خاطرات اعضا جدا شده سازمان مجاهدین خلق
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
وقتی به اردوگاه اسرا رسیدیم..
برای آنهایی که هنوز مجاهدین خلق را نمی شناسند ـ قسمت نهم بعد از چند روز در وزارت دفاع روز 18 مهرماه 1359 یک اتوبوس آمد جلوی همان در اتاقی که بودیم ما را سوار کردند.بعد از عبوراز شهر به بیابانهای خاکی رسیدیم که معلوم…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
لحظه خداحافظی ، برادرم برگه ای را پنهانی به من داد
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت پنجاه و دوم بالاخره لحظه ی موعود رسید و من باید از پدردلبند و مادرعزیز و برادرخوبم خداحافظی می کردم. لحظه ی جدائی چقدر سخت است! بغض بدجوری گلویم را گرفته بود، تمام توانم را جمع کرده و…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
لحظه ی جدائی از خانواده در پادگان اشرف
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت پنجاه و یکم بعد از ناهار قرارشده بود که خانواده ام اشرف را ترک کنند. پس از اینکه گشتی دراشرف زدیم برای جمع آوری و خوردن ناهار به مقر هتل ایران برگشتیم. همه حواس خانواده ام به من…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
شام خصوصی
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت پنجاه عصر که تماشای فیلمی که خانوده ام از ایران آورده بودند، به پایان رسید، دو زنی که از قرارگاه آمده بودند رفتند و مینا خیابانی گفت که برای شام یک مراسم خصوصی تدارک دیده اند که باید…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
به محض بروز بحران رجوی ها پا به فرار می گذاشتند
ای کاش با شما می بودم و با شما رستگار می شدم گفتگو با فواد بصری جدا شده از فرقه رجوی آقای بصری سلام احوال شما.. هر چه از فرقه رجوی بگوئیم کم گفتیم. می رویم سر اصل مطلب! آقای بصری چند روز پیش سخنرانی…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
دیدن فیلم خانوادگی مرا به دنیای عادی برگرداند
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت چهل و نهم بعد از صحبت های شبانه با برادرم، به محل استقرار برگشتیم. از اینکه توانسته بودم یک جوری به برادرم توضیح دهم که با میل خودم در اشرف نماندم و نمی توانم الان همه چیز را…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
همان شب به برادرم قول دادم در اولین فرصت فرار کنم
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت چهل و هشتم دیگر برای انکار زخم گردنم ، جائی نمانده بود. مادرم همه چیز را دید. شروع کردم قضیه را بآرامی توضیح دادم و اینکه چیز مهمی نبود و یک اتفاق جزئی بود. به مادرم قول دادم…
- اضمحلال فرقه رجوی
و اما واقعیت ملاقات مژگان پارسائی با فرمانده ارتش آمریکا
آمریکا فرقه رجوی را خلع سلاح کرد و شاخ رجوی و سرانش را شکست و محفل زدن در تشکیلات رجوی اوج گرفت. ناگفته نماند سلاحهای سبک و سنگین مربوط به زنها در مقرشان در اشرف مانده بود که قرار شد نیروهای آمریکایی در یک فرصت…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
ناگهان مادرم جای زخم های گردنم را دید
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت چهل و هفتم شب هوشنگ دودکانی و جواد کاشانی رفتند و من با پدر و مادرو برادر عزیزم تنها ماندیم. در واحدی که به ما داده بودند در یک اتاق دیگر نیز خانواده دکتر عباس از اصفهان آمده…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
روزی که مجاهدین کشته شدن هزاران انسان را جشن گرفتند
یازده سپتامبر2001 و رویکردهای دوگانه فرقه رجوی 11 سپتامبر2001 میلادی برابر است با بیستم شهریور 1379 خورشیدی که در چنین روزی سازمان تروریستی رجوی به نیروهایش در داخل عراق و خارج از عراق اعلام کرد که” برج امپریالیسم فرو ریخت”. منظور از برج امپریالیسم همان…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
برادر عباسعلی می خواهم انصراف بدهم
روزی که رجوی چراغ ها را خاموش کرد در تشکیلات و مناسبات فرقه ای رجوی همیشه به ما القاء میشد که هر که توان ماندن ندارد میتواند به راحتی خارج شود و حتی اگر مورد رودربایستی و خجالت با مسئولین و جمع دارد به صورت…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
بعد از 36 سال تنها فرزندم را دیدم
دیدار محمد تورنگ با مسئول انجمن نجات خراسان رضوی و خانواده های خراسان رضوی در سفر به شهرهای مشهد ، سبزوار ، تربت حیدریه ، خواف