بعد از سونامی که خانواده های اسیران فرقه رجوی به راه انداختند و دولت آلبانی را به چالش کشیدند و بعد از واکنش عصبانی دولت و پارلمان آلبانی در مقابله با این اعتراض و بعد از واکنش های ابتدایی و هیستریک عناصر رجوی که البته به جایی نرسید، نوبت به خودزنی سیاسی فرقه رجوی رسیده است تا بلکه شاید با یک فقره عملیات انتحاری از نوع حماقت آخرین راه حل، دردی از دردهای خودش را درمان کند.
فرقه رجوی تلاش می کند که با فرار به جلوی مضحکانه این گونه وانمود نماید که گویا صدای خانواده ها یا توخالی است و موردی ندارد و یا اینکه زیر فشار ارگان های امنیتی ایران انجام گرفته است و راه به جایی نخواهد برد.
ابتدا به ساکن این سوال پایه ای به ذهن آدمی خطور پیدا می کند که حماقت چقدر؟ یعنی پدر و مادرهای افرادی که در کمپ های آدم کشی رجوی محبوس هستند از جان بچه هایشان سیر شده و آنان را به حال خود رها کرده اند؟ یا اینگونه وانمود نمایند که اگر تلاشی از طرف خانواده ای صورت می گیرد حاصل فشار یک ارگان دولتی و امنیتی در جمهوری اسلامی ایران است؟ تلاش برای اینکه چنین وانمود شود که این پدر و مادرهای نگون بخت هیچ احساسی نسبت به فرزندان خود ندارند خیلی بی آبرویی است، و یا اینکه یک ارگان دولتی پا پیش گذاشته تا خانواده ها درخواست دیدار فرزندان و عزیزانشان را داشته باشند؟ در پاسخ این گونه موارد باید گفت مگر بد است که یک تشکل به خانواده ها جهت دیدار با فرزندانشان کمک نماید؟
این در فرهنگ مبتذل رجوی است که خانواده مطرود است و نباید با خانواده دیدار کرد. این زشتی و پلیدی و پلشتی در فرهنگ نکوهیده رجوی است که خانواده باید برای دیدن فرزندش حسرت به دل بماند چرا، چون که فرقه تروریستی رجوی فرزندان آنان را به گروگان گرفته و در نزد خود نگه داشته است تا از آن فرزندان این خانواده ها برای رسیدن به امیال کثیف خود سوء استفاده نماید.
اما دوستان عزیز، ماجرا به این حرفها و طرز فکرهای کوتاه نظرانه فرقه رجوی ختم نشده و در نهایت فشار خانواده های دردمند به سران فرقه رجوی، آنان را وادار خواهد کرد تا در مقابل این فشارها از سوی خانواده ها، فرقه رجوی وارد یک فاز دیگری از بازی کثیف شان گردد.
ابتدا عناصر این باند تبهکار و ضد بشر تصمیم گرفتند تعدادی را به صحنه بیاورند که ظاهرا فرزندان خانواده هایی بودند که در ایران به مجامع بین المللی اعتراض کرده اند. این افراد را زیر فشار روحی و روانی وادار کردند که علیه خانواده های خود طبق معمول موضوع گیری کرده و آنان را مامور ایران خطاب نمایند و یا اینکه بگویند آنان تحت فشار ارگان های نظامی و امنیتی مجبور به این کار شده اند.
حماقت این باند تبهکار را بنگرید که چگونه در حال کوبیدن سر خود به دیوار است. به این در صحنه سیاسی می گویند خود زنی سیاسی! این عناصر گیج و دیوانه از خود سوال نمی کنند که واقعا خانواده ها فرزندان خود را رها کرده و رفته اند؟ این مدل طرز فکر رذیلانه فقط و فقط از یک ایدئولوژی فرقه ای و خشک مغز مثل فرقه رجوی به بیرون تراوش می کند.
شیوه همیشگی و البته سوخته رجوی در اینکه تا زیر فشار می رود، با فرافکنی و مهمل بافی یک تف به بالا پرتاب می کنند که در نهایت به صورت خودشان برخواهد گشت.
این اقدام ابلهانه فرقه رجوی که درخواست کرده خود خانواده ها بیایند و مستقیم صحبت کنند، یک شلیک به پای خود است، یعنی که این اقدام قطعا توسط خانواده ها انجام می گیرد و باز مثل قبل این سران فرقه رجوی و رهبر مغز پوسیده آنان است که بور و بی آبرو خواهد گشت.
زمانی بود که خانواده ها طرف حساب خود را سران فرقه رجوی می دیدند و از آنان درخواست دیدار با فرزندانشان را داشتند (در عراق و در کمپ های اشرف و لیبرتی)، اما متاسفانه در روند قضایا شاهد آن بودیم که این فرقه تبهکار بویی از انسانیت نبرده بود و نه تنها اقدام مثبتی در این رابطه انجام نداد بلکه علیه خانواده ها با فحاشی و ضرب و شتم وارد شد و آن روی سگ خود را نشان داد که با گرفتن پاچه پدر و مادران داغدار تلاش کرد که آنان را از پا پیش گذاشتن پشیمان نماید. اما این خانواده ها بودند که با مقاومت سترگ خودشان عناصر باند تبهکار رجوی را در عرصه جهانی رو سیاه کرده و افشا نمودند و سرانجام وادار به ترک عراق نموده و یک پیروزی استراتژیک و قطعی رقم زدند.
دور نیست که روزی شاهد آن خواهیم بود که خانواده های قهرمان آلبانی را هم مثل عراق و کمپ اشرف و کمپ لیبرتی به تسخیر خود در خواهند آورد و این عناصر ضد انسان و انسانیت را به جایی دیگر منتقل خواهند نمود و ما شاهد پیروزی های دیگری خواهیم بود البته در کاکل آن رهایی فرزندان محبوس خانواده های دردمند و داغدار.
به امید آن روز استثنائی که در چشم اندازی نزدیک است.
یادداشت از: سعید محمدپور