بعد از خروج سازمان مجاهدین خلق از لیست گروه های تروریستی کشورهای عضو اتحادیه اروپا، یکی از موضوعاتی که مورد بحث و بررسی کارشناسان امور مربوط به تروریسم و فرقه گرایی قرار دارد، این است که سرنوشت فرقه مجاهدین خلق چه خواهد شد؟ استراتژی این فرقه در بحث های درونی سازمان مجاهدین خلق، نه بیرونی و در پهنه تبلیغاتی، چه خواهد بود؟ آیا استراتژی سازمان مجاهدین خلق همچنان بر روی " قلعه اشرف در عراق " متمرکز خواهد بود؟ آیا شرایط سیاسی جدید در منطقه خاورمیانه، و همچنین سیاست های دولت کنونی عراق مبنی بر اخراج مجاهدین از عراق، اتخاذ استراتژی جدیدی را بر رهبری فرقه مجاهدین خلق تحمیل نکرده است؟ نقش " قلعه مدرن اوورسورواز " در این معادلات برای هدایت نیروهای سازمان مجاهدین خلق چیست؟ آیا فرقه مجاهدین خلق از " قلعه کهنه اشرف " در عراق هدایت می شود یا از " قلعه مدرن اوورسورواز " در فرانسه؟ آیا دخمه تربیتی و مغزشویی فرقه مجاهدین خلق صرفاً همچنان در " قلعه کهنه اشرف " در عراق است یا برای این موضوع " قلعه مدرن اووروسورواز " در فرانسه هم نوسازی شده است؟ آیا توطئه های تروریستی و فرقه گرایانه علیه قربانیان و جداشدگان از این فرقه و ممتقدین دیگر این سازمان از " قلعه مدرن " اوورسورواز در فرانسه فرماندهی و هدایت می شود یا " قلعه کهنه اشرف " در عراق؟ آیا واقعا آنچنان که مجاهدین تبلیغ می کنند قلعه کهنه اشرف در اولویت اول آنهاست یا نوسازی و حفظ قلعه مدرن اووروسورواز در فرانسه؟ حضور فیزیکی مریم رجوی در فرانسه و همچنین مخفی بودن مسعود رجوی چه تاثیری در این معادلات دارد؟ تلاش می کنیم در حد بضاعت به پرسش های بالا بپردازیم. برای مقدمه لازم است نگاهی به نقش رهبری در ساختار فرقه مجاهدین خلق بپردازیم. واقعیت این است که به دلایل مختلف، که کالبدشکافی آن در این مجال ممکن نیست، جایگاه مسعود رجوی در میان اعضا و حتی هواداران این سازمان یک موقعیت آسمانی، قدسی و به قول مریم رجوی " خاص الخاص " می باشد. این جایگاه ستایش شونده هر چه به سمت بالای سلسله مراتب تشکیلاتی سازمان می رویم کمرنگ تر، و هر چه به سمت پایین می آییم پررنگ تر می شود. مسعود رجوی اعضا و هواداران تشکیلاتی سازمان مجاهدین خلق را به این باور رسانده که وی دارای رسالت تاریخی است، رسالت و باوری که در نشست های مغزشویی اعضای سازمان به آنها تلقین می شود تا قلباً اعتقاد پیدا می کنند که این رسالت را خداوند بر دوش رهبری مجاهدین خلق قرار داده است و طبعاً کسب این جایگاه توسط رجوی از سوی خداوند، وی را از هر گونه خطای ایدئولوژیکی و سیاسی، استراتژیک مصون می کند. با اینکه بعد از سرنگونی صدام حسین دیکتاتور عراق در سال 2003، کارشناسان و منتقدین خارجی و همچنین لابی های اطلاعاتی در سرویس های امنیتی کشورهای غربی که شناخت عمیق از سازمان مجاهدین خلق نداشتند، امید داشتند و اصرار می کردند که حداقل با سرنگونی صدام حسین، متحد استراتژیکی مسعود رجوی در عراق، و عریان شدن بن بست های سیاسی استراتژیکی مجاهدین خلق، جایگاه سیاسی و حتی قدسی مابانه مسعود رجوی در فرقه مجاهدین به فرد دیگری، فرضا مریم رجوی سپرده شود تا زمینه های سیاسی برای استفاده ابزاری از مجاهدین خلق بهتر فراهم شود، امری که تاکنون به وقوع نپیوسته است. البته قربانیان این فرقه که سال ها تجربه و شناخت از ساختار تشکیلاتی و ایدئولوژیک فرقه مجاهدین خلق دارند، همیشه بر این نکته انگشت گذاشته اند که تغییرات این چنینی در جایگاه رهبری مجاهدین خلق ممکن نیست و محال است که مسعود رجوی، حتی برای حفظ موقعیت سیاسی سازمان مجاهدین، دست به کناره گیری از رهبری این سازمان بزند. بطور مثال یکی از اعضای هیئت تحریریه ایران قلم و تنی چند از دوستان دیگر همین بحث و استدلال را با خبرنگار نیویورک تایمز در سال 2004 و همچنین خبرنگاران رادیو صدای آمریکا و… انجام می دادند که نمی توان سلاح را از مجاهدین گرفت و به آنها قلم داد. نمی توان امید داشت که رهبری یک فرقه حتی یک لحظه به استعفا از رهبری آن فرقه فکر کند. نتیجه گیری تحریریه سایت ایران قلم برای مقدمه بالا این است که پس هنوز سایه سنگین مسعود رجوی بر فرقه مجاهدین هست و خواهد بود. پس حداقل غرب نتوانسته تا کنون مسعود رجوی را از جایگاه رهبری فرقه مجاهدین خلق برکنار کند؟ اما آیا مسعود رجوی همچنان در قلعه اشرف در عراق است یا در خارج از این قلعه پنهان شده است؟ با توجه به شناختی که اعضای هیئت تحریریه ایران قلم از مسعود رجوی دارند، پاسخ این است که وی به لحاظ شخصیتی زبون تر و ترسو تر از آن است که همچنان در عراق باشد. حال با توجه به این نتیجه گیری، و همچنین اوضاع سیاسی و دیدگاه های دولت عراق، و همچنین موقعیت بسیار لرزان حضور تشکیلاتی مجاهدین در این کشور، بنظر می رسد که حفظ جایگاه و موقعیت تشکیلاتی و استراتژیکی " قلعه مدرن اوورسورواز " در فرانسه نسبت به موقعیت سیاسی و استراتژیکی " قلعه کهنه اشرف " در عراق در اولویت اول رهبری فرقه مجاهدین خواهد بود، چرا که رهبری فرقه مجاهدین خلق نیروهای اصلی و مورد اعتماد خود را از " قلعه کهنه اشرف " به " قلعه مدرن اووروسورواز " منتقل کرده است و رهبری فرقه نیز که هیچگاه به عراق باز نخواهد گشت. ادامه دارد…