش پُر است. خبر داری این ها چند سال مرا از زندگی عقب انداختند. در ترکیه داشتم کارم را می کردم و به لحاظ مالی وضعیتم داشت خوب می شد که رجوی و سرانش مرا به فنا بردند. من یادم می آید مرا در نشستی سوژه کردند، مسئول نشست حرف هایی در رابطه با من می زد که خودم ماتم بُرده بود.من هم در جواب به او گفتم کمی صادق باش چرا دروغ می گویید؟! شما که می گویید ما صداقت داریم. به او برخورد و جمع حاضر در نشست را علیه من شوراند … فرقه رجوی یعنی زور، تهدید، دروغ و فریب.”

به دور از مناسبات فرقه مجاهدین خلق زندگی را زندگی می کنیم

در روزهای گذشته جداشده های از فرقه ی مخوف رجوی در آلبانی، سالروز تولد آقای غلامرضا شکری را جشن گرفتند. راستی چه نیازی بود که این جشن تولد گرفته شود؟ این جشن تولد و دیگر تجمعات جداشده ها که به هر بهانه ای دورهم جمع می شوند، چه پیامی برای مریم رجوی دارد؟
… ما در تشکیلات رجوی، هیچ بازتابی را از خود نمی دیدیم، هیچ عکسی نبود، هیچ بازگویی از گذشته نبود. هیچ چیز! گذشته و هویت هر کس اولین چیزی است که از هر فرد در تشکیلات مجاهدین از او گرفته می شود و هرگز برگشتی در کار نیست. انتهای این دالان تنگ و تاریک هم فقط مرگ است، مرگی بی ثمر برای خودمان و خلق! اما این مرگ تنها برای مسعود رجوی سود داشت و کتاب کشته هایش را قطورتر می کرد.
در تشکیلات، ما بدون این که اجازه زندگی کردن داشته باشیم، کشته می شدیم! اجازه ی هیچ اعتراضی را هم نداشتیم.
چرا در مناسبات مجاهدین، حتی صحبت از جشن تولد یک گناه و یک امر ممنوعه بود؟…

زندانیان سیاسی سابق یا خائنین داخل تشکیلات؟

در ایامی که دادگاهی در سوئد و اینک در آلبانی در جریان است تا یکسری اتهامات حقوق بشری را بررسی کند، می بینیم که برخی از جانب سازمان مجاهدین خلق به عنوان شاکی یا شاهد به صحنه آورده می شوند که مسعود رجوی آنان را در نشست های داخلی تشکیلات “خائن” خطاب کرده و می گفت که شما تفاله های زندان هستید که به جز خجالت برای من چیزی نیاوردید.
ماجرا از این قرار بود که رجوی طی نشست هایی که در سالیان گذشته داشت، اعم از نشست های موسوم به “حوض” در سال 1374 شمسی یا نشست هایی تحت عنوان “طعمه” در سال 1380 شمسی، بخشی از نشست را به طور عمده به کسانی اختصاص داد که ظاهراً چند سالی را در زندان های جمهوری اسلامی گذرانده و سپس آزاد شده و به قرارگاه اشرف آمده بودند.
رجوی تلاش می کرد تا آنان را به اصطلاح خودش از اسبی که سوارش بودند پیاده کرده و بی اعتبار کند. اسبی که آنان سوارش بودند و به نوعی برایشان سرمایه محسوب می شد از نظر رجوی “سابقه زندانی سیاسی” بود…
در دادگاهی که هم اکنون در جریان است نیز همین افراد از نظر رجوی خائن را جلو فرستاده اند تا بروند و برای رجوی شهادت بدهند و نه این که از خودشان دفاع کنند….

قابل توجه هفته

این هفته نیز همچون هفته های قبل ارسال نامه به دادستان دیوان کیفری بین المللی در لاهه ادامه داشت.
خانواده ها و اعضای سابق فرقه رجوی در استان های مرکزی، خوزستان، لرستان، آذربایجان شرقی، کرمانشاه، گلستان، زنجان، البرز، لرستان، کرمان و سایر استان ها با نوشتن و ارسال نامه به کریم خان خواهان تحت تعقیب قرار گرفتن سران سازمان مجاهدین خلق شدند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا