رجوی چه وعده‌ای به مسعود کشمیری داده بود؟!

برای اولین بار در جلسه ۲۲ دادگاه تشریح شد

حادثه تروریستی 8 شهریور 1360و انفجار در دفتر نخست وزیری، یکی از اتهامات سنگینی است که متوجه سران مجاهدین خلق است. این موضوع، در جلسه 22 دادگاه دادگاه رسیدگی به اتهامات سران مجاهدین خلق با حضور شاهدان عینی مورد بررسی قرار گرفت.

ابراهیم خدابنده، عضو سابق سازمان مجاهدین خلق و مدیر عامل کنونی انجمن نجات که به عنوان شاهد به دادگاه دعوت شده بود، درباره مسعود کشمیری توضیحاتی ارائه کرد:

سال ۵۹ در انگلستان به عضویت سازمان درآمدم، در سال ۶۰ مسئول تشکیلات سازمان در انگلستان بودم بعد از سال ۶۰ ارتباط با پاریس شد و بعد احمد افشار مستقر شده بود و زمانی که رجوی آمد دیگر ارتباط با پاریس بود.

خدابنده ادامه داد: در همان سال ۶۰، خانم کشمیری یعنی مادر مسعود کشمیری و برادرش شجاع‌الدین کشمیری به انگلستان آمدند و در منچستر مستقر شدند و از پاریس به ما تاکید می‌شد که با این افراد ارتباط مستقیم داشته باشیم. خانم کشمیری تاکید داشت که می‌خواهند به ایران بازگردند و کسی که با ما در ارتباط بود وحید بود که در حال حاضر اسم اصلی در خاطرم نیست، محافظ اول مسعود رجوی بود. نفر بعدی بود که اسمش در متهمین است، وحید می‌خواست هر طور شده خانم کشمیری را از بازگشت به ایران منصرف کند.

خدابنده گفت: وقتی یکبار با خانم کشمیری دیدار داشتم سوغاتی زیادی خریده بود، پرسیدم که مشکلی ایجاد نمی‌شود گفت که پسرم در نخست وزیری است و قرار است از فرودگاه من را رد کند. بعد که خبر داستان هشت شهریور رسید شجاع به من گفت که دیگر برگشتم به ایران منتفی شد، این قضیه گذشت تا یک ماه تردد‌هایی به عراق داشتیم یعنی ما بعد از اینکه مسعود رجوی بعد از سال ۱۳۶۵ به عراق می‌رفت برای نشست‌های توجیهی به عراق می‌رفتیم.

خدابنده گفت: در یکی از این نشست‌ها صحبت از این بود که باقر روابط، آن موقع باقر در بخش روابط کار می‌کرد و بخش روابط تحت مسئولیت با بخش روابط بین‌المللی تحت مسئولیت محمد مهندسی فرق می‌کرد، بخش روابط خارجی صرفاً مسئول ارتباط با عراق بود، بخش روابط بین‌الملل مسئولیتش با کار‌هایی بود که در خارج انجام می‌دادند. صحبت از اینکه مسئله دارد و می‌خواهد برود به خارج و گفته که شما قول داده‌اید که من و زن و بچه‌ام را به اروپا بفرستید، اما چند سال است که در عراق مانده‌ام.

وی ادامه داد: حدود ۱۰۰ نفر در نشست حضور داشتند تعدادی از این افراد در حال حاضر در خارج هستند و از سازمان جدا شدند، مسعود رجوی باقر روابط را بلند کرد و گفت که شما این فرد را می‌شناسید تعدادی گفتند بله. بعد گفتند که مسئول انفجار هشت شهریور بودند و صراحتا گفت که شما تا زمانی که زیر چتر من هستید جانت در امنیت است، اگر به اروپا و خارج رفتید دیگر خارج از کنترل من است و به من ربطی ندارد.

خدابنده گفت: در آنجا خیلی‌ها به این فرد اعتراض کردند که تو برای چه می‌خواهی به خارج بروی چرا این حرفا را زدی که گفت اصلا قرار اولیه ما این بود که من به عراق بیایم و از عراق من همسر و دو تا بچه‌ام را بفرستند به اروپا ولی من همینطور در عراق ماندم.

وی گفت: چندین سال بعد من یک بار ماموریتی در کلن داشتم، باقر را آنجا دیدم که با عنوان باقر امینی به وی پاسپورت داده بودند و در آنجا زندگی می‌کرد و گفت که دولت آلمان برای من حفاظت گذاشته یعنی به درخواست سازمان یک جایی مستقر کردند که ما خودمان هم آدرس خانه را نمی‌دانستیم و در انجمن کار می‌کرد ولی هیچکس از اعضای انجمن آدرس خانه را نمی‌دانست که کجاست؛ که صراحتا گفت که با وعده زندگی خوب و رفتن به اروپا مستقر شده بود و به موضوع وارد شده بود.

قاضی پرسید: این فرد با وعده رفتن به اروپا می‌دانست که قرار است چه کاری انجام دهد؟

خدابنده گفت: وی گفت از اول به من وعده داده شده بود که من را به اروپا بفرستند و آنجا مستقر کنند همه امکانات در اختیارم قرار می‌دهند.

قاضی گفت: این فرد از محتویات کیفی که حمل می‌کرد، مطلع بوده یا خیر آیا اطلاع دارید؟ یا از افرادی که با این فرد ارتباط داشتند شنیدید که جایی ادعا کند من از محتویات کیف مطلع نبودم؟

خدابنده گفت: نه چنین چیزی نشنیدم ولی وقتی که مادر و برادرش را فرستادم و وحید به من تاکید داشت هر طور شده نگذار مادرش به ایران برگردد، وقتی وقایع اتفاق افتاد دیگر فهمید که نمی‌تواند به ایران بازگردد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا