*شنبه 1 مرداد
در روز شنبه جمعاً 10 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:
گزارش حسن حیرانی درباره بازرسی اموال اعضای انجمن آسیلا
… چنان که حیرانی شرح می دهد، علی رغم ادعای رسانه های فرقه رجوی او و دوستانش هر کدام تنها در حدود چهل و پنج دقیقه مورد بازپرسی قرار گرفتند و پس از اتمام بازپرسی ها به همه اجازه خروج از اداره پلیس داده شد. او با اشاره به نقش پروپاگاندای تشکیلات مجاهدین خلق برای بدنام کردن اعضای انجمن آسیلا عنوان کرد که از میان دوازده تا پانزده سؤالی که از هر فرد درباره فعالیت های انجمن آسیلا، گردش مالی آن و ارتباط آن با خانواده ها در ایران، پرسیده شد، کاملاً رد پای دروغ پردازی های تشکیلات رجوی قابل مشاهده بود. درمقابل، پاسخ های افراد به سؤالات بازپرس ابعاد فریبکاری و خباثت سران فرقه رجوی را بر پلیس آلبانی روشن کرد….
رجوی از طناب دار صلح تا فروغ جاویدان – قسمت اول
… رجوی شیاد به مانند همیشه اصلاٌ روی مسأله این که صلح طناب دار حکومت ایران است نرفت و هیچ وقت سر این بحث را باز نکرد و سعی کرد با سکوت از روی این مسأله بگذرد.
حتی اعضای شورای بی خاصیت فرقه رجوی هم جرات نکردند از رجوی سؤال کنند اگر صلح طناب دار حکومت ایران است چرا این گونه نشد؟ چرا روی این تحلیل کشکی که سالیان آن را نشخوار می کرد نمی رود؟ تحلیل سازمان در مورد صلح چیست؟ رجوی خوب دریافته بود اگر بین عراق و ایران صلح بشود دیگر نمی تواند در شکاف جنگ در عراق باقی بماند و حتی ممکن است مورد معامله قرار بگیرد به همین خاطر تصمیم گرفت دست به کار خطرناکی بزند و آخرین شانس خود را برای ماندن در عراق امتحان کند.
او می توانست ابتدا به تحلیل شرایط بپردازد و عنوان کند خط وی درست نبوده و باید عراق را ترک کند و به کار سیاسی در اروپا ادامه دهد و یا این که در عراق بماند و باز دست به عملیات تروریستی بزند.
از آنجایی که رجوی هیچ وقت شکست را قبول ندارد و همه چیز را پیروزی جلوه می دهد این بار نیز راه دوم را انتخاب کرد و این که در عراق بماند و دست به قمار بزرگی بزند….
آیا گردهمایی مجاهدین خلق در آلبانی هم برای همیشه تعطیل می شود؟
… رسوایی این بار هم در آلبانی نمونه ای است از پلیس بازی های کودکانه این سازمان که چوب توی لانه زنبوران کرد و باز هم به اشتباه انگشت اتهام را به سمت جداشده ها و انجمن آسیلا نشانه رفت. این ظاهراً تعویق! که سازمان این بار مجبور به بالا آوردن آن شد، یک اجبار و به تعطیل کشانده شدن و یک ممنوعیت استراتژیک برای مریم رجوی در آلبانی است. مریمی که از ویلپنت درس نگرفته بود.
رسوایی در آلبانی، نتیجه حماقت های رهبری است که انتظار دارد همه رؤیاها و خیالبافی های خود را به همه تحمیل کند. اگر امروز سازمان در این نقطه سیاه و بن بست قرار دارد و در آلبانی زمین گیر شده است، همه محصول عقل های معیوب زن و مردی است که خود را عقل کل می دانند. این اولین ضربه استراتژیک انجمن قانونی آسیلا بود که سازمان مجاهدین را در تمامیتش در بحرانی عمیق فرو برد.
به تعویق افتادن اجلاس مجاهدین، ترفند مظلوم نمایی ظالمان تاریخ
… انتظار می رود که در یک جامعه آزاد با رسانه های آزاد، پس از انتشار خبر تفتیش انجمن آسیلا، رسانه های آلبانیایی که تاکنون اجازه ورود به قرارگاه اشرف سه را نیافته اند، دست کم برای آشنایی بیشتر با تشکیلات رجوی، به سراغ جداشده ها از جمله اعضای انجمن آسیلا بروند. حضور بیش از دو هزار نفر افراد خارجی متمرکز و محصور در یک قرارگاه خاص، کنجکاوی هر روزنامه نگار مستقلی را برمی انگیزد. چنان که کنجکاوی روزنامه نگاران اینترسپت، گاردین، دی سایت، اشپیگل، نیویورک تایمز و بی بی سی را برانگیخت و گزارش های تحقیقی مفصلی از اسرار درون فرقه مجاهدین منتشر کردند. این روزنامه نگاران اتهام همیشگی مجاهدین خلق علیه روزنامه نگاران مبنی بر همکاری با تشکیلات امنیتی جمهوری اسلامی را به جان خریدند و رسالت آگاهی بخشی به مخاطب را سرلوحه خود قرار دادند.
لازم است که رسانه های آلبانی در همین روزهایی که فرقه رجوی برای انتشار فیک نیوز علیه جدا شده ها دست و پا می زند برای راستی آزمایی ادعای آن ها، ابتکار عمل را به دست بگیرند و به سادگی با اعضای جدا شده از فرقه در آلبانی یا هر نقطه دیگر در جهان و به یژه با خانواده های اعضای گرفتار در قرارگاه اشرف سه مصاحبه کنند. در جهان امروز که ارتباطات به طرز باورنکردنی ای ساده و دست یافتنی است، کشف حقیقت درباره ادعاهای مجاهدین خلق به راحتی امکان پذیر است. کافی است که روزنامه نگارانی مستقل و روشن ضمیر در مسیر حقیقت جویی گامی بردارند.
اظهارات وکیل حقوقی آسیلا در گفتگو با بالکان وب
… در بازرسی پلیس از دفاتر این انجمن و افرادی که فرماندهی مجاهدین آن ها را به جاسوسی ایران متهم می کند، چیزی غیرقانونی به دست نیامد و علت اینکه اسپاک مجبور به تشکیل پرونده برای جداشدگان شده است، به شکایت این سازمان بازمی گردد. فرماندهی مجاهدین در مانزا که از نظر سیاسی و عقیدتی به جداشدگان حمله می کند.
اسپاک همچنین دستور بازرسی محل استقرار انجمنی که توسط مجاهدین سابق تأسیس شده بود را صادر کرد. جرجی تاناسی دلایل تاسیس این انجمن را بیان می کند: هدف این انجمن حمایت از بازماندگان اردوگاه تروریستی مانزا است، بسیاری از اعضای این اردوگاه به دنبال فرار، ترک عملیات خشونت آمیز و شروع زندگی مدنی هستند. تحقیقات علیه اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق از 4 سال پیش آغاز شد….
*یکشنبه 2 مرداد
8 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:
مزخرف گویی های فرقه رجوی در آخر تیرماه
… سایت معلوم الحال فرقه رجوی مشتی مزخرفات و خزعبلات را به هم بافته است تا با شگرد همیشگی خودش مرا بترساند و وادارم کند تا جا بزنم. فعالیت های من مخفی نیستند، اعم از مقالاتم، مصاحبه هایم، دیدارهایم با خانواده ها و هر گونه فعالیتی که دارم. به این فعالیت ها نیز افتخار می کنم زیرا در حال کمک به خانواده ها هستم. همان کسانی که رجوی حسرت دیدار با فرزندانشان را به دل هایشان گذاشته است. این ها برای من افتخار هستند، این فعالیت ها برای من افتخار هستند، سرمایه هایی هستند که با وجودشان در درونم احساس آرامش می کنم. وقتی با مادری یا با پدری حرف می زنم گویی پدر و مادر خودم جلویم نشستند. با تمام وجودم به آن ها عشق می ورزم و تلاش می کنم به آن ها روحیه و امید و آرامش بدهم…
خیمه شب بازی ویلپنت این بار در آلبانی و باز هم شکست
… با مروری مختصر بر تاریخچه همایش های ویلپنت در فرانسه درمی یابیم که ویلپنت از ابتدا خلأ پر کن سیاسی رجوی بوده و چون فرقه مجاهدین فاقد پایگاه مردمی و اجتماعی هستند با استخدام کارگران روز مزد از ملیت های مختلف صرفاً در صدد پر کردن این حفره هستند. هر چند آش ویلپنت در اقدام اخیر مریم قجر در آلبانی آنقدر شور شد که احتمالاً در آینده نه چندان دور دولت آقای ادی راما را بر آن کند تا سریعاً تصمیم آقای مکرون را در مقابل این فرقه تبهکار و فاسد تکرار و اجرایی کند.
ماجراجویی خیانتکارانه فروغ جاویدان چرا و چگونه شکل گرفت؟ – قسمت اول
عملیات فروغ تراژدی همیشه جاویدان رجوی
… در تاریخ معاصر مجاهدین خلق تحت رهبری رجوی جزو نادرترین تشکل و سازمانی بود که در جنگ و تجاوز دشمن به خاک میهن در صف دشمن قرار می گرفت. ورود او به خاک عراق با مخالفت شدید و موج محکومیت تمام احزاب و شخصیت های سیاسی حتی منتقدین جمهوری اسلامی مواجه شد و همه آن را نوعی خیانت به مردم و کشور و بازی در زمین دشمن تلقی کردند و آن را به شدت سرزنش کردند. این خیانت همچنین از نظر مردم ایران که در جریان جنگ صدها نفر از فرزندان خود را در تجاوز دشمن از دست داده و اکثر زیرساخت های اقتصادی آن ها از بین رفته بود به شدت محکوم و به عنوان خیانت تلقی گردید و در حقیقت مجاهدین خلق بعد از ورود به خاک عراق و همکاری مستقیم با ارتش متجاوز عراق باقی مانده وجهه سیاسی خود را بین مردم از دست دادند…
اعلام وضعیت اضطراری برای شعبده بازی مریم رجوی
… به نظر می رسد که تروریست گیری های مریم در آخرین مراسم ویلپنت، به ضرر خودش تمام شد و فرصتی به دست دولت فرانسه داد که برگزاری این مراسم را در خاک خود تعطیل کند که هم به لحاظ کیفی و هم کمی برای مریم خانم نتایج بدی در برداشته است. و اما تکلیف روسپیان سیاسی و صابونی که به معده ی خود از بابت دریافت دلارها زده بودند چه می شود؟
باز هم نمی توانم در این مورد نظر قطعی داشته باشم و فقط فکر می کنم که به طور کدخدا منشانه این موضوع را حل خواهند کرد و در نهایت اگر مریم موفق به برگزاری کارناوال خود شود، هزینه بیشتری را تقبل خواهد کرد. این هزینه بیشتر در آینده ای که اوضاع برای رجویست ها بدتر می شود – روند جهانی و منطقه ای این بدتر شدن را تأیید می کند – برای مسعود و مریم بد شگون خواهد بود.
اخبار آسیلا به پشت سیاج های اشرف 3 نفوذ کرده
… آسیلا مبشر این است که می توان از فرقه رجوی رها شد اما روی پای خود ایستاد و به فرقه وابسته نبود و در نتیجه با پول دهان ها بسته نمی شود. آسیلا در بین اعضا فرقه به یک موضوع مهم برای صحبت و پچ پچ کردن های یواشکی بدل شده و نیروی محرکی است که عزم شان را برای جدایی از فرقه جزم می کند. آسیلا آنچنان فکر و ذکر رجوی ها را مشغول کرده که اگر اعضای این انجمن با ماشین از چند کیلومتری مقر فرقه رد شوند، بلافاصله کمیسیون های مخلتف شورا اطلاعیه صادر می کنند. اگر اعضای آن به کار مشغول شده و برای گذران زندگی زحمت می کشند و به دیگران امید می دهند که می توانید چنین باشید، باز کمیسیون های مختلف تحت امر رجوی از وحشت اطلاعیه می دهند. آسیلا مسیری را به اعضا نشان می دهد که از آن طریق به خانواده و زندگی آزاد دسترسی خواهند داشت.
… از ترس افشاگری های روشنگرانه اعضای آسیلا در آستانه گردهمایی سالانه فرقه، رجوی ها آن را تعطیل کردند….
*دوشنبه 3 مرداد
در این روز کلاً 8 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:
مرور وقایع از حکم بازرسی آسیلا تا تعلیق همایش مجاهدین خلق
… اگر این همایش سالانه مجاهدین خلق برگزار می شد، همچون همیشه حتی یک صدم انعکاسات فعلی را در رسانه ها نداشت و فرقه رجوی به این صورت در صدر اخبار قرار نمی گرفت. واضح است که فرقه رجوی در دعوت از میهمان سرشناس دچار مشکل است و با توجه به وقفه چند ساله به دلیل همه گیری کرونا که برنامه ها آنلاین انجام می شد انتظار می رفت که در سال جاری در همایشی حضوری کار بزرگی صورت گیرد اما برنامه های تدارک دیده شده حتی در حد سال های قبل هم نبود.
در شرایط فعلی به نظر می رسد که مجاهدین خلق بدون آن که مبالغ هنگفتی برای به راه انداختن شو سالانه تبلیغاتی خود هزینه کند، نفع برده است. اکنون در رسانه های جیره خور این فرقه، مجاهدین خلق مظلوم و جمهوری اسلامی ظالم معرفی شده اند بدون این که حتی یک خط مدرک و گواه برای رد یا قبول این ادعاها ارائه شده باشد. صرفاً با فضا سازی رسانه ای مجاهدین خلق از گوشه ای پرت در صحنه سیاست برای ساعاتی به صدر اخبار آمدند.
در این میانه ورود سفارت آمریکا به قضیه در آخرین مرحله جای بررسی و تعمق دارد. ظاهراً سفارت آمریکا در آلبانی مقدم بر دولت این کشور است. گواه این مسأله را در حضور بیش از دوهزار نفر تروریست سابق زیر عنوان مجاهدین خلق در کنار شهروندان آلبانیایی در کمپ اشرف سه در دورس می توان مشاهده کرد.
علاوه بر این، اوضاع آشفته داخلی فرقه رجوی را هم باید در نظر گرفت. بسیاری از اعضای گروگان گرفته شده در فرقه رجوی، احتمالاً تصمیم داشتند از فرصت شلوغی همایش استفاده کرده و خود را آزاد کرده و به آسیلا برسانند. سران فرقه رجوی از مدت ها قبل تلاش داشت تا آسیلا را منهدم شده اعلام کند و آب پاکی را روی دست کسانی که قصد خروج داشتند بریزد اما موفق نشد….
ماجراجویی خیانتکارانه فروغ جاویدان چرا و چگونه شکل گرفت؟ – قسمت دوم
… رجوی ادامه داد مردم تحت تاثیر تعادل قوا هستند اول نظاره گر صحنه می شوند بعد که دیدند تعادل قوا به سود ما چرخید و ما دشمن را زمین زدیم خودشان وارد صحنه خواهند شد و به عنوان نیروی پشتیبانی کننده ما وارد صحنه می شوند. آن وقت دیگر کار به سود ما یکسره می شود. وارد هر شهر که شدید و آن را تصرف کردید کنترل را به خود مردم آن شهر می سپارید و به سمت شهر بعدی پیشروی می کنید. یکی از زن هایی که جدیداً از ایران آمده و به مجاهدین پیوسته بود پشت میکروفون قرار گرفت و از رجوی اجازه صحبت کردن خواست.
بعد از موافقت رجوی گفت: “من به تازگی از ایران آمده ام حرف های شما در رابطه با بحث گرانی و بیکاری و مخالفت برخی اقشار مردم با حکومت را قبول دارم ولی نسبت به حمایت شان از سازمان شک دارم چون طی این سالیان که در ایران بودم هیچ حمایتی از مردم در قبال مجاهدین ندیدم.” سکوت مرگباری فضای سالن را فرا گرفته بود. همه با حالت عجیبی به او نگاه می کردند. آن ها دقیقاً صحبت هایی را از این عضو تازه وارد می شنیدند که طی سالیان عکس آن را شنیده بودند. چون مسئولین وشخص رجوی طی سالیان در تشکیلات مرتب از حمایت مردم از خودشان بحث و تحلیل کرده بودند.
*سه شنبه 4 مرداد
در این روز 8 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:
ابراز استیصال مریم رجوی در برابر ایستادگی مردم ایران
… قرار بود یکم مرداد، بزرگترین و گسترده ترین گردهمایی سراسری سازمان مجاهدین به نمایش درآید اما درست در آخرین لحظات، دولت آلبانی به دلایلی که مجاهدین آن را امنیتی خواندند، مجوز برگزاری صادر نکرد و «کوه مریم رجوی موش زایید». هر چند استدلال مطرح شده نمی تواند واقعی باشد و برخی آن را نمایش دیگری از سوی خود مجاهدین برای پوشاندن شکست های خود می دانند، اما هر علتی هم داشته باشد، یک شکست بزرگ برای مریم است که ماه ها برای برگزاری آن تلاش کرده بود.
به نظر می رسد دست مریم خالی تر از آن بود که بخواهد چند میلیون یورو صرف به میدان آوردن ده ها دوجین لابی کند در حالی که چند شکست عمده روی دست اش مانده است. 3 ماه قبل که دولت رئیسی دست به اصلاح یارانه ها زد و عده ای دست به آشوب و اعتراض زدند، مریم تصور می کرد می تواند از آب گل آلود ماهیگیری کند و خود را در یکم مرداد مطرح نماید. اما نه تنها آشوب و بلوا به جایی نرسید و مردم ایران هوشیارانه از آن عبور کردند، که قضایای دادگاه تبلیغی – سیاسی بلژیک و سوئد هم آن گونه که مد نظر او بود به پیش نرفت. مجاهدین حتی تحمل نکردند دو جوان ایرانی در برابر دادگاه استکهلم افشاگری کنند و آنان را با حملات وحشیانه چماقداران مریم مواجه کردند….
رونمایی از کتاب از اسارت تا اسارت نوشته رحمان محمدیان
کتاب از اسارت تا اسارت نوشته رحمان محمدیان، عضو جداشده از فرقه رجوی منتشر شد. این کتاب که توسط انتشارات انجمن حمایت از ایرانیان مقیم در آلبانی و به زبان این کشور منتشر شده … در این کتاب خاطرات آقای رحمان محمدیان از اسارت در اردوگاه های عراق تا اسارت در مقر فرقه رجوی به زیور طبع آراسته شده است….
رجوی از طناب دار صلح تا فروغ جاویدان – قسمت دوم
… از آنجایی که رجوی همیشه خودش را قطب عالم می داند این گونه سعی نمود سر نیروهایش شیره بمالد تا کسی نتواند از وی و سیاست هایش انتقاد کند. رجوی با دریدگی خاص خود عنوان داشت وقت آن رسیده به سمت ایران برویم و عملیاتی بزرگتر از قبلی انجام دهیم. ما قرار بود روز 5 مهر این کار را انجام دهیم و حالا که جلو افتاده باید بیشتر کار کنیم. زمان کمی داریم .
رجوی در ادامه برای این که قدری این عملیات را احساسی کند و به نیروهایش انگیزه بدهد عنوان داشت: این بار قرار است به تهران برویم و اگر نرویم دیر می شود و اگر در عراق بمانیم خلق قهرمان از ما سؤال می کند چرا زمانی که می توانستید به ایران بیایید، نیامدید و ما آن موقع چه جوابی خواهیم داشت؟! این در حالی بود که مردم ایران از سازمان مجاهدین تنفر داشتند و علت آن هم رفتن رجوی به عراق و همکاری گسترده نظامی با ارتش عراق و انجام ترورهای کور بود که از رجوی چهره ای منفور برای مردم ایران ساخته بود. رجوی بارها عنوان کرد که مردم ایران به کمک نیروهایش خواهند آمد اما این گونه نشد و خبری از حمایت مردمی نبود….
تعلیق گردهمایی مجاهدین خلق؛ مکر فرقه رجوی به سوی خودش بازگشت
… پس از ممنوعیت برگزاری همایش سالانه مجاهدین خلق و ممنوعیت حضور مریم رجوی در خاک فرانسه، آلبانی تنها مکانی بود که می توانست مناسب برگزاری نمایش پرطمطراق هر ساله باشد اما پس از دو سال برگزاری آنلاین این گردهمایی، چالش روبروی مجاهدین برای برگزاری همایش حضوری امسال به آسانی قابل حل نبود چرا که به نظر نمی رسد که هیچ دانشجوی لهستانی یا پناهنده آفریقایی مشتاق باشد در ازای پرداخت پول، برای تور یک روزه با اتوبوس به تیرانا سفر کند. هر چه باشد، پاریس پایتخت رؤیایی فرانسه برای دانشجویان فقیر و پناهندگان عرب و آفریقایی جذابیت هایی داشت که به چند ساعت چرت زدن در گردهمایی ویلپنت می ارزید.
شاید امسال آخرین سالی باشد که مجاهدین خلق برای برگزاری همایش معروف به “گردهمایی بزرگ” اعلام برنامه کردند. اساساً به نظر می رسد که برگزاری همایش و صرف هزینه های بسیار برای اجاره کردن تماشاچی و سخنران و تکرار وعده های سرنگونی برای هزارمین بار، دردی از تشکیلات مریم رجوی دوا نمی کند. درد مجاهدین، درد جدا شدن افراد از تشکیلات است. دردی که از جانب اعضای انجمن آسیلا موجودیت کیش شخصیتی رجوی را تهدید می کند. امروز برای سران مجاهدین خلق، سرنگونی حکومت ایران به توقف فعالیت انجمن آسیلا تقلیل یافته است و این نشان می دهد که اعضای انجمن آسیلا در انجام رسالت خود موفق بوده اند….
گفتگو با مدیر اجرایی انجمن آسیلا درباره جزییات بازرسی اموال این انجمن
فرقه تروریستی رجوی تبدیل به چوپان دروغگو نزد مقامات آلبانی شده است
… وی در بخشی از سخنان خود در پاسخ به این سؤال که آیا این ماجرا از قبل برنامه ریزی شده بود، افزود: برای پاسخ به این سؤال باید به گذشته روابط ما و فرقه برگردیم. بعد از این که با تلاش های کثیف فرقه، «رمسا» از آلبانی رفت و مسعود رجوی هم می گفت ما با این اقدام گام مهمی پس از اخراج سفیر ایران در آلبانی برداشتیم فکرش را هم نمی کرد که یک تشکل قانونی در آلبانی تشکیل شود و بتواند در مقابل فرقه بایستد. همه تلاش های رجوی بر این بود که تمام درهای نجات به روی افراد بسته شود تا اعضا، تنها به ماندن در فرقه فکر کنند و هیچ امید بیرونی نداشته باشند. اما ما با تلاش سایر جداشده ها انجمن آسیلا را تشکیل دادیم و به همین جهت هم عناد فرقه با ما صد چندان شده است.
آسیلا هم اکنون تنها راه امید برای نجات یافته هاست. محمود دهقان به امید آسیلا از فرقه فرار کرد. حتی چند روز نمی توانست نشانی ما را پیدا کند و پس از چند روز پیگیری توانست به ما وصل شود.
حیرانی افزود: این از شنائت و دنائت فرقه رجوی است که وقتی می بیند هیچ اقدام حقوقی علیه انجمن آسیلا نمی تواند انجام دهد با مطرح نمودن بحث های واهی و این که این ها ادوات نظامی دارند وارد ماجرا شده و سعی می کند برای ما ایجاد مزاحمت نماید….
سلسله گفتگوهای انجمن نجات با اسیران پیوستی به سازمان مجاهدین خلق – قسمت هفتم
گفتگوی بخشعلی علیزاده با غلامعلی میرزایی
… پس از اعلام آتش بس، تبادل اسرا تا مدت زمان زیادی معلق مانده بود و در این میان فضاسازی های عمدی توسط عوامل مجاهدین و همدستان عراقی شان در اردوگاه های اسرای ایرانی در جهت ایجاد حس ناامیدی شدت بیشتری گرفته بود. غلامعلی میرزایی در این باره می گوید: تبلیغات در جهتی بود که می گفتند هیچ راهی برای بازگشت به ایران نیست. این جنگ ادامه پیدا می کند و تبادلی اتفاق نمی افتد.
در این شرایط بود که تعدادی از اسرا برای رهایی از این حالت بلاتکلیفی به انتقال به اردوگاه مجاهدین خلق تن دادند تا شاید راهی برای بازگشتشان به ایران فراهم شود….
*چهارشنبه 5 مرداد
در این روز مجموعاً 10 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:
بررسی عملیات فروغ جاویدان از جنبه نظامی – قسمت اول
… عملیات فروغ جاویدان با حماقت محض شخص رجوی صورت گرفت. رجوی وقتی فهمید ایران قطعنامه 598 را پذیرفته هول شد و پا برهنه به ملاقات صدام شتافت و با خودش فکر کرد تا قرارداد منعقد نشده راه نفسش را باز کند تا خفه نشود. ابداً فکر نمی کرد روزی ایران قطعنامه را قبول کند و پای آتش بس بیاید.
رجوی جهت برون رفت از شرایطی که برایش پیش آمده بود با صدام وارد مذاکره شد. عملیات دروغ جاویدان را به صدام تحمیل کرد. در واقع مخ صدام را هم زد و تا قبل از انعقاد قرارداد رسمی در سازمان ملل که وقت زیادی هم نداشت برای خودش زمان خرید و در مرداد 67 با تمام قوا و با هدف ساقط کردن حکومت ایران تنها در عرض یکی و دو روز به قول خودش با تاکتیک برق آسا به ایران حمله کرد! …
تنگنای فروغ جاویدان – مجاهدین از سازمان تا فرقه
… اکثریت اعضای سازمان به نوعی این حماقت رجوی را در دلشان سرزنش می کردند ولی کسی جرأت نداشت تا به این ماجراجویی بی منطق پاسخ دهد.رجوی نه تنها خود را مسئول شکست این عملیات ندانست بلکه تلاش کرد با سفسطه در مقولات ایدئولوژیک شکست را به گردن نیروها بیاندازد و برای مدتی دیگر آن ها را سرگرم کند. رجوی از اعضای سازمان می خواست همه چیز خود را فدای او کنند. مریم رجوی می گفت: باید خود را به رهبری بسپاریم و به او نگاه کنیم و با پای او راه برویم. گناهانتان را به او بدهید ، او شما را میبخشد.
رجوی بحث جمع بندی عملیات فروغ جاویدان را «تنگه و توحید » نام گذاشت. به عبارتی به اعضای سازمان می گفت شما تک تک تان در تنگه ای به نام توحید گیر کرده بودید. اگر در ذهنتان تنگه نداشتید حتماً از تنگه چهار زبر هم رد می شدید.
او می گفت شما با ایمان کامل و با اعتقاد راسخ به رهبری وارد این عملیات نشدید به همین دلیل خداوند پس گردن شماها زد و همه تان را به قرارگاه اشرف بازگردانید. شما در درونتان بت هایی داشتید که آن را می پرستید در حالی که قرار این بود که یکتا پرست باشید و تنها مرا رهبر خودتان بدانید. ولی شماها شرک ورزیدید و هر مرد مجاهد زنش را و هر زن مجاهد شوهرش را معبود و بت خویش قرار داد. به عبارتی برای هر مردی زنش و برای هر زنی شوهرش مانع وصل شان به من می شد به همین دلیل شماها تمام عیار وارد این جنگ نشدید. امکان ندارد با وجود این موانع به من گرایش پیدا کنید، شما باید خالص شوید تا لایق من شوید….
شواهد کارمند رادیو برلین درباره تظاهرات مجاهدین خلق در برلین
دکتر نسرین بصیری روزنامه نگار ایرانی تبار آلمانی: “شما که خودتان زندان دارید و فرمان می دهید زن و شوهرها از هم جدا شوند و در نشست تان حلقه ها را جمع آوری می کنید، فرمان می دهید فرزندان را که مزاحم جنگ هستند جمع کنند و به کشورهای ثالث می فرستید، شما که در قرارگاه هاتون رهبر و شخص اول دارید و هنوز سر کار نیامده کیش شخصیت باب می کنید و آنقدر شفافیت ندارید که بگویید رهبرتان مرده یا مانده، شما که معلوم نیست بودجه تان از کجا تأمین می شود و لشکری دارید و سر تا پای شما در پرده است، شما که هنوز بر مسند قدرت ننشسته «نیرو های امنیتی تان» جلو در هتل گرانقیمت برلین جمع می شوند، تا مرا و امثال مرا راه ندهند و نشست های مطبوعاتی «امن» برگزار می کنید ، و مرا با کارت خبرنگاری آلمان و کارت همکاری رادیوی رسمی برلین، راه نمی دهید به این دلیل که گزارشی از تظاهرات دو سه هزارنفری تان جلو دروازه براندنبورگ پخش کردم. چون با ضبط کوچک و میکرفن حرفه ای، شفاف، بدون تفسیر فقط سخنان شرکت کنندگان را ضبط و و بی سانسور پخش کرده ام. خواستم به چند سوال پاسخ بدهند از کجا خبردار شده اید که چنین تظاهراتی امروز برگزار می شود؟ انگیزه تان برای شرکت در تظاهرات؟ می گویند از فلان کمپ پناهندگان، در فلان ایالت آلمان ، با اتوبوس ، شب می خوابیم ، اگر کمپ دور نباشد می گویند شب برمی گردیم . هوا بارانی است … بارانی های شفاف و نازکی تن برخی از شرکت کنندگان است با عکس های مریم و مسعود رجوی … با چند نفری که این ها را به تن دارند و بنظر نمیرسد ایرانی باشند حرف میزنم. از شمال ایتالیا آمده اند، هیچ کدام زبان آلمانی یا انگلیسی و البته فارسی نمی دانند. معلوم است با هم آمده اند چون به هم چسبیده اند و هوای هم را دارند. یکی شان چند کلمه انگلیسی می فهمد و دیلماج می شود با ایما و اشاره می فهمم از شمال ایتالیا نزدیکی های ونیز آمده اند پناهنده هستند و کسی با اتوبوس به کمپ شان رفته و آمده اند اینجا را ببینند درست متوجه نمی شوم بقیه اهل کجا هستند، سریلانکا؟ یا جای دیگری. دو نفر که خودشان را از طرفداران سازمان مجاهدین می خوانند با هواپیما از تگزاس آمده اند تا در تظاهرات شرکت کنند دیروز رسیده اند و پس فردا می روند. بلیت شان اینجوری بوده. گروهی دختر و پسر جوان تر با اتوبوس از هلند آمده اند، شهری یا دهی که نامش را نشنیده ام. می گویند و شوخی می کنند و می خندند. آمده اند چون حکومت ایران دیکتاتوری است. بعضی هاشان می خندند و ایما و اشاره هایی می کنند که معنایش را نمی فهمم.”
رجوی از طناب دار صلح تا فروغ جاویدان – قسمت سوم
… در نهایت رجوی در نشست برای این که به نیروهای خود در مورد حمله هوایی اطمینان بدهد عنوان داشت هماهنگی با ارتش صدام انجام شده و هر کجا که لازم باشد نیروهای هوایی عراق وارد می شوند و با بمباران مسیر را برای نیروهای ما باز می کنند و بعد از فرماندهان مزدور خود سؤال نمود این هماهنگی انجام گرفته است یا خیر که همه تأیید کردند این کار انجام گرفته است. اما این حرف فقط به درد داخل نشست می خورد و در صحنه واقعی خبری از نیروهای هوایی صدام نبود و نیروها زیر آتشبار نیروهای ایران کشته می شدند و درخواست کمک می کردند ولی از آن طرف بیسیم انگار گوش شنونده ای وجود نداشت.
… همه فرماندهان در نشست رجوی طوری گزارش می دادند انگار همه چیز سر جایش است و هیچ کس مشکلی در عملیات نخواهد داشت ولی در صحنه شاهد بودیم به محض اولین برخورد نیروهای ایرانی دچار سراسیمگی شدند و دیگر هیچ فرمانده ای قادر نبود نیروهای خودش را جمع و جور کند و هر کسی سعی می کرد خودش صحنه را فرماندهی کند و همه چیز به هم ریخته بود….