خانواده ها
-
نامه مصطفی تارخی به برادرش محمد تارخی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق
محمد سلام امیدوارم که حال شما خوب باشد. وارد سال جدید شدیم. هم می خواهم سال جدید را به شما تبریک بگویم و هم امیدوارم که امسال سالی باشد که خودت را از باتلاقی که چندین سال در آن افتاده ای نجات دهی. چندین سال…
-
ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت بیست و چهارم
در قسمت های قبلی توضیح دادم که چگونه در بهمن ماه 1385 و چند ماهی بعد از خودسوزی شدن برادر زاده ام یاسر، به عراق رفته و با آقایان مصطفی محمدی از کانادا و مرحوم علی بشیری از نروژ که آنها هم قصد ملاقات داشته…
-
نامه خانواده های استان مرکزی به ایلیرمتا رئیس جمهور آلبانی
عالیجناب ایلیر متا ؛ رئیس جمهور محترم کشور آلبانی با سلام ما خانواده هایی هستیم که چندین سال فرزندان خود را ندیده ایم. فرزندان ما در سازمان مجاهدین خلق در کشور شما آلبانی زندگی می کنند. ما قبلا با شما نامه نگاری کردیم و در…
-
برادر رضا بلالی: رضا جان اسارت در فرقه رجوی حق تو نیست
رضا جان سلام. احوال شما چطور است؟ در ابتدا سال نو را به شما تبریک می گویم. رضا جان چندین سال است ما را ول کردی و از خانواده ات دور شدی و تا همین الان تماسی با خانواده ات نگرفتی! خبر دارم که وضعیت…
-
گفتگو با جمشید تقی نژاد برادر سرباز اسیر رشید تقی نژاد
در یازدهمین روز از ماه مبارک رمضان انجمن نجات استان آذربایجان غربی میهمان جمشید تقی نژاد برادر رشید تقی نژاد گرفتار در فرقه رجوی بود. آقای تقی نژاد یک کارگاه ام دی اف سازی دارد که از آن طریق امرار معاش می کنند. رشید تقی…
-
خاطره پدر بهمن عتیقی از اولین دیدار با فرزندش در پادگان اشرف – قسمت پایانی
پدر بهمن عتیقی در قسمت قبلی خاطرات خود گفت: شب وقتی چراغ ها را خاموش کرده بودند، آهسته از بهمن پرسیدم نمی خواهی با ما برگردی؟ که پاسخ داد شرایط طوری است که نمیشود با شما بیایم. انشاالله هر وقت شرایط مناسب شد به نزد…
-
ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت بیست و سوم
در قسمت بیست و دوم این سلسله یادداشت ها به مسائلی که ساعتی قبل از حضور برادرم در چند متری کانکس آمریکائی و مثلا ملاقات با من روی داد، اشاراتی کرده و اینک میخواهم به اصل مسئله و برخوردی که اتفاق افتاد بپردازم : این…
-
تقاضای خواهر داوود حیدریان از مقامات آلبانی
9 ساله بود که برادرش داوود حیدریان در جبهه جنگ میان ایران و عراق اسیر نیروهای بعثی می شود و برخلاف قوانین بین المللی به کمپ مجاهدین خلق منتقل می شود. از آن زمان تا کنون خانواده حیدریان هیچ گونه اطلاعی از وضعیت او ندارند.…
-
خاطره پدر بهمن عتیقی از اولین دیدار با فرزندش در پادگان اشرف – قسمت دوم
در قسمت قبل خاطرات، پدر بهمن عتیقی گفت: حدود دو ساعت از حضور ما در سالن می گذشت ولی خبری از بهمن و دیگر نفرات نبود! و هر بار که سوال می کردیم می گفتند سر کار هستند و بعد می آیند. در همین فرصت…
-
تنها خواسته ام یک ملاقات ساده با فرزندانم است
مادر دردمندی 33 سال است که از دیدار فرزندان خود محروم است. خانم حمائل غنی زاده سه فرزند به نام های مهری سعادت، ناهید سعادت و محمود سعادت، دارد که سه دهه است موفق به ملاقات با آنها نشده است. سازمان مجاهدین خلق که اکنون…
-
نامه ابوالفضل اشتری به برادرش حمید اشتری در کمپ آلبانی
حمیدجان سلام . حالت چطور است؟ خیلی وقت است خبری از شما ندارم. چرا تماسی با خانواده ات نمی گیری؟ سال جدید را به شما تبریک می گویم. در سال جدید انتظار داشتیم تماسی با ما بگیری ولی خبری از شما نشد! اگر یادت باشد…
-
خاطره پدر بهمن عتیقی از اولین دیدار با فرزندش در اسارتگاه اشرف – قسمت اول
مدتی بود که بهمن به خانه نیامده بود. همه ما و بخصوص مادرش بشدت نگران شده بودیم. از اقوام و آشنایان پرس و جو کردیم بلکه ردی از او پیدا کنیم. ولی همه آنها اظهار بی اطلاعی می کردند. بهمن مدتی بود از اینکه بیکار…