رجوی در جریان شمارش آرا در آمریکا به یکباره به یاد شعار کس نخارد پشت ما افتاده است . او فکر می کند اگر ترامپ به قدرت نرسد تمام بساط وی در کشور آلبانی جمع شده و اعضای نگون بختش دچار مسئله داری خواهند شد . اما داستان فلسفه کس نخارد رجوی از کجا و چگونه مورد استفاده قرار گرفت .
بعد از شکست در عملیات مرصاد ، رجوی دیگر امیدی به حمایت صدام در جنگ علیه نیروهای ایرانی نداشت و از طرف دیگر درگیر اشغال کویت بود و نمی توانست از نیروهای نظامی فرقه حمایت کند. به همین خاطر صدام به این یقین رسید که توان شروع جنگ دیگری با ایران را ندارد.
به همین خاطر رجوی با فریبکاری شعار کس نخارد پشت ما را مطرح نمود و اینکه کسی از ما حمایت نمی کند و باید کار و فعالیت هایمان را زیاد کنیم تا صاحب خانه منظور صدام مطمئن شود که ما توان سرنگون کردن دولت ایران را داریم و آنوقت به ما اجازه رفتن به داخل کشور را می دهد .
ولی هر چقدر که زمان می گذشت خبری از کس نخارد پشت من نبود و رجوی از همان ابتدا قصد فریبکاری داشت. چون بعد از شروع جنگ عراق علیه ایران این صدام بود که همیشه در حال خاراندن پشت رجوی بوده است و او توان استفاده کردن از آن را نداشت و بعد از سرنگونی صدام و اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی این رجوی بود که برای خاراندن پشت خود به غربی ها متوسل شد و در همان مقطع نیز در مناسبات شعار کس نخارد سر می داد ولی همه متوجه شده بودند که دیگر این شعار کاربردی ندارد و این گونه نیست که سازمان به تنهایی بتواند دولتی مانند ایران را سرنگون کند .
اما در پس فرار مریم قجر به فرانسه دیگر همه چیز رو شد و مریم قجر تنها راه خاراندن پشت رجوی را آویزان شدن به لابی های غربی دید و با خوش رقصی سعی نمود این خاراندن را ادامه دهد و اکنون هم شاهد هستیم با دادن پول های زیاد شاید بتواند آنان را مجاب کند که دست از لابی برای فرقه رجوی بر ندارند .
اکنون بعد از چندین سال رجوی به یکباره از خواب خرگوشی بیدار شده و به یاد شعار کس نخارد پشت ما می افتد و برای روحیه دادن به نیروهای خود در آلبانی شعار “شورشگران به اصطلاح پیروزی می سازند” سر می دهد .
رجوی که مغز خر خورده هنوز در میان نیروهای خود به دنبال فدا و مجاهدت می گردد. او فکر می کند که از نیروهای پیر و پاتال خود حرکتی در حد سرنگونی بیرون می آید. او می داند که از نیروهای وارفته و مسئله دارش هیچ حرکتی برای سرنگونی دیده نخواهد شد و به همین خاطر برای خاراندن پشت خود به نیروهای غربی آویزان شده و این شعار بیشتر مصرف داخلی دارد. بهتر است رجوی دلش را به این شعارهای توخالی خوش کند تا شاید به کمک نیروهای غربی به سرنگونی دست یابد .
ما در ایران چیزی به نام شورشگران خیالی از جانب شما ندیدیم. افرادی که هیچ شناختی از ماهیت واقعی شما ندارند و به خاطر قدری پول اقدام به شعار نویسی می کنند! وقتی رجوی روی این گونه افراد حساب باز می کند می داند که شعار شورشگران پیروزی می سازند دروغی بیش نیست و بیشتر سرکار است .
در ضمن باید به این نکته هم اشاره نمود که رجوی هیچ وقت حاضر نیست از خودش بهایی پرداخت کند وی در پیام خود عنوان می کند که سرنوشت ایران با قیام فرزندان رشیدش در میدان فدا و مجاهدت نوشته می شود. اما مطرح نمی کند که وی چرا حاضر نیست خودش بهایی پرداخت کند ؟ همیشه در مقاطع مختلف وی فرار را بر ماندن و مبارزه کردن ترجیح داده، چه در ایران و چه در عراق . همیشه شاهد بودیم که هر جا که احساس می کند خطری وی را تهدید می کند از صحنه گریخته است که نقطه اوج این فرار در نشست آخر توجیه عملیاتی برای حمله به ایران در سال 81 بود که در آن نشست وی و مریم قجر خود را جلودار حمله به ایران معرفی نمودند ولی بعد از سرنگونی صدام شاهد بودیم که مریم قجر به فرانسه گریخته و رجوی خود را مخفی نموده است و اکنون هم حاضر نیست خودش را نشان دهد . اگر معنی پرداخت فدا و مجاهدت این است ارزانی خودتان و به درد نیروهای خودتان می خورد . استراتژی رجوی همیشه روی این سوار بود که دیگران کشته شوند و او بتواند روی خون آنان سوار شده و دست به تبلیغات بزند تا شاید با جریحه دار کردن خون به نیات خود برسد ولی رجوی ها کور خواندند که دیگر زمان فریبکاری گذشته است .
هادی شبانی