خاطرات اعضا جدا شده سازمان مجاهدین خلق
- فرقه گرایی مجاهدین
چرا رجوی مسئولین بالا را در نشست عمومی سوژه کرد
مقاله ای از علی اکرامی خواندم که حسین ابریشمچی را در نشست عمومی مقر او سوژه کرده بودند. در مقر ما در موزرمی نیز مسئول بالا را در مقر سوژه کردند و در واقع در کل مقرها مسئولین بالا را سوژه کرده بودند . هیچ…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
چرا مخاطبم را شما قرار دادم ؟!
طعم شیرین آزادی خطابم به اسیران در بند فرقه رجوی چندین سال در فرقه رجوی بودیم بدور از ابتدایی ترین آزادی ها! نیاز نیست زیاد توضیح بدهم. تک تک شما در جریان هستید که فرقه رجوی برای ما هیچ ارزشی قائل نبود و مثل برده…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
بالاخره آن روز فراموش نشدنی رسید
بعد از نزدیک به شش ماه اولین اکیپ در آستانه ی خروج از تیف بود خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت شصت و شش تیف، اردوگاه اسرای غیرجنگی بود، چون ما درهیچ نبرد یا جنگی علیه هیچ نیروئی شرکت نکرده بودیم. ما فقط اعضای…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
ما نه اسیر جنگی بودیم و نه تروریست!
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت شصت وپنجم معلوم نبود که تا چه مدتی باید در تیف ماندگار باشیم. لحظات تیف ، زشت و احمقانه و تحمل آن دشوار بود! پستهای نگهبانی فشرده همراه با مسلسلهای کاشته شده به سوی داخل محوطه ی تیف،…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
تماس با خانواده از تیف با تلفن ماهواره ای
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت شصت و چهار مدتی بود که آمریکائی ها یک تلفن ماهواره ای برای تماس زندانیان با خانواده ها، به کمپ آورده بودند و ما می توانستیم روزانه به مدت 6 دقیقه با هر کسی که می خواستیم صحبت…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
تیم چهار نفره فرار در چادر ما جمع شدند
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت شصت و سهبچه ها بعد از فورمیشن در حال برگشتن به چادرهایشان بودند. عده ای هم که ساعتها غرق درکارهای خودشان در چادرهایشان بودند و فرصت نکرده بودند که طی بعدازظهراز چادر بیرون بیایند، در محوطه ایستاده و…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
هرچقدر از پنجره آنها را صدا زدم نشنیدند
خاطرات غلامعلی میرزایی برای آنهایی که هنوز مجاهدین خلق را نمی شناسند ـ قسمت دهم در همان وضعیت با چند سرباز که هرکدام کابل های سیمی دستشان بود من را به سمت دیگر کمپ بردند که در هر دو سمت یک ساختمان دو طبقه بود…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
عملیات خروج از تیف و شناسائی اطراف
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت شصت و دو کل این عملیات شناسائی و برگشت را فقط تیم 4 نفره ی ما می دانست و احدی حق صحبت با بقیه در این مورد را نداشت ، چرا که تعداد بسیار انگشت شماری در تیف…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
ماجرای هنگ حنیف چه بود؟
یک روز در پادگان اشرف در مقری که مستقر بودیم از طریق بلندگو اعلام کردند به سالن مراجعه کنید پیام است. ما هم طبق معمول آماده شدیم و رفتیم سالن غذا خوری. چند دقیقه ای در سالن نشسته بودیم مسئول مقر زنی بنام فرزانه میدان…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
فرار من از زندان تیف
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت شصت و یک حاکم نبودن قوانین مدون بر روابط بین افراد در تیف و رنگارنگ بودن افراد در آن هوشیاری بیشتری می طلبید. بازار شایعه ها در تیف داغ بود. هر روز یک شایعه ای از گوشه ای…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
اینگونه سازمان شد سازمان مریم و مسعود
خاطرات رحمان محمديان از مهرماه در فرقه رجوی ـ قسمت اول برای کسانی مثل من که عمری رادر این فرقه بی ریشه گذرانده و دوران پوست انداختن و واگشت این فرقه را به چشم دیده اند یعنی شاهد سیر نزولی این فرقه به اسفل السافلین…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
طبقات مختلف در تیف
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت شصت در تیف آمریکائی ها، دسته بندی ها و طیف های مختلفی در اسارت بودند. اصلی ترین و بیشترین قشر مربوط به کاریابانی می شد که سازمان با روش های آدم ربائی و فریب از ترکیه به عراق…