سازمان در فرهنگ تشکیلاتی خودش اصطلاحی دارد به نام «حلقه ضعیف» که با نام اختصاری ZF هم گفته می شود. این اصطلاح به افرادی اختصاص داده می شود که از نظر تشکیلاتی آدم های مطمئنی نیستند و بایستی تحت نظر باشند. رده و موقعیت تشکیلاتی آنها هم هیچ مهم نیست گاها ممکن است نفرات پایین مثل کاندید عضو یا تازه واردها حلقه ضعیف باشند و یا حتی ممکن است نفرات قدیمی مارک حلقه ضعیف به آنها بخورد.
در زمانها و شرایط مختلف اقداماتی که در قبال این جور افراد انجام می دهند متفاوت است ولی تقریبا در یک دستگاه است. از جمله اقداماتی که باید در قبال آنها انجام شود این است که همیشه یک نفر آنها را تحت نظر داشته باشد. یک نفر که از نظر سازمان مطمئن باشد آنها را بصورت شبانه روز تحت نظر دارد تا اقدامی نظیر فرار یا خرابکاری تشکیلاتی یا صحبت و گپ زدن با دیگران و بقول سازمان «خراب کردن نفرات دیگر» انجام ندهد. مثلا به هیچ عنوان ماشین نباید دست نفرات حلقه ضعیف داده شود.
در «ستاد تشکیلات» سازمان که ارگانی است زیر نظر سازمان پرسنلی لیستی از این گونه افراد است که کلیه مسئولین بایستی ضوابط حلقه ضعیف را در قبال آنها انجام دهند. ورود و خروج از لیست حلقه ضعیف فقط و فقط با اوکی نهایی خود مسعود رجوی امکان داشت. هرگونه تغییر و تحول در سازمان ممکن است که این لیست را دچار بالا و پایینی بکند.
یادم می آید در دوره صدام که تیمهای عملیاتی و شناسایی تشکیل می شد و آنها را برای عملیات به داخل کشور یا نزدیک مرز می فرستادند همیشه سعی می کردند که نفراتی را انتخاب کنند که به لحاظ تشکیلاتی از آنها کاملا مطمئن باشند. و در مورد تک تک نفرات مسئولین مختلف فرد بایستی نظر می دادند گاها مسئولین یک سال اخیر فرد مذکور نظر می دادند. ولی همین نفرات انتخاب شده گاها دست به فرار می زدند یا نفرات دیگر گروه را می کشتند و فرار می کردند. نمونه های مختلف و زیادی از این قبیل بود. چون در دوره صدام که امکان خروج از سازمان تقریبا صفر بود یکی از راههای فرار، موقع عملیات شناسایی یا رزمی بود. به همین خاطر خیلی از نفرات روی آن سرمایه گذاری می کردند. دهها مورد را من خودم یا دیدم یا شنیدم که از همین امکان استفاده کردند و فرار کردند.
آن موقع من در ستاد تخصصی سازمان بودم که ستاد تخصصی مسئول آموزش نفرات عملیاتی بود. یکبار نامهایی که از طرف ستاد تشکیلات برای کلیه مسئولین سازمان ارسال شده بود و از طریق سیستم ایمیل داخلی برای مسئولین ارسال شده بود را من دیدم. در آن از جزئیات فرار فردی که اخیرا در تیم عملیاتی فرار کرده بود توضیح داده شده بود. و در نهایت به توضیحات و توصیه های تشکیلاتی پرداخته بود و گفته بود که فرد مذکور تا یک سال پیش در لیست حلقه ضعیف بوده ولی بعد خارج شد و او را مطابق نظر مسئولینش به عملیات فرستادیم ولی معلوم شد که «انطباق کار می کرده» و می خواسته که فرار کند.
در آخر نامه نوشته بود بنا به دستور «برادر» تمام نفراتی که از شش ماه پیش تا کنون از لیست حلقه ضعیف خارج شده بودند دوباره در لیست قرار داده می شوند. و به این ترتیب با این کار یک عدم اطمینان به کلیه نفرات تشکیلات معلوم شد. البته این عدم اطمینان اکنون تقریبا به همه نفرات سازمان است و این پتانسیل در درون تمام نفرات سازمان هست که در صورت امکان فرار کرده و به زندگی عادی خود برگردند.