اخراج مریم رجوی از فرانسه، سرفصلی است که می شود از آن بعنوان یک نقطه ی چرخش به سمت سقوطی شتابان یاد کرد. نشست های سالانه ی این گروه در فرانسه تعطیل شد. مریم رجوی به آلبانی تبعید شد، محدودیت های تردد آزادانه برایش اعمال شد، دعوت های دلاری از برخی از بازنشسته های سیاسی که تاریخ مصرفشان هم تمام شده بود، به پایان رسید، حضور مستقیم او در آلبانی و در حاشیه ی تشکیلات دیگر امکان طفره رفتن از اصل مشکلات در تشکیلات را منتفی کرد، او برای هر موضوع کوچکی باید پاسخگو بوده و بطور ضمنی از سوی نیروها حسابرسی می شد. در حقیقت به قول خودشان ، بال سیاسی سازمان قیچی شد، نیروهای منتقد که اکثریت سازمان را تشکیل می دهند دیگر علنی تر تناقضات خود را طرح می کردند و به مطالبه گری می پرداختند.
ریزش های نیروئی گسترده ی انفرادی و حتی خانوادگی دهن باز کرد، چون در نقطه مقابل سازمان ، جامعه ی منظمی از جداشدگان در آلبانی تشکیل شده بود. دیگر مریم می دانست که هر جدائی، یک قطع کامل از تشکیلات است و امکان برگشتی متصور نخواهد بود. برای همین هم مریم رجوی شروع کرد به باج دادن به نیروها! او که مستمری اعضا را مصادره کرده بود ، این بار از این حقوق به حق اعضای جداشده به عنوان اهرمی استفاده کرد که تا جایی که امکان دارد از قطع کامل ارتباط آنها با سازمان جلوگیری کند.
البته تعدادی از اعضای جداشده هم بودند که سعی کردند از این موقعیت استفاده کنند و سقف درخواست های خود را هر روز بالاتر ببرند. این امر مریم رجوی را روزبروز ضعیف و ضعیف تر کرد.
درهمین راستا یکی از جداشده ها گفته است:
” اول به …. 500 یورو می دادند، او گفت کافی نیست ، مستمری او را 700 یورو کردند، بعد در ادامه وقتی احتمال دادند که او می خواهد رسما اعلام جدائی بکند تصمیم گرفتند به او 1000 یورو در ماه بدهند، آخر سر هم او …. جدا شد“.
روند باج دهی به جداشدگان که در حقیقت حقوق مسلم پناهندگی شان بود، روز به روز بیشتر می شد، در پروسه ای مریم رجوی تصمیم گرفت که به هر قیمت جداشدگان را از آلبانی حتی با هزینه ی سازمان خارج کند که در این مرحله هم شکست خورد و به جرم قاچاق انسان و پول شوئی دو نفر از اعضای سازمان به نام های نرگس ابریشمچی و حسن نایب آقا دستگیر و زندانی شدند.
بخشی از دولت آلبانی که تسلیم رشوه های دلاری این فرقه نشدند دست به افشای واقعیت هائی زدند که آبروی نداشته ی رهبران این فرقه را بیش از پیش برد.
در کنار تمامی این فشارها بود که انجمنی رسمی به نام انجمن حمایت از ایرانیان در آلبانی به نام آسیلا تشکیل شد و رسما حمایت خود از جداشده های سازمان مجاهدین را بعهده گرفت. دراین نقطه بود که تلاشهای انساندوستانه و حقوق بشری جداشده ها به بلوغ خود رسید و چون یک انجمن رسمی و ثبت شده بود سازمان را در آچمز کامل قرار داد. همچنین تشکیل این انجمن برق امیدی را برای جداشدگانی رقم زد که از سازمان جداشده و بدلیل بن بست های کاری و مالی مجبور بودند از سازمان مستمری ناچیزی بگیرند.
مجموع این وقایع، مریم رجوی را بیش از پیش به گوشه ی رینگ برده است و او را مجبور کرده است که به هر دستاویزی دست دراز کرده و سعی در سر پا نگه داشتن خود بکند. اکنون با وجود اعلام موجودیت انجمن مردمی آسیلا در آلبانی باید دید که واکنش های هیستریک و دیوانه وار سران این فرقه ی جنایتکار در نفس های آخرش و ایام ننگین پایانی خود چه خواهد بود؟
فرید