مرتضی و موسی اکبری نسب
- خانواده ها
نمیگذاریم حقوق ما خانواده های اسیران مجاهدین خلق نادیده گرفته شود
در روزهای اخیر کشورمان ایران شاهد اعتراضاتی بود و به مانند همیشه گروههایی مانند فرقه رجوی بیکار نبودند. حال سئوال ما خانواده ها از سرکرده یا سرکردگان باند رجوی که نقش قابل توجهی در انحراف مسیر حرکت معترضین مسالمت جو دارد، این است که آیا…
- خانواده ها
ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت سی و یکم
قسمت سی ام این سلسله یادداشت ها، عمدتا به نقل قسمتی از سخنانم در مقابل کمپ اشرف گذشت. در این قسمت هم که بخش پایانی این خاطرات من در مورد این ملاقات هاست، بطور طبیعی به نقل ادامه سخنانم خواهم پرداخت : “… حالا من…
- خانواده ها
ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت سی
در بخش بیست و نهم این سلسله یادداشتها، از نحوه رسیدن به کمپ اشرف، شرایط آنجا و حضور در پای میکروفن و بیان درد دلهایم مطالبی عنوان کردم. در روز دوم، برای نخستین بار سخنان ضبط شده خانم بتول سلطانی را از بلندگوها شنیدم و…
- خانواده ها
ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت بیست و نهم
قسمت بیست و هشتم این سلسله خاطرات به بیان نحوه رسیدن به کمپ اشرف و تشریح جو عمومی حاکم بر آنجا گذشت. ما که در حوالی ظهر و در یک روز بشدت گرم روزهای اولیه مرداد 1389 به متحصنین که بعضی از آنها ماهها بود…
- خانواده ها
ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت بیست و هشتم
قسمت های قبلی این سلسله یادداشت ها مربوط به زمانی بود که حفاظت از کمپ اشرف بعهده نیروهای آمریکایی بود و سران سازمان میدانستند که هیچ خانواده ای قادر نیست که فرزند خود را از چنگ آنها رها کند. از طرف دیگر سازمان که خود…
- خانواده ها
ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت بیست و هفتم
قسمت قبلی این سلسله یادداشت ها، به نقش محافظ بودن و نه متقاضی ملاقات خود اشاره کردم و یادم رفت که توضیح دهم که نگهبانان درب اشرف اطلاع قبلی از مراجعه من بعنوان محافظ و یکی از فامیلان سید مرتضی که آنجاها را نمی شناخت…
- خانواده ها
ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت بیست و ششم
قسمت بیست و پنجم این سلسله یادداشت ها، عمدتا به مراجعات من به اتاق های مختلف دادگستری عراق که روزی قول همکاری و رسیدگی دقیق داده و روز دیگر خود را سر در گم نشان داده و صحبت از گم شدن پرونده میکردند و در…
- خانواده ها
ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت بیست و پنجم
قسمت بیست و چهارم این سلسله یادداشت ها که به سفر دوم من به عراق و مراجعه ام به کمپ اشرف – که بقصد کسب اطلاع از خود سوزی شدن برادر زاده ام یاسر اکبری نسب و ملاقات با برادرم سید مرتضی و ابراز همدردی…
- خانواده ها
ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت بیست و چهارم
در قسمت های قبلی توضیح دادم که چگونه در بهمن ماه 1385 و چند ماهی بعد از خودسوزی شدن برادر زاده ام یاسر، به عراق رفته و با آقایان مصطفی محمدی از کانادا و مرحوم علی بشیری از نروژ که آنها هم قصد ملاقات داشته…
- خانواده ها
ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت بیست و سوم
در قسمت بیست و دوم این سلسله یادداشت ها به مسائلی که ساعتی قبل از حضور برادرم در چند متری کانکس آمریکائی و مثلا ملاقات با من روی داد، اشاراتی کرده و اینک میخواهم به اصل مسئله و برخوردی که اتفاق افتاد بپردازم : این…
- خانواده ها
ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت بیست و دوم
قسمت بیست و یکم این سلسله خاطرات، به مراجعه من به همراه مرحوم علی بشیری و دخترش نوشین که از نروژ آمده بودند به درب کمپ اشرف اختصاص داده شد. که به مرحوم علی بشیری ملاقاتی داده نشد. (توضیح: خانم راضیه خبازان (همسر علی و…
- خانواده ها
ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت بیست و یکم
در قسمت بیستم این سلسله یادداشت ها صحبت از ماجراهای دیدارم با آقایان مصطفی محمدی و شادروان علی بشیری در هتلی در بغداد به میان رفت. علت این سفر( سفر دوم ام به عراق) مراجعه به کمپ اشرف، ملاقات با برادرم سید مرتضی و فرزند…