*یکشنبه 1 مهر
10 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:
تعهدنامه ابزاری برای مجبور کردن اعضا به ماندن در فرقه مجاهدین خلق – قسمت اول
… نیروهای مجاهدین خلق در زندگی روزمره خود با موارد زیر مواجه بودند:
– زندانی کردن و شکنجه صدها تن از اعضا که منجر به قتل چند تن از آن ها در زندان شد
– اجباری شدن نوشتن گزارشات روزانه ی انتقاد از خود
– ایجاد محدودیت ها و ممنوعیت هایی که با گذشت زمان دامنه آن وسیع تر می شد.
– راه اندازی نشست های مختلف به منظور تفتیش عقاید و کنترل نیروها به صورت روزانه، هفتگی و نوبه ای
– قطع ارتباط کامل اعضای سازمان با دنیای خارج از آن از طریق قطع ارتباط تلفنی، عدم دسترسی به وسایل ارتباطی، عدم اجازه تردد به بیرون و …
– بالا بردن فشار بر نیروها برای کنترل بیشتر آنان از طریق افزودن حصارها و محدویت های فیزیکی
– ممنوع کردن ارتباط و دوستی بین اعضا با حاکم کردن قانون “محفل ممنوع – محفل شعبه سپاه پاسداران است”
– بی توجهی و نادیده گرفتن بیماری اعضا و مجبور نمودن اعضای بیمار به انجام کارهای روزانه و شرکت در نشست ها….
چالش استرداد مجرمان سازمان مجاهدین خلق و موضوع پناهندگان سیاسی – قسمت اول
آیا استرداد مجرمان یک قانون و تعهد بین دول است؟
… از یک سال گذشته موضوع دادگاه 104 نفر از رهبران و اعضای سازمان مجاهدین و همچنین ماهیت این سازمان به عنوان یک شخصیت حقوقی، مسأله درخواست دولت ایران برای استرداد این 104 متهم را برجسته کرده است، از یکسو ریاست دادگاه از دول محل اختفای متهمان و سازمان ملل، پیوسته درخواست استرداد این متهمین و محکومین احتمالی را طرح می کند و از سوی دیگر برخی از این متهمان با انواع ترفندها، پناهندگی سیاسی از دولت های اروپایی دارند و این موضوع را مانع استرداد خود تلقی می کنند.
… در این میان برخی شبهات وجود دارد که شاید احکام صادره آتی این دادگاه به موضوع استرداد این مجرمان نیانجامد، از آن طرف هم وکلای مجاهدین با خرج پول های کلان، در تلاش هستند تا از منافذ قانونی موجود، مثل موضوع پناهندگی سیاسی، از استرداد این مجرمان ممانعت به عمل آورند.
اما قانون چه می گوید و حقیقت امر چیست؟
قوانین حقوق بین الملل می گوید:
یکى از مسائل مهم براى دولت ها کاهش جرم است. در این میان، جرم هایى که امنیت یک کشور را به مخاطره مى اندازند از اهمیت بیشترى برخوردارند. در گذشته، جرم بیش تر در چارچوب یک کشور و سرزمین بود، امّا با گذشت زمان و پیشرفت علوم و فنون و پیشرفت وسایط نقلیه، جرم از مرزهاى سیاسى یک کشور فراتر رفته است. در این میان، سیاستمداران با استمداد از مباحث حقوقى، مسأله “استرداد مجرمان” را وضع نمودند که بر اساس آن، دو یا چند کشور متعهد مى شوند که در صورت فرار مجرم، او را به کشور خود بازگردانده و به مجازات برسانند.
*دوشنبه 2 مهر
در این روز کلاً 9 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:
پادکست باخبر باش – قسمت 24
در این پادکست به مطالب زیر با نگاه طنز پرداخته شده است:
1- ایمیلی که به دست ما رسیده و فرستنده مدعی است از کمپ اشرف سه در آلبانی ارسال کرده و حاوی یک ترانه و اظهارنظر درباره پادکست باخبرباش است، فرستنده مدعی است برای گرفتن انتقام و بر باد دادن اساس فرقه هنوز در مناسبات مجاهدین خلق مانده است.
2- درباره برگزاری دادگاه بررسی جنایات مجاهدین خلق به تناقض بین صحبت های مسعود رجوی که گفته محاکمه کسی که بی گناه را می کشد حق و لازم است با صحبت های زهرا مریخی که گفته از این به بعد صد برابر جنایت می کنیم پرداخته ایم و البته به زهرا مریخی خاطر نشان کرده ایم که دیگر نمی توانند صد برابر جنایت کند؛ چون نه صدام هست و آن قدر توان و نیرو دارد و ……..
3- درباره جاوید رحمان و شرکت او در نشست با مریم رجوی و مریم را رئیس جمهور خواندن و همچنین تروریست های حاضر در نشست را همکار نامیدن و از استقبال سخاوتمندانه آن ها تشکر کردن مفصل در این پادکست صحبت کرده ایم و صدای خودش را در توجیه و ماستمالی این افتضاح آورده ایم….
چالش استرداد مجرمان سازمان مجاهدین خلق و موضوع پناهندگان سیاسی – قسمت دوم
قانون می گوید: همه محکومین باید به ایران مسترد شوند
… در جرایم بزرگ مثل: “جنایت علیه بشریّت”، “کشتار دسته جمعى” و “قاچاق بین المللى مواد مخدر” باشد، مسأله از بُعد حقوق بین الملل قابل تبیین است.
در حقوق بین الملل، دو اصل در مورد استرداد مجرمان، مورد توجه است:
1- اصل احترام به تعهدات بین المللى
بر اساس قرارداد موجود بین دو یا چند کشور، استرداد صورت مى پذیرد و دولت متقاضى موظف است کاملاً مفاد قرارداد را رعایت نماید، در غیر این صورت، تعهد بین المللى کشور مذکور مورد نقض قرار گرفته است.
2- اصل تخصیص
این اصل هم مورد پذیرش بسیارى از کشورهاست، به این معنا که، هر گاه پس از تسلیم مجرم به دولت تقاضا کننده، در اثنای تعقیب معلوم شود که متهم مرتکب جرم دیگرى شده و کشور تقاضاکننده از آن آگاه نبوده، که از آن جهت هم تقاضاى استرداد نماید، کشور متقاضى نمى تواند متهم را به ارتکاب آن جرم تعقیب کند مگر این که رضایت کشورى را که استرداد نموده، جلب نماید.
*سه شنبه 3 مهر
در این روز 11 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:
تعهدنامه ابزاری برای مجبور کردن اعضا به ماندن در فرقه مجاهدین خلق – قسمت پایانی
نمونه ای از نوشتن تعهد نامه – آزادی و اختیار در تشکیلات مجاهدین خلق این گونه بود
… رجوی به جای آن که به فکر جان و سلامت نیروها باشد به فکر این بود که مانع از جدایی بشود. از اینرو برای آن که افراد را از فکر جدا شدن دور کرده و مجبور به ماندن نماید بار دیگر از ما تعهد نامه گرفت. در سال های بعد از فرمان “خروج ممنوع” که راهی برای خارج شدن از سازمان نبود، رجوی بارها از همه نفرات تعهدنامه کتبی گرفت. در تعهدنامه ها کلیه افراد باید به خط خود می نوشتند که “با رضای خاطر در سازمان مانده اند و می خواهند همچنان در تشکیلات مجاهدین خلق بمانند.” اگر چه در ظاهر هیچ کس را با زور وادار به نوشتن آن برگه ها نکرده بودند، اما در حقیقت با ایجاد جو رعب و وحشت به همراه مغزشویی های مستمر که به دلیل عدم دسترسی ما به اخبار و عدم ارتباط مان با دنیای بیرون از فرقه خیلی راحت صورت می گرفت، افراد مجبور به نوشتن چنین برگه هایی می شدند. چون در غیر این صورت یا به عنوان مسأله دار و بریده سوژه نشست می شدند و تا ماه ها زیر فشار و تحقیر قرار می گرفتند یا آن که تحت تاثیر مغزشویی ها چنین القا می شد که ننوشتن تعهدنامه ها یک گناه و خیانت است….
نگاهی به پیام مریم رجوی به مناسبت بازگشایی مدارس
… یکی از جریان هایی که بیشترین سوءاستفاده از مشکلات نظام آموزشی داشته، تشکل فرقه ای مجاهدین خلق است که در ابتدای انقلاب موفق شد بخش زیادی از دانش آموزان و دانشجویان را با شعارهای انقلابی و عدالتجویانه جذب کند و آرام آرام آن ها را مغزشویی و از تحصیل بازدارد و به درگیری خیابانی بکشاند و مشکلات اجتماعی – سیاسی را آنچنان تشدید کند که به بحران های امنیتی کشیده شود. یقیناً نسل جوان امروز، کمترین اطلاعی از آنچه در سال های ابتدایی انقلاب گذشت ندارد و بحران های آن زمان را تجربه نکرده و این قضیه می تواند یک نقطه ضعف برای تکرار فاجعه های شوم گذشته باشد.
… مریم رجوی در حالی از آزادی دم زده و دانش آموزان را به اعتراض فراخوانده و مدعی است که آن ها حق دارند نوع زندگی شان را انتخاب کنند که در تشکیلات مجاهدین، احدی حق ندارد مستقل بیندیشد، به مسائل سیاسی – اجتماعی فکر کند، کتاب های مورد علاقه خود را بخواند، به رادیو تلویزیون گوش دهد و یا به اینترنت وصل شود و کوچک ترین اعتراضی به وضع موجود داشته باشد. خیلی ها به یاد دارند که مسئولین رسماً می گفتند که “تنها حق یک مجاهد فدا شدن در راه برادر مسعود است” و او هم در بهار 1380 روی تابلو نوشت “هرزه گردی سیاسی مرز سرخ است.” یعنی که هیچ کس حق ندارد به مسائل سیاسی فکر کند جز این که خودش تحلیل و تفسیر کند و به آن ها ابلاغ نماید.
… چرا دخترش “اشرف ابریشمچی” را به همراه “مصطفی رجوی” به بهترین آموزشگاه های فرانسه فرستاد ولی فرزندان سایر اعضا را به دست کسانی سپرد که بدترین برخوردها را با آنان داشتند و آنان را گاه مورد تجاوز و تحقیر قرار دادند؟ و چرا بسیاری از آن ها را پس از رسیدن به سن نوجوانی به قرارگاه اشرف بازگرداند و تحت فشارهای تشکیلاتی قرار داد که همچون “یاسر اکبری نسب، مرجان اکبریان و آلان محمدی” دست به خودکشی بزنند؟…
*چهارشنبه 4 مهر
در این روز مجموعاً 11 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:
چالش استرداد مجرمان سازمان مجاهدین و موضوع پناهندگان سیاسی – قسمت سوم
قانون می گوید : استرداد 104 نفر در قانون با صراحت بیان شده است
… استرداد این متهمین و محکومین، در وهله اول اصلاً ربطی به مسائل سیاسی ندارد و این 104 نفر و بقیه شکنجه گران، بابت جنایات بیشمار وقتل و آدم کشی و مردم کشی و خیانت به کشور مجرم و خیانتکار هستند و از نظر حقوقی همگی مجرم به حساب می آیند و بایستی به کشوری که در آنجا بسیاری از جنایات خود را انجام دادند، استرداد گردند.
همه حقوقدانان و مطلعین امر به خوبی می دانند که موضوع استراداد این محکومین دیر یا زود به وقوع خواهد پیوست. قانون تصریح کرده است که همه جنایتکاران باید به سزای جنایات خود برسند، این نمی شود که هر جرمی را مرتکب شوند و بعد به بهانه های سیاسی، از کشور متواری و به کشورهای دیگر پناهنده گردند که اگر این طور شود هر کسی که جنایت و قتل و کشتاری مرتکب می شود، می تواند در کشورهای دیگر آزادانه زندگی کند.
از همین رو است که از فردای شروع شدن دادگاه های جاری در ایران، این تبهکاران به دست و پا افتادند که خود را از این اتهامات مبری کنند، که امری ناممکن است و بی گمان روز محاکمه و استرداد مجرمان فرقه رجوی بسیار نزدیک تر از آن روزی است که فکرش را می کنند.
تعهدنامه های اجباری؛ حربه رجوی برای سرکوب اعضا
بعد از شکست رجوی در ماجراجویی خود موسوم به فروغ جاویدان، جریان مسأله داری و اعتراضات اعضا و درخواست های آن ها برای جدایی از فرقه بالا گرفت. به طوری که رجوی تهدید فروپاشی تشکیلاتش را حس کرد. به همین خاطر برای منحرف کردن اذهان اعضا از علل شکست عملیات فروغ ابتدا نشست چند روزه به نام “تنگه و توحید” را گذاشت و در آن با کلی فریبکاری اعضا را مقصر اصلی شکست خود در عملیات خواند و مدتی بعد موضوع انقلاب ایدئولوژیک درونی با محوریت طلاق را پیش کشید و نشست های متعدد مغزشویی را هم برگزار کرد تا اعضا را مطیع خود کند. اما چون مسأله داری اعضا بیشتر شد به همین خاطر او همزمان با نشست های مغزشویی، سرکوب های درونی را هم به طرق مختلف اجرایی کرد و به دنبال این ها برای محکم کاری موضوع گرفتن تعهد از اعضا تحت عناوین مختلف از جمله: “تعهد می دهم تا سرنگونی در تشکیلات بمانم، تعهد می دهم روی پای رهبری حرکت کنم، تعهد می دهم بحث های انقلاب را با جان دل بپذیرم، تعهد می دهم هژمونی خواهران را بپذیرم” پیش برد که همه این ها برای مطیع و سرکوب کردن اعضا و جلوگیری از جدایی آن ها بود.
… رجوی هر سال که مسأله داری اعضا بالا می گرفت، نشستی می گذاشت و در پایان آن وعده تو خالی سرنگونی می داد و اعضا را مجبور می کرد تعهد بدهند که تا پایان سال در تشکیلات بمانند. هرکس هم که تعهد نمی داد و یا مقاومت می کرد به طرز وحشتناکی تحت برخورد قرارمی گرفت که اکثراً به دلیل ترس ازبرخورد های خشن مجبور به دادن تعهد می شدند. اما کسانی که در نهایت نمی پذیرفتند به زندان مجاهدین و بعد به عنوان جاسوس به اطلاعات عراق معرفی می شدند تا در زندان های عراق زندانی شوند .
بنابراین یکی از حربه های رجوی برای سرکوب و مطیع کردن اعضا گرفتن تعهدنامه تحت هرعنوانی بود.
نگاهی به پیام مریم رجوی به مناسبت بازگشایی مدارس
… مردم ایران مخصوصاً قشر دانشجو آگاهند این سازمان بدنام و تروریستی در دهه 60 چه جنایت هایی را مرتکب شده است. از ترور دانش آموز 14 ساله تا دانشجو را در کارنامه خود دارد. باید بگویم این سازمان با روش فرقه گرایانه از دانش آموزان کم سن و سال در دهه 60 استفاده می کرد بی آن که شناختی نسبت به سازمان داشته باشند. آن ها را مغزشویی می کرد و در جهت امیال پلید خودش آن ها را مسلح می کرد و در ترورها از آن ها استفاده می کرد.
حالا مریم رجوی فکر می کند با نشستن کنار رود سن فرانسه و دادن پیام های پر طمطراق می تواند جوانان و دانشجویان را به سمت افکار پوچ خودش ترغیب کند؟! واقعیت این است شعارهای عوام فریبانه دیگر برای جامعه ایران رنگی ندارد. کسی به این شعارها توجه نمی کند. جوانان و دانشجویان و فرهنگیان در داخل کشور آنقدر آگاهند که شما حتی در ذهن بیمار خود هم نمی توانید تصورش را بکنید. رهبری سازمان نمی تواند پیشرفت نسل جدید را درک کند. اعضای کنونی سازمان هم که در آلبانی بسر می برند توسط سران مجاهدین آنقدر مغزشویی شده اند که هنوز دنیا را با همان عینک سال های 59 و 60 نظاره می کنند.