رجوی در مطلبی با عنوان آموزش برای نسل جوان 28 که بعد از سه ماه انتشار پیدا کرده همچنان از عدم به قدرت رسیدن در رهبری انقلاب مردم ایران می نالد.
رجوی فریبکار خودش بهتر از هر کسی می داند در زمان پیروزی انقلاب مردم ایران سازمانش هیچ قدرتی نداشت چون بعد از انشعاب سازمان در سال 54 تعداد کمی از آنان باقی ماندند و بقیه هم مارکسیست شدند. وقتی از زندان به همت مردم آزاد شد هنوز توان سازماندهی نداشته و به واقع نمی توانستند خروش مردم ایران که رهبری مشخصی داشت را به دست بگیرند و حتی به گفته خودشان بعد از پیروزی انقلاب، قبول پیروزی مردم ایران برایشان سخت بود و در خانه های تیمی زندگی می کردند. حال با این اندیشه و دیدگاه رجوی می توانست صاحب رهبری انقلاب مردم ایران باشد ؟
کمتر از یک ماه بعد از آزاد شدن رجوی از زندان، انقلاب مردم ایران به پیروزی رسید. چگونه می توانست با چند فرد مسلح رهبری انقلاب مردم ایران را به دست بگیرد ؟ اما رجوی با فریبکاری مدعی رهبری انقلاب شده و عنوان می کند رهبری انقلاب مردم ایران به سرقت رفته است !
کسی که به رهبران سازمانش خیانت کرده و همه گونه همکاری با ساواک شاه داشته می توانسته مدعی رهبری انقلاب مردم ایران باشد؟ آیا اساسا رجوی می توانست فرد خوبی برای رهبری باشد؟ وی با بهانه به سرقت رفتن رهبری انقلاب سعی کرد گذشته خیانت بارش را پاک کند در حالی که همه می دانند او در زندان شاه چه گندی زده و حتی باعث مرگ بنیان گذاران سازمان شده است.
رجوی در قسمت دیگری از مطلب خود از جایگاه مقام زن و اینکه سازمان توانسته زنجیرهای فئودالی را شکسته و زن را در مقام بالاتری قرار دهد حرف می زند البته این دروغی است که خودش هم به آن باور ندارد!
آیا رجوی به چیزی که می گوید اعتقاد دارد؟ خیر. زن در مناسبات سازمان به ابزاری می ماند که باید در راستای امیال رجوی حرکت کند. آنان باید مانند برده گوش به فرمان سرکرده سازمان باشند. زنان هیچگونه حق انتخاب ندارند، زنان حق ازدواج نداشته و نباید فرزند آوری داشته باشند ، زنان باید در رقص رهایی رجوی شرکت کنند و مانند برده در خدمت امیال نفسانی و شیطانی سرکرده فرقه باشند .
رجوی جنایتکار از کدام نفی استثمار حرف می زند وقتی یک شبه زنان به قدرت می رسند و حتی مسئولین مرد دچار تضاد و مسئله داری شدند و کسی کار نمی کرد تا صدای شما و زن تان در آمد که چرا برادران مسئولیت کارها را به عهده نمی گیرند. این معنی نفی استثمار است؟ وقتی مردان حق ندارند با زنان صحبت کنند و یا پمپ بنزین جدا سازی می شود نشان از نفی استثمار است؟
زنان همانند مردان با مغزشویی مستمر به ابزاری تبدیل شدند که هیچ اختیاری از خود نداشته و تا پایان زندگی باید در خدمت سرکرده خیانت کار سازمان باشند.
برای شناخت عوامفریبی رجوی به یک نمونه از فریبکاری که او در مطلبش اشاره دارد می پردازیم تا مشخص شود او چقدر دروغگو می باشد .
وی برای اینکه خودش را محق رهبری انقلاب جا بزند از ملاقات ابراهیم یزدی در کتاب خاطراتش با رهبری انقلاب مردم ایران در سال 65 می گوید. اینکه آیت الله خمینی با جنگ مسلحانه مخالف و عنوان نموده ممکن است گروههای مسلح رهبری انقلاب را بدست بگیرند . این حرف در حالی بیان می شود که آیت الله خمینی در سال 49 با چند تن از اعضای سازمان ملاقات داشته است، و همان موقع اعلام نمود جنگ مسلحانه به عنوان راه مبارزه برای سرنگونی شاه را قبول ندارد چون ممکن است مردم معمولی در این مبارزه کشته شوند. حال که ابراهیم یزدی در قید حیات نیست از او نمونه می آورد!
رجوی فریبکار در جای دیگری عنوان می کند حکومت ایران اصلاح پذیر نیست این در حالی است که اگر اینگونه بود چرا شما یک روز بعد از انتخابات سال 88 به رفسنجانی نامه نوشته و خواهان کنار زدن رهبری شدید؟ شما که با همه روحانیت مشکل داشتید این چه موضعگیری است. این موضعگیری نشانه فرصت طلبی شما نیست ؟
رجوی طی این سالها با موج سواری سعی کرد نان را به نرخ روز بخورد از همکاری همه جانبه با ساواک شاه گرفته تا همکاری با سازمانهای امنیتی غربی برای سرنگونی انقلاب ایران و همکاری تمام عیار با صدام در جنگ عراق علیه ایران و اکنون هم چهار نعل در خدمت سازمانهای غربی و اسرائیلی است.
رجوی فردی است که در شکاف زندگی می کند و هیچ پرنسیبی ندارد و از ارزشهای انسانی تهی می باشد. او مانند بقیه جنایتکاران تاریخ باید سزای جنایات خود را پس بدهد.
هادی شبانی