رجوی بعد از پیروزی انقلاب درایران بدلیل شرایط سیاسی ایجاد شده مغرور شده بود که می تواند به زودی زمام قدرت درایران را بدست بگیرد. اما وقتی دید با سیاسی کاری نمی تواند به هدف مورد نظر خود برسد دست به اقدامات خشونت طلبانه زد و با انجام ترورهای کور از جمله ترور مسئولین کشوری فکر کرد که می تواند ظرف 6 ماه زمام قدرت را بدست بگیرد به همین خاطر ازآن زمان به بعد تا چند سال یعنی تا قبل از سال 65 وعده شش ماهه را برای سرنگونی و بدست گرفتن قدرت تمدید می کرد.
اما وقتی دید که خودش نمی تواند هیچ غلطی بکند به اتحاد و همکاری با دشمنان مردم ایران فکر کرد و از طرف دیگر چشم امید به تشدید بحران های منطقه ای بست. اما باز وقتی دید این راه هم طولانی است زمان 6 ماهه سرنگونی را به یکساله تبدیل وبا همین ترفند طی سالیان اعضای فرقه اش را مشغول و در مناسبات فرقه نگاه داشت .
همانطور که گفتم یکی ازامیدهای رجوی برای رسیدن به قدرت تشدید بحرانهای بین المللی و منطقه ای بود. تا اینکه موضوع یازده سپتامبر و انفجار برج های دوقلو در آمریکا پیش آمد. بگذریم ازاینکه زدن برج های دوقلو نقشه ازقبل طراحی شده جنگ طلبان آمریکا بود تا بتوانند پای آمریکا را درمنطقه باز کنند.
بهرحال در زمان وقوع حمله به برج های دوقلو درامریکا من در زندان سازمان منتظر خروج از فرقه بودم وتا قبل ازاین هیچگونه خبری ازاتفاقات بیرون نداشتم تا اینکه شب یازده سپتامبر یکی از مسئولین آمد نزد من وبا حالتی عجیب که انگار قراراست همین فردا رجوی در تهران زمام قدرت را بدست گیرد، برگه خبرهای مربوط به حمله به برج دو قلو را به من داد و گفت : برج های دوقلو در آمریکا را زدند آمریکا اعلام کرده کار رژیم ایران است و بزودی تلافی خواهد کرد. به همین خاطر برادر مسعود آماده باش سرنگونی داده. تو برای چی هنوز اینجا ماندی برگرد تشکیلات! چون اگر ما رفتیم تو اینجا تنها می مانی! خبر که برایم عجیب بود اما از آنجائیکه به وعده های سر خرمن و توخالی رجوی آشنایی داشتم به طعنه به وی گفتم هروقت شما رسیدید ایران به من هم خبر بدهید تا هرطور شده خودم را برسانم .
وی رفت و روز بعد دوباره یکی دیگر از مسئولین آمد و گفت چه تصمیمی گرفتی می خوای با ما بیای ایران یا نه؟! این همه سال در تشکیلات وبا سازمان بودی حالا که وقت چیدن ثمره سالها مبارزه است نمی خوای حضور داشته باشی؟! با نگاهی معنی دار به وی گفتم طی سالیان گوش من ازاین حرف ها پر شده فقط می خواهم بروم دنبال زندگی خودم.
بهرحال چند روز گذشت ودیگر از آمدن مسئولین خبری نشد و من فهمیدم که ظاهرا باد رجوی برای سرنگونی خوابیده و خبری از حرکت قشون فشل او به سمت ایران نیست . مدتی بعد محمد سادات دربندی (عادل ) و حسین مشار و یک نفر دیگر از مسئولین آمدند نزد من و بدون اینکه حرفی از اتفاقات یازده سپتامبر و اقدامات فرقه بزنند با ترفند های دیگری سعی کردند مرا وادار به بازگشت به مناسبات فرقه کنند که موفق نشدند .
بهرحال در مدتی که در زندان فرقه بودم دیگراز خبرهای بعد از یازده سپتامبرمطلع نشدم تا اینکه شش ماه بعد فرقه مرا به زندان ابوغریب فرستاد. در آنجا با نفراتی که بعد از جریان یازده سپتامبراز فرقه جدا شده بودند صحبت کردم. از آنها سئوال کردم بعد از این جریان چه اتفاقاتی در مناسبات فرقه افتاد؟ که گفتند بعد از جریان حمله به برج دوقلو آماده باش سرنگونی اعلام شد و بلافاصله هم رجوی نشست عمومی گذاشت و شیرینی توزیع کردند. رجوی خوشحال بود ومی گفت تازه این ضربه از طرف مرتجعین بوده، وای به روزی که آمریکا ازما مسلمانان انقلابی ضربه بخورد !
تحلیل رجوی در نشست این بود که آمریکا رژیم ایران را مقصر عنوان می کند ویقینا حمله نظامی به ایران خواهد کرد و ادامه داد بنابراین ما باید ازان فرصت برای برداشتن خیز سرنگونی استفاده کنیم ! بچه ها می گفتند علیرغم تحلیل های آب دوغ خیاری رجوی همه نیروها نگران وحتی خود مسئولین بیشتر مشوش شده بودند. چون ظاهرا متوجه شده بودند که اینبار تحلیل های رجوی چیزی جز کشک نیست بعدا هم وقتی که متوجه شدند انگشت اتهام آمریکا بسوی عراق است ونه ایران نگرانی های آنها بیشتر شد. درنهایت هم دیدیم که آنطور که رجوی می خواست پیش نرفت .
آری الان 18 سال از حادثه یازده سپتامبر می گذرد و صدها بحران منطقه ای دیگر بعد ازآن بوجود آمد. اما فرقه رجوی همچنان در این توهم بسر می برد که شاید تغاری بشکند و بحرانی بزرگتر در منطقه بوجود بیآید تا انها مثلا بتوانند سرنگونی را محقق کنند. متاسفانه انها نمی خواهند این واقعیت را قبول کنند که دوران فرقه آنها به پایان رسیده و علاوه براین هیچ جایگاهی در بین مردم ایران ندارند. سران فرقه خود که اصلا مهم نیستند وبقول معروف اکثرآنها پا بگور شدند. اما حیف از عمر وجوانی اعضایی است که بازیچه سران این فرقه شده وبیهود به هدر رفت.
حمید