نشست بمناسبت سالگرد رهایی مجید محمدی – قسمت اول

بی حاصلی استراتژی ارتش باصطلاح آزادیبخش و فشار سه دهه فرقه رجوی بر اعضا برای حفظ و نگهداری تشکیلات، باعث گشته که قریب به اتفاق اعضای فرقه درصدد فرار از جهنم رجوی در اشرف بر آیند. در این راستا تعداد زیادی از آنان اقدام به فرار نموده و از فرقه جدا شدند اما هنوز بودند اعضایی که فشارهای رجوی و ترس از این تشکیلات مخوف مانع از فرار شان می شد. این شرایط ادامه داشت تا آنکه بر اثر استقامت خانواده ها که در جلوی درب اشرف تحصن کرده بودند و فشار مجامع بین المللی، فرقه رجوی مجبور شد که تن به انتقال اعضا از اشرف به لیبرتی بدهد.

با شروع انتقال این امید در دل اعضای ناراضی ایجاد شد که در لیبرتی از یوغ تشکیلات و فشارهای داغان کننده آن رها خواهند شد، چرا که تصور می کردند با حضور نمایندگان سازمان ملل، کمیساریای عالی پناهندگی، صلیب سرخ و… می توانند با دنیای آزاد ارتباط برقرار کنند. ولی با رفتن به لیبرتی متوجه شدند که رجوی ها پلیدتر از این حرف ها هستند و هر کجا که باشند کاری جز ایجاد خفقان و حصارهای فیزیکی و روانی جهت کنترل ندارند و در لیبرتی نیز فشارهای تشکیلاتی از طرف فرماندهان بیشتر از اشرف شد. مثلا افراد را دسته بندی کرده و در گروه های هفت نفره سازماندهی نمودند و مانع از ارتباط اعضا با نمایندگان سازمان ملل می شدند و یا علیرغم اینکه سازمان ملل موبایل در اختیار فرماندهان فرقه گذشته بود، فرماندهان به اعضا اجازه تماس با خانواده های شان را نمی دادند و…

در چنین فضایی خیلی از افراد به این باور رسیدند که رجوی کسی نیست که در این راستا آبی از او گرم شود و راه را برای خروج آنان از عراق باز کند. بنابراین به این نتیجه رسیدند که باید دست به اقدام زده و از هر فرصتی استفاده نموده و خودشان را از چنگال رجوی رها نمایند. یکی از کسانی که در این مرحله اقدام به فرار از لیبرتی نمود آقای مجید محمدی است که در اردیبهشت سال 1391 از لیبرتی فرار کرد و در مرداد سال گذشته به ایران بازگشت.

در اولین سالگرد آزادی او و بازگشتش به ایران، تعدادی از خانواده ها و جدا شدگان از فرقه رجوی در استان مازندران به دعوت ایشان و برای دیدار با وی به مناسبت این روز فرخنده در زندگی او،  به ییلاق خانواده ایشان در منطقه سواد کوه رفتند تا ضمن تبریک به وی و خانواده اش، یک روز خوش را با هم سپری نموده و به رجوی بخاطر از بین بردن عمر و جوانی شان لعنت و نفرین بفرستند و با شادی خود تیری بر قلب سیاه او بزنند.

* استقبال گرم و صمیمی پدر و مادر مجید محمدی از بازگشته ها و خانواده ها و دعوت آنان به خانه ییلاقی شان نشان از خوشحالی آنها از بازگشت یک ساله پسر اسیر شان بود.

خانم محمدی که سالیان از بی خبری و دوری فرزندش همیشه اندوهگین و مریض بود، این بار سرحالتر از همیشه به تک تک افراد خوش آمد گفت و آرزوی رهائی همه اسرای فرقه از چنگال تشکیلات جهنمی رجوی را نمود. سپس هر یک از دوستان بازگشته و خانواده اسرای فرقه، ضمن آرزوی موفقیت برای آقای مجید محمدی اولین سالگرد بازگشت او به میهن را به خانواده اش تبریک گفتند.

پس از استقرار و استراحت کوتاه و دور هم نشینی، نشستی در فضای آزاد از طرف انجمن نجات استان برگزار شد.

در ابتدا، مجری جلسه ضمن تبریک به مناسبت اولین سالگرد بازگشت مجید محمدی به کانون گرم خانواده خلاصه ای از اخبار و وضعیت فعلی فرقه را برای حاضرین بیان کرد. او گفت: بالاخره رجوی بدلیل تحصن خانواده ها در جلوی اشرف و فشار مجامع بین المللی و دولت و ملت عراق قبول کرده است که تعدادی از اعضا را به خارج از عراق بفرستد که این نشان از عقب نشینی او می باشد. بارها گفته بودیم که رجوی در زیر فشار تسلیم می شود.

blank

آقای صالحی مجری برنامه توضیح داد که رجوی می گفت اشرف همه چیز ماست، شرف و هست و نیست سازمان ماست و هرگز نبایستی آن را تخلیه کنیم ولی دیدیم که چگونه در مقابل خانواده ها و فشار مجامع بین المللی کوتاه آمده و مجبور شد بپذیرد که افراد به لیبرتی منتقل شوند و جام زهر تخلیه اشرف را سر کشید و از شعار « اگر کوهها بجنبند اشرف از جایش نمی جنبد » با خفت عقب نشست.

آقای شبانی یکی دیگر از اعضای قدیمی سازمان که سالیان طعم تلخ تشکیلات جهنمی را در عراق چشیده بود و شاهد چگونگی به اسارت نگه داشتن افراد در اشرف بود، ضمن ابراز خوشحالی از رفتن تعدادی از افراد لیبرتی به کشور آلبانی اظهار داشت: خدا را شکر که بالاخره این تسلیم و شکست و راه برای انتقال حداقل 135 نفر از افراد اسیر به آلبانی باز کرد که در واقع شکست کامل مقاومت رهبران فرقه برای جلوگیری از خروج افراد از عراق بود و این آغاز رهائی و رسیدن افراد اسیر به دنیای آزاد است.

blank

در ادامه این صبحت ها مسئول انجمن (صمد نظری) اظهار داشت: خبر خوشی که می خواهم به شما بدهم خروج یکی از افراد اسیر استان آقای کاظم صمدی از عراق است که بیش از 24 سال اسیر فرقه بود همانطور که آقایان مجید محمدی و محمدرضا گلی اسکاردی نیز قبلا گفته بودند، او از سالها پیش خواهان جدایی از سازمان بود که مسئولین به طرق مختلف او را اسیر خود نگه داشتند متاسفانه به دلیل مشغله کار کشاورزی، خانواده وی در اینجا حضور ندارند ولی طی تماسی که با برادر و خواهر وی داشته ایم از خروج وی از عراق بسیار خوشحال بودند. آنها رهائی بچه ها از اشرف و انتقال آنان به آلبانی را به همه خانواده ها تبریک گفتند.

پس از این توضیحات آقای مجید محمدی که از حضور دوستان قدیمی و جدا شده خود بسیار خوشحال بود اظهار داشت: به مناسبت اولین سالگرد رهاییم از جهنم اشرف به بنده منت گذاشته و دعوت ما را پذیرفته و قبول زحمت فرمودید و به خانه ما آمده اید. وی در ادامه به مختصری از پروسه پیوستن و جدا شدن از فرقه پرداخت و تفاوت دو دنیای اشرف و دنیای جدیدی که اکنون در آن قرار گرفته را برای حاضرین توضیح داد. در این رابطه او به دروغ بزرگ سازمان که باعث شده بود حدود 12 سال برای سازمان کار کند اشاره نمود و گفت در سال 1370 وقتی خواستم از سازمان جدا شوم، سازمان رقیه عباسی یکی از فرماندهان فرقه که با من نسبت خانوادگی داشت را به سراغم فرستاد وی به من گفت که ایران به دلیل پیوستن تو به سازمان پدر و مادرت را اعدام کرده است من این دروغ را باور کردم و تا سال 82 که پدر و مادرم به ملاقات من آمده بودند به مدت 12 سال با انگیزه انتقام گیری در فرقه ماندم.

او توضیح داد که ما در اشرف حق هیچ انتخابی را نداشتیم، از انتخاب لباس گرفته تا رفتن به پارک و یا ورزش فردی، فکر کردن، نشستن یا حرف زدن دو نفره و… همه چیز را تشکیلات برای فرد مشخص می کرد و در واقع فرد مثل یک ابزار در دست فرماندهان فرقه بود.

ادامه دارد…

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا