پدرها و مادرها چه زجرها و مرارت هائی را متحمل شدند، تا چنین فرزندانی را بزرگ کنند! اما مریم رجوی، با قساوتی وصف ناشدنی ، تک تک آنها را پرپر می کند!
کدامیک از نفرات فوت شده در عکس های زیر ، در صحنه ی جنگ با رژیم ایران کشته شدند؟
هر کدام از این عکس ها ، برای کشته شدن در میدان جنگ ! آگاهانه یا ناآگاهانه ، روزگاری به رجوی ها پیوسته بودند! اغلب در مواجهه با مناسبات دیکتاتوری سازمان، دست به مخالفت با رجوی زده بودند، ولی رجوی آنها را با تاکتیک ها و ترفند های مختلف ، نگه داشته بود!
خود مسعود رجوی گفته بود:
“ مجاهد مرده برای من بهترین مجاهد است “!
یا در جای دیگر رجوی می گفت : ” اینهمه صبر کردید ، وقت چیدن محصول است ، امسال سال آخر است !”
نمونه ی این حرفها را بارها و سالها تکرار می کرد!
اما دریغ از یک قدم به سمت پیروزی!
صاحب همه ی این تصاویر در کشور غریب آلبانی ، بر اثر کهولت سن ، سرطان ، ایست قلبی، حمله مغزی و… – همه بطرق نامعلوم و نامشخص – کشته شدند! در کشور آلبانی !!!
اگر این است سرانجام یک مبارزه ؟ پس آیا بقیه هم باید منتظر چنین مرگهای مشکوکی در آلبانی و اسارتگاه اشرف 3 باشند ؟
در تاریخ در مورد خونخواری بسیاری از رهبران شنیده بودیم ! از مغول گرفته تا هیتلر و داعش و …
اما همه در میدان جنگ کشته می شدند! نه در حصار اردوگاهها! همه ی این فوتی ها، سالها اجازه ی دسترسی به امکانات دنیای آزاد را نداشتند! به دستور رجوی از تمام لذائذ دنیوی محروم مانده بودند، در حالیکه مریم رجوی فقط در فکر عوض کردن رنگ لباسهایش و جراحی های زیبائی و پلاستیک خود در سوئیس و … بود.
همه باید حتی لحظات جنسی خود را گزارش می کردند، غافل از اینکه رهبر پاکدامن و پاکبازشان در سالن های Z برخی را به “معراج جمعی” و ” رقص رهائی ” وا می داشت !!!
تاریخ بشریت خیلی کم از این درجه وقاحت و دریدگی در رهبران بخود دیده است !
همه این کشته شده ها ، کسی را نداشتند تا برایشان از ته دل گریه کند! کسی را نداشتند که به مرگشان افسوس بخورد! کسی را نداشتند که وقتی روی تخت بیمارستان ، مرگی بی ثمر را در آغوش می کشیدند، عزیزی کنارشان بوده و دستش را می فشرد ، تا راحتتر جان بدهد!
اما همه در لحظات مرگ ، بی شک از خود می پرسیدند؟
” من برای چه می میرم ؟” ، ” من چرا باید بدون زندگی کردن بمیرم؟”، ” آیا مرگ من ثمره ای برای خلقم داشت ؟” ، ” خدایا تقاص مرگ خاموش و مظلومانه من را از این رهبران جانی و جنایتکار بگیر” ، ” خدایا چرا من با حسرت دیدار خانواده ام باید جان بدهم ؟”، ” خدایا من زندگی را دوست داشتم اما مریم و مسعود نگذاشت !” و …
این همه مرگ در آلبانی برای چه است؟
مقصر این همه کشتار و مرگ کیست؟
چه کسی یا کسانی باعث و بانی بسته بودن درب های فرقه ی رجوی هستند؟
چرا مسعود و مریم ، اجازه ندادند که این انسان ها ، بسوی زندگی شیرین و آزاد گام بردارند؟
امروز مریم رجوی مسئول اول و آخر ، مرگ و میرها در آلبانی است و باید اعضای اسیر را تعیین تکلیف کند، مریم رجوی باید جواب تک تک این فوت ها و مرگها را بدهد، تنها اوست که مسبب مرگ این انسان هاست !
ارگانهای حقوق بشری و مدافع بشر، باید به این مسئله ورود کرده و دیگر بیشتر از این نگذارند مریم رجوی به خونریزی هایش ادامه دهد! این رهبر فرقه ای در صدد به کشتن دادن تک تک اسرای اشرف 3 است و این امر باید متوقف شود و در قدم اول نیز باید خانواده ها حق داشته باشند که با عزیزان اسیر خود در آلبانی ملاقات کنند.
فرید