*شنبه 9 اردیبهشت
9 مطلب جدید حاصل کار روز شنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:
کدام را باور کنیم، تکذیب دریافت پول یا پُز دادن برای دعوت نامه ها
… بعید است رجوی ها حضور شاهزاده “ترکی الفیصل” که زمانی رئیس اطلاعات عربستان و مدتی سفیر عربستان در آمریکا بود را در برنامه سالانه خود در سال 1395 فراموش کرده باشند. همان برنامه ای که برای حضور وی تبلیغات وسیعی کردند و ترکی الفیصل نیز در صحبت های خود در آن مراسم خطاب به رجوی ها و نیروهای فرقه از پشتیبانی تمام عیار از این فرقه گفته بود. وی در بخشی از صحبت هایش گفت: “شما خانم ها و آقایان، مبارزه شما به هدف خود خواهد رسید. به زودی و نه در آینده. و من هم خواهان سرنگونی رژیم هستم. ما با جان و دل در کنار شما قرار می گیریم و شما را یاری می کنیم.”
… آقای ترکی الفیصل و دیگر مقامات سعودی حالا بهتر از هر کس دیگری می دانند که حرف های آن زمان چقدر با واقعیت فاصله داشت و فهمیدند هرچه برای رجوی ها و امثالهم خرج کرده اند (اعم از سیاسی و مالی و …) آب در هاون کوبیدن بوده و به همین دلیل کمک هایشان را قطع کرده اند….
از پیوستن تا رهایی – قسمت نهم
زنانتان را به حریم رهبری پرتاب کنید
… دو نفر از دوستانم را دیدم که در لشکر 40 با هم بودیم و البته آن ها هر دو دارای رده تشکیلاتی مسئول نهاد بودند. به صورت مخفیانه با من که از نظر ایدئولوژیک عضو سازمان نبودم رابطه بسیار گرمی داشتند و گاها حرف های دلشان را به من می گفتند. این دو نفر تازه در ماه های قبل ازدواج کرده بودند و اتفاقاً زنان آن ها را نیز می شناختم و با زنانشان نیز ارتباط کاری داشتم و هم یکان بودیم .این دو زوج خیلی خیلی همدیگر را دوست داشتند و می دانستم که واقعاً عاشق همدیگر هستند و از آنجایی که به تازگی زندگی مشترکشان را شروع کرده بودند برای خود آرزوهایی داشتند. هر دو زوج نگاه های عاشقانه شان همراه با ناکامی و نا امیدی در هم گره خورده بود و دنبال فرصتی بودند تا در لحظات پایان زندگی مشترک با هم دیداری داشته باشند! اما مگر می شد؟ چه کسی جرأت چنین کاری را داشت؟!
در حالی که این دو زوج رسمی و شرعی همچون کبوتران عاشق در حال تبادل عشق و علاقه بودند و به دنبال مفری بودند تا دیداری تازه کنند، ناگهان فریاد مریم رجوی بلند شد و با اشاره دست اعلام کرد: از این پس زنانتان بر شما حرام و بر رهبری (مسعود رجوی) حلال هستند. زنانتان را به حریم رهبری پرتاب کنید. این خطابه چون پتک سنگینی بر فرق سر مردان وارد آمد!…
دیدار اعضای انجمن نجات خوزستان با جمعی از مدیران و معلمان آموزش و پرورش آبادان
آقای اکرامی: … در حال حاضر از آنجایی که در عرصه فضای اجتماعی به دلیل عمق خیانت ها و جنایت رهبران آن ها فاقد هرگونه مشروعیت سیاسی هستند فعالیت های خود را در فضای مجازی متمرکز کرده اند و تلاش می کنند با تشکیل یک گروه 1500 نفره که به صورت شبانه روزی و در چند شیفت فعالیت دارند جوانان را در شبکه های اجتماعی همانند فیسبوک، اینستاگرام و … و با هویت مجهول و طرح موضوعات غیرسیاسی و جذاب به دام بیاندازند. آن ها روی نسل 17 تا 30 سال متمرکز شده اند زیرا می دانند آن ها بیشترین فعالیت را در این عرصه دارند و تلاش می کنند با پروفایل های با عکس زنان برای مردان و مردان برای زنان و در قالب طرح موضوعات شعر، هنر و نفوذ در گروه های خانوادگی آن ها را فریب و جذب کنند و به همین دلیل مسئولین و مربیان آموزش و پرورش مسئولیت سنگینی در این رابطه دارند….
اسارت در بایدها و نبایدها
… در تشکیلات رجوی افراد مطلق اراده و اختیاری از خود ندارند و باید همانند یک ربات برنامه ریزی شده و به کارهای روزانه بپردازند.اما چگونه یک فرد و افرادی که به گروگان گرفته شده اند حاضر می شوند تحت فرمان شوند؟
برای تئوریزه کردن دستوراتی که رجوی می دهد سلسله ای از اَعمال انجام می گردد، مثلاً نشست های توجیهی، نشست های تشکیلاتی، نشست های ایدئولوژیک، بریف های روزانه، بازخواست های روزانه و خیلی اوقات ساعتی، فرد باید همواره خود را ملزم به چارچوب ها و ضوابط تشکیلات مقید بداند، هرگونه فضای لیبرالیسم و فردیت ممنوع بوده و خلاصه هر کاری باید در راستای منافع رهبری باشد.
افراد مدام خود را در چنبره ای از بایدها و نبایدها حس میکنند که راهی جز اجرای آن ندارند تا نقطه انفجار ذهنی خود.
در همین محیط و فضا است که فرد به گروگان بودن خودش مشروعیت می دهد و در یک استیصال مطلق به سر می برد، لذا پرچم تسلیم از سوی اعضای فرقه همواره بالا قرار دارد و افراد هیچ راهی جز تن دادن به خواسته های به اصطلاح تشکیلاتی ندارند و باید خود را مستمر با این چارچوب ها و باید ها و نبایدها بالانس کنند تا از زیر فشارهایی که بالای سرشان است خلاصی یابند….
فراخوان برای محاکمه مریم رجوی به مناسبت روز جهانی کارگر
… نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین خلق شامل موارد زیر است: طلاق و تجرد اجباری، انزوای عاطفی، کار اجباری، محرومیت از خواب، سوءاستفاده جسمی و محدودیت خروج.
… یک عضو فرقه رجوی در ساعات طولانی بیداری، باید چنان مشغول به کار و فعالیت باشد که ذهن او لحظه ای برای اندیشیدن رها نباشد.
… انواع بیگاری های برای مسعود و مریم رجوی رایگان تمام میشود. کار اجباری و بدون دستمزد که مصداق نقض آشکار حقوق بشر است بیش از چهار دهه است که در قرارگاه های مجاهدین خلق رواج دارد. امروز اعضای تشکیلات در قرارگاه اشرف 3 در آلبانی در قلب اروپای دمکراتیک، کماکان تحت فشارهای شدید جسمی به فعالیت های فیزیکی بی شمار ادامه می دهند و دستمزد سالانه ای که دریافت می کنند کفاف خرید یک گوشی تلفن همراه ساده را نمی دهد.
در آستانه روز جهانی کارگر، نهادهای حقوق بشری وظیفه دارند که برای دادرسی به هر نوع کار اجباری در هر گوشه از جهان اقدام کنند و مراقب باشند که فریب پروپاگاندای ناقضان حقوق بشر را نخورند.
*یکشنبه 10 اردیبهشت
9 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:
دیدار اعضای انجمن نجات خوزستان با اساتید و طلاب حوزه علمیه آبادان
آقای علی اکرامی: … این فرقه از آنجایی که دستش برای مردم رو شده است و هیچ پایگاهی بین مردم ندارد برای فریب و جذب جوانان به فضای مجازی و شبکه های اجتماعی روی آورده است. آن ها با یک هویت مجهول و در پشت چهره انجمن های هنری و ورزشی و حقوقدانان و نویسندگان در فیسبوک و اینستاگرام و … حاضر شده و تلاش می کنند کاربران جوان خود را به دام انداخته و فریب دهند. آن ها هزاران اکانت فیک راه اندازی می کنند و به دروغ مدعی زندگی در کشورهای اروپایی می شوند در حالی که عضو یک گروه تروریست سایبری در کمپ اشرف 3 در آلبانی هستند. آن ها مدت هاست که توان جذب حداکثری را از دست داده اند ولی هنوز توان جذب حداقلی را دارند. آن ها در حقیقت روح و روان مردم را مورد هدف قرار داده اند. به همین دلیل ضرورت ایجاب می کند که در مواجه با چنین مواردی هوشیار باشید.
آقای حمید دهدار حسنی: … بعد از این که درخواست جدایی کردم که به دنبال تشکیل زندگی جدید بروم ابتدا من را 6 ماه در زندان های انفرادی اشرف حبس کردند و سپس به بهانه انتقال به ایران به زندان ابوغریب فرستادند. خوشبختانه بعد از سرنگونی صدام شرایطی فراهم شد که ما را به ایران تحویل دهند و من حتی با فرض پذیرش اعدام حاضر شدم به ایران و نزد خانواده برگردم و اکنون نیز با تشکیل انجمن نجات در کنار دیگر دوستان جداشده ام علیه این فرقه مشغول روشنگری هستم….
ابعاد حقوقی بیگاری در مناسبات مجاهدین خلق
… تقریباً صد در صد اعضای جدا شده از مجاهدین بر اثر فشارهای جسمی ناشی از بیگاری در کمپ اشرف در عراق و آلبانی اعم از زن و مرد دچار اختلالات جدی فیزیکی غیرقابل جبران شده و از آن رنج می برند و حتی بعضاً از نظر فرزند آوری نیز دچار مشکلات پزشکی هستند. در این میان زنان در تشکیلات برده داری مجاهدین از حیث بیگاری در معرض آسیب های جدی فیزیکی قرار گرفتند و سران فرقه مجاهدین برخلاف میثاق بین المللی سال 1966 میلادی و ماده 6 در کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان در نظام بین المللی عمل کرده اند….
ذوب در رهبری از طریق رقص رهایی
یکی از نقاط مشترک میان اکثر فرقه ها، استثمار و سوءاستفاده از زنان است. یکی از دلایل این امر روحیه اطاعت پذیری زنان می باشد که نیمه تاریک این جریان سوءاستفاده جنسی اغلب رهبران فرقه ها از زنان پیرو فرقه شان می باشد.
فرقه داوودیه، فرقه خانواده یا کودکان خدا نمونه هایی از این دست فرقه ها هستند.
… وقتی خانم بتول سلطانی داستان رقص رهایی را بیرونی کرد، برای همه روشن شد که رجوی دارای چه ایدئولوژی کثیفی است. مریم رجوی که ترتیب دهنده این برنامه ها بود می گفت با در آوردن لباس های شرک خودتان را با رهبری یکی بدانید و در رهبری ذوب شوید….
پشت پرده ژست مذهبی سازمان مجاهدین خلق
… سازمان مجاهدین خلق سازمانی التقاطی است، بدین معنا که بین اسلام و تفکر مارکسیستی جمع نموده است. این التقاط بدین جهت است که از نظر آن ها اسلام تنها دینی است که به درد عبادت می خورد، اما علم مبارزه و علم اداره نیست، و لذا مارکسیسم را برای مبارزه با رژیم پهلوی و بعد از سرنگونی، برای اداره کشور، انتخاب کردند. یعنی آنان اعتقادی به اسلام به عنوان یک مکتب و یک دین جامع ندارند. گرچه پناه بردن آنان به دامن امپریالیسم که روزی شعار مبارزه با آنان را سر می دادند، خود دلیلی بر بی بند و باری فکری آنان است.
… مجاهدین خلق دید ابزاری نسبت به زن دارند. تشکیل حرمسرا توسط مسعود رجوی و ازدواج همزمان با چندین زن مبین این مسأله بوده و عملی خلاف حقوق زن محسوب می شود. کمک گرفتن از خوانندگان و رقاصه های بی بند و بار، عملی خلاف شرع و حاکی از اعتقاد به این اصل خلاف شرع است که “هدف وسیله را توجیه می کند.” انجام عزاداری با نوحه خوانی یک زن در بین مردان، هیچ گونه توجیه شرعی ندارد ولی مجاهدین خلق در عزاداری های خود این عمل خلاف شرع را انجام می دهند….
دفتر منافع ایران در آلبانی کابوس سران مجاهدین خلق
خبر گشایش بخش منافع ایران در سفارت ترکیه در تیرانا، برای سران مجاهدین خلق می تواند بسی ناگوار باشد. در حالی که شش ماه پیش در پی حملات سایبری به سیستم های دولت آلبانی روابط دیپلماتیک میان ایران و آلبانی قطع شد، طولی نکشید که بار دیگر امکان حضور دیپلماتیک مسئولان ایرانی با همکاری دولت ترکیه در خاک آلبانی میسر شد.
لزوم وجود دفتر حفظ منافع ایران در کشور کوچکی که جمعیت نسبتا زیادی از شهروندان ایرانی را در خود جای داده است، روشن است. به ویژه در زمانه فعلی که گاه به گاه یکی از اعضای فرقه رجوی، تصمیم به زندگی در جهان آزاد می گیرد و موفق به ترک تشکیلات می شود و به این ترتیب بر شمار ایرانیان آزاد ساکن آلبانی افزوده می شود.
… با این وجود، گشایش دفتر منافع جمهوری اسلامی در تیرانا نشان دهنده محدودیت نفوذ مجاهدین خلق در حکومت آلبانی در مقایسه با حکومت بعثی صدام حسین در عراق است. به هر روی، آلبانی کشوری است که اگرچه معیار مناسبی برای یک حکومت دمکراتیک نیست اما در قلب اروپای دمکراتیک واقع شده است و ادعای دمکراسی دارد. این کشور برای پیوستن به اتحادیه اروپا نیازمند تطهیر کارنامه حقوق بشری خود است که با حضور فرقه مجاهدین خلق با سوابق طولانی تروریستی و نقض حقوق بشر، کار ساده ای به نظر نمی رسد.
*دوشنبه 11 اردیبهشت
در این روز کلاً 7 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:
امید جدید برای خانواده های اسیران فرقه رجوی
در روزهای گذشته وزرای خارجه ایران و ترکیه طی یک تفاهم نامه به توافق رسیدند که ترکیه حافظ منافع ایران در آلبانی باشد.
این تفاهم نامه برای ایران بسیار حائز اهمیت است. در سالیان گذشته ایران بسیار مشتاق بود تا در آلبانی سرمایهگذاریهایی انجام دهد هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ اجتماعی زیرا در ریشه های مردم ایران و آلبانی مشترکات زیاد و مهمی مثل زبان فارسی وجود دارد. در لغت نامه این کشور بیش از هزار کلمه ایرانی وجود دارد، از سویی مردم آلبانی هم در سابق نشان دادند که به زبان ایرانیان بسیار علاقمند بوده و آن را فرا میگیرند.
… این دیپلماسی هوشمندانه علاوه بر منافع هر دو کشور بسیار به نفع خانواده هایی خواهد بود که عزیزانشان در قرارگاه موسوم به “اشرف ۳” در منطقه مانز آلبانی به اجبار مانده اند. خانواده ها قطعاً خواهند توانست که از طریق وزارت خارجه جمهوری اسلامی اقدام کرده و خواسته های بر حق خود که دیدن فرزندانشان در آلبانی است را به گوش مقامات آلبانیایی برسانند. همراهی کشور ترکیه باعث خواهد شد که آلبانی و سیاستمدارانش نتوانند به راحتی در گودالی که رجوی برایشان کنده است جای بگیرند و حقوق بشر را دور بزنند….
اندر حکایت فراخوان مجاهدین خلق به مناسبت روز کارگر
فرقه تروریستی مجاهدین امسال نیز به مناسبت 11 اردیبهشت ماه روز کارگر، پیشاپیش فراخوان صادر کرد. آن ها طبق معمول اعتراض کارگران را که هیچ ربطی به آنان ندارد را می خواهند به نفع خود مصادره کنند.
فراخوان صادر کردن که هزینه ای ندارد. مجاهدین خلق هم مدام در حال فراخوان صادر کردن هستند. فراخوان هایی با مخاطبان فرضی. چرا که مردم ایران از هر طیف و صنف و طبقه ای، به هیچ عنوان این مزدوران شناخته شده را به حساب نمی آورند. اگر اعتراضی داشته باشند به نحوی که خودشان صلاح بدانند و در حدی که خودشان تشخیص بدهند آن را بیان می کنند و به دنبال مطالبات خود هستند.
البته که رهبران مجاهدین خلق بهتر از هر کس دیگری از این عدم وجود پایگاه مردمی در ایران آگاه هستند. و تنها هدف شان از این فراخوان های بی سر و ته و بی سرانجام ، استفاده تبلیغاتی و مصادره تحرکات مردمی به نفع خودشان است.
… طبق معمول به مناسبت روز کارگر در همه کشورها تجمعاتی برگزار می شود و در ایران هم همینطور. و این تجمعات ربطی به فرقه رجوی ندارد. و هیچ خبری مخابره نشده که در این تجمعات حرفی از مجاهدین خلق برده شود و عکسی یا پرچمی یا علائم دیگری که نشان از حضور فرقه رجوی در این نوع فعالیت ها یا تجمعات باشد دیده نشده است….
خاطرات صمد نظری از زندان های مجاهدین خلق – قسمت پنجم
… تعدادی از نیروها که از تابستان 69 در زندان های سردار و دبس منتظر تعیین تکلیف یا اعزام به خارج بودند، مجدداً به زندان های قرارگاه اشرف آورده و به بهانه های مختلف برای جلوگیری از افشای جنایات سازمان در منطقه کردنشین عراق، در قرارگاه نگهداری شدند. رجوی برای توجیه این رسوایی بزرگ و تغییر جو زندان ها، نشستی در قراگاه برگزار کرد و طی نظرخواهی از مسئولان، خواست که تکلیف این «کوفیان!» مشخص شود. تعدادی از نفرات و مسئولان (از جمله رسول مهدلو) به دلیل این که این افراد در زمان جنگ به سازمان پشت کرده بودند خواهان اعدام آن ها شدند. نوار این نشست را بعداً برای ترساندن جداشدگان و سایرین به همه نشان دادند تا شاید بدین طریق جلوی اعتراضات و اعتصابات زندانیان را بگیرند.
رجوی، این بار نیز با مظلوم نمایی و دو رنگی که شیوه همیشگی کارش بود، مدعی شد که ما هرگز کسی را اعدام نمی کنیم ولی این افراد برای حفظ اسرار سازمان و همچنین حفظ جان رزمندگان در اینجا نگهداری می شوند و بدین طریق به مسئولان پرسلنی در قرارگاه اجازه داد بیش از 1000 نفر از افراد را زندانی کنند….
خانواده های اسرای سازمان مجاهدین خلق و تلاش هایی که به بار نشست
ثمره سال ها تلاش خانواده ها برای نجات فرزندانشان از چنگ مجاهدین خلق
… آقای بخشعلی علیزاده پس از انتقال به آلبانی در شهریور 1394 از شکیلات جدا شد و از ترس جان خود به آلمان گریخت و نهایتاً از طریق سفارت ایران در برلین به ایران و به آغوش پدر برگشت. حاج آقا موسی علیزاده سال های پایانی عمر را در کنار فرزند سپری کرد و در مرداد 1398 دیده از جهان فرو بست.
امروز که اعضای مجاهدین خلق کیلومترها از مرز ایران دور هستند و حکومت آلبانی تحت تاثیر کارشکنی های سران مجاهدین، به شهروندان ایرانی از جمله خانواده های اعضای دربند فرقه رجوی، ویزای سفر اعطا نمی کند، صدای خانواده ها باید از طرق مختلف به گوش عزیزان اسیرشان و نهادهای حقوق بشری برسد….
روز جهانی کارگر و ادعاهای دروغ تروریست ها
… میراث داران مارکس هیچ گاه نتوانستند در عرصه واقعیت، مدافعان خوبی برای کارگران و حقوق آن ها باشند. کارگران برای آنان ابزاری جهت جلب حمایت توده ها و بهره برداری سیاسی بودند. حجم بالای کارگران ترور شده توسط این گروه ها در دهه 60 شمسی، نشان دهنده رویکرد خشن و تند این گروهک ها برای عبور از موانع و رسیدن به اهداف قدرت طلبانه و انحصار گرایانه خود، حتی در قبال اقشار ضعیفی است که ادعای حمایت از آن ها را دارند و در این میان تفاوتی میان گروه های چپ گرای رادیکال و رژیم های مارکسیستی وجود نداشته است. کارگران هر یک به گونه ای متفاوت قربانی یکی از این دو بوده اند.
11 اردیبهشت (1 می)، برای مردم ایران، تنها روز کارگر نیست، این روز یادآور خاطرات صدها کارگری است که مظلومانه و در کنار سایر اقشار، توسط گروه های خشونت طلب تروریستی مثل مجاهدین خلق به خاک و خون کشیده شدند….
*سه شنبه 12 اردیبهشت
در این روز 8 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:
شوی سیاسی خیابانی رجوی ها برای وطن فروشی
… رسانه های این فرقه می کوشند تا با روش های گوناگون هر حرکتی در داخل کشور را به نوعی منسوب به خود کرده و از این راه برای این سازمان فراموش شده اعتباری کسب کنند. در تازه ترین نمونه در این راستا، برخی اعتراضات صنفی معلمان به فرقه نسبت داده شده و این سازمان از این حرکت حمایت کرده است!
بدیهی است که هیچ یک از معلمان معترض به قصد همراهی با فرقه رجوی دست به اعتراض صنفی نزده اند و این رجوی ها هستند که می خواهند به هر صورتی خود را عامل اصلی بروز تنش در داخل کشور معرفی کنند. با این حال برای آن که میزان حمایت راستین جریان نفاق از معلمان به خوبی معلوم شود، بد نیست یادآوری کنیم که در جریان ترورهای دهه شصت، همین سازمان تروریستی، ۱۵۶ معلم فرهیخته کشورمان را به شهادت رساند و گروهکی که دستش به خون معلمان بی گناه آلوده است، اکنون چطور می تواند داعیه دار حمایت از قشر مظلوم معلم باشد….
گروه مافیایی احتیاجی به مسئول کارگری ندارد
… در حالی که تشکیلات خودش نمونه بارز یک نهاد برده داری است، در کنار انواع و اقسام شعبات و کمیسیون های متعدد و اغلب نامربوط، کمیسیونی به نام کمیسیون کارگری دارد و برای عوامفریبی بیشتر، عباس داوری را که در زمانی یک کارگر لوکوموتیوران بوده بر رأس این کمیسیونی که هیچ ارتباطی با موضوع فعالیت این سازمان برده دار- مافیایی ندارد، گذاشته اند تا مثلاً خود را وجیه المله تر نشان دهند و به طرز احمقانه ای باورشان هم شده که آبی از این ظرف برای شان گرم خواهد شد!
… باند رجوی مورد نفرت مردم ایران و هر انسان با وجدان و آگاه در سراسر جهان است و امیدی جز لیسیدن چکمه های این ارباب که سخت درگیر بحران های داخلی و خارجی خود است و تحرکات مدنی و اصولی کارگران هر قسمتی از جهان این بحران را به طور دائم التزاید عمیق تر می کند، در تحلیل نهایی بر ضد سیستم مافیایی – برده داری رجوی است و آقای عباس داوری به نفع اش نیست که وارد مقولات اعتراضات کارگری شود و برای او بهترین حالت، وجود رکود و سکوت در جمعیت های کارگری – زحمتکشی است!…
کمپ مجاهدین خلق – اینجا هیچ کس حق ندارد بیمار شود
نیمه پنهان – افشاگری رضا مزگی نژاد در رابطه با مناسبات حاکم بر تشکیلات مجاهدین خلق
رضا مزگی نژاد: … من در اشرف در آشپزخانه کار می کردم. حدود ساعت 10 صبح بود که رفتم بیرون چای بخورم. این همان زمانی بود که خانواده ها می آمدند پشت سیاج های اشرف و فرزندان خودشان را صدا می زدند. من گوش می دادم ببینم که خانواده من هم آمده اند یا نه که یک دفعه فرمانده ام مرا صدا زد و گفت: “امروز پکری. به چه چیزی فکر می کردی؟! به صدای خانواده های مزدورهای بریده فکر می کردی؟ باید با خانواده ها مرز بندی داشته باشید. شب هم در جمع فاکتش را می خوانی. حالا برو سر کارت…”
ببینید فرقه رجوی چه قدر ضد عاطفه است. آن ها حتی تحمل شنیدن صدای مادرانی که فرزندانشان سالیان سال در چنگ این فرقه گرفتار هستند را ندارند. این قدر از خانواده ها ترس دارند که حتی صدایشان را نمی توانند تحمل کنند. چون که در مقابل خانواده ها دستشان خالی است. فرقه هرگز نمی تواند عاطفه پدر و مادر یک فرزند را بگیرد این قدرت را ندارد و نخواهد داشت. چون نقطه سقوط خودش را می بیند. برای همین است که این همه ترس و وحشت از ملاقات اعضا با خانواده دارد.
کلاس آموزش توئیتر در قرارگاه اشرف 3 و طرح درس
… ما هیچ گونه سواد کامپیوتری نداشتیم حتی یک مدرک ICDL، همین جا یک پرانتزی باز کنم مسعود رجوی این دروغگوی تاریخ بشریت، در شواف های تلویزیونی درباره اعضای درون کمپ هایش می گفت “آگاه ترین افراد قشرهای ایران، سیاسی ترین و ناب ترین برگزیده های جوامع ایرانی!!!!!…”، اما همین انسان های سراپا مغزشویی شده حتی آن زمان یک دیفراگمنت کردن یا دیسکلین آپ را نمی دانستیم . کار با برنامه ورد و اکسل و … که جای خود دارد.
نشست توجیهی قبل از شروع کلاس
آموزش کار در فضای توئیتر
قوانین کار در فضای مجازی
مریم رجوی را ترند کنید
لایک و کامنت و ریتوئیت روزانه فراموش نشود…
نیم نگاهی به زندگی ابراهیم خدابنده، مدیرعامل انجمن نجات
ابراهیم خدابنده کیست؟
… خدابنده از زمانی که پا به ایران گذاشت و به تدریج با ماهیت فرقه ای و ضد بشری مجاهدین خلق آشنا گردید احساس کرد که باید کاری کند تا دیگر هیچ جوانی به دام اغوای یک شیاد وطن فروش مانند مسعود رجوی نیفتد. او در زندان به ترجمه کتاب “فرقه ها در میان ما” پرداخت که البته همین کتاب موجب روشن شدن ذهن او نسبت به ماهیت فرقه ای مجاهدین خلق گردید. این کتاب ابتدا توسط انتشارات دانشگاه اصفهان چاپ و سپس توسط انتشارات ماهریس بازبینی، ادیت و تجدید چاپ شد. او همچنین کتاب “گسستن بندها” را ترجمه نمود که توسط انتشارات جام جم به چاپ رسید. این مؤسسه کتابی با عنوان “یک نفر، یک روز، سی سال” نوشته ابراهیم خدابنده را هم به چاپ رسانده است. خدابنده طی دو دهه اخیر ده ها مصاحبه در رسانه های مختلف داخلی و خارجی، چند صد مقاله و بیان تجارب در رسانه های متعدد، و ده ها سخنرانی و جلسات پرسش و پاسخ در سراسر ایران داشته است. او می گوید:
“کاش زمانی که من جوان و پرشور و آرمانگرا اما بی تجربه و کم اطلاع و زود باور بودم یک نفر بود که راه و چاه را نشانم می داد و می گفت که افرادی در این دنیا هستند که حرفشان با عملشان متفاوت است و درست عکس شعارهایشان رفتار می کنند و افراد را با انگیزه های ضد امپریالیستی در خدمت امپریالیسم و با انگیزه های میهن پرستانه در خدمت دشمنان میهن و با انگیزه های اسلامی در خدمت دشمنان اسلام درمی آورند. من تلاش می کنم تا در حال حاضر همان یک نفر برای جوانان پرشور میهنم باشم.”
*چهارشنبه 13 اردیبهشت
در این روز مجموعاً 2 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:
بازی تروریست خوب و تروریست بد
مجاهدین خلق، اتحادیه اروپا و معیارهای همچنان دوگانه
ارتباط میان مجاهدین خلق و اروپا، مثل روشنی از معیارهای دوگانه غربی ها در موضوع تروریسم است. ابتدا در اردیبهشت ماه 1381 اعلام کردند که سازمان مجاهدین خلق، سازمانی تروریستی است و همکاری با آن جرم محسوب می شود. اما چند سال بعد، در 1387 نام این سازمان را از آن فهرست خط زدند. دولت ایران همان زمان به این تصمیم اتحادیه اروپا معترض شد.
… اطلاق واژه تروریست به این فرقه، نه لفظی ساده و مرسوم در تقابل میان جمهوری اسلامی و یکی از سازمان های مخالف آن، که واقعیتی انکارنشدنی است و بسیاری از کارشناسان مستقل و منصف، و نیز حتی عموم مخالفان جمهوری اسلامی نیز مجاهدین خلق را با جنایت هایی که مرتکب شده اند می شناسند. همچنین بسیاری از تحلیلگران به این واقعیت هم اشاره می کنند که مجاهدین خلق بدنام ترین گروه در میان گروه های مخالف جمهوری اسلامی هستند و اکثریت مطلق مردم ایران عمیقاً از آنان نفرت دارند.
از اینرو بازی اروپایی ها با واژههایی مثل “تروریسم” و گذاشتن و خط زدن سازمان های مختلف در فهرستی به همین عنوان، تفاوتی در ماهیت فرقه مجاهدین خلق ایجاد نمی کند و واقعیتی را که درباره این سازمان وجود دارد تغییر نمی دهد. تازه تا آنجا که به کشورهای اروپایی مربوط می شود، این را هم نباید از یاد برد که مجاهدین خلق بسیاری از جنایت های خودشان را زمانی مرتکب شدند که زیر چتر حمایت دولت فرانسه بودند و از پشتیبانی دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی این کشور بهره می بردند….
ماجرای اسارت مسیب رشیدی و خانواده ای که هنوز چشم به راه است
نوه مصیب رشیدی چشم انتظار اوست
مسیب رشیدی مدت کوتاهی از ازدواجش نگذشته بود که در تاریخ 2 مهر 1359 در حالی که کارمند اداره بود درحین خدمت به دست نیروهای بعثی در شهر مرزی قصر شیرین اسیر شد. او 9 سال اسیر صدام بود و تحت پوشش صلیب سرخ با خانواده اش مکاتبه و نامه نگاری داشت.
مدت کوتاهی بعد از اسارت، فرزند دختر مسیب به دنیا آمد و در غیاب پدر، بزرگ شد. ازدواج کرد و صاحب فرزند شد.
… مسیب رشیدی مانند بسیاری دیگر در یک معامله ننگین توسط رجوی از صدام تحویل گرفته شد و تاکنون به مدت 88011 روز است که در اسارت تشکیلات مخوف مجاهدین است….
*پنجشنبه 14 اردیبهشت
4 مطلب حاصل آخرین روز کاری هفته در سایت نجات است. مروری کوتاه بر برخی از آن ها به قرار زیر است:
طلوع و غروب یک زندگی – قسمت چهل و دوم
قرارگاه اشرف با ارباب جدیدی به نام آمریکا
… هدف و سیاستی که مجاهدین در تغذیه اطلاعاتی و خبری نیروهای آمریکایی دنبال می کرد این بود که تضاد بین ایران و نیروهای آمریکایی را هر چه بیشتر کند. مجاهدین تلاش می کرد به موضوعات مورد علاقه آمریکایی ها در عراق بپردازد.
… در اوایل کار نیروهای آمریکایی خیلی روی اخبار و اطلاعاتی که سازمان به نیروهای آمریکایی می داد حساب باز می کرد و حتی تا مدت ها با خط خبری سازمان پیش رفتند ولی به تدریج که در عراق جا افتادند به بزرگنمایی و حتی به غلط بودن اطلاعاتی که سازمان به آن ها می داد پی برده و بعد از آن بود که دیگر زیاد روی اخبار و اطلاعات داده شده از سوی مجاهدین حساب باز نمی کردند.
سازمان تلاش می کرد خود را با شرایط جدید وفق داده و مجاهدین را به عنوان یک نیروی بر حق و البته دموکراتیک برای آمریکاییان جا بزند.
از جمله این اقدامات راه اندازی موزه شهدا بود. به همین خاطر یکی از سالن ها را که در کنار سالن اجتماعات قرار داشت تبدیل به موزه شهدا کرد و به طرز زیبایی شروع به آرایش آن نمود و مجموعه هایی از عکس های کشته های سازمان از بنیانگزاران گرفته تا به امروز در آن به نمایش گذاشت و از آمریکایی ها برای بازدید آن دعوت می کرد.
سازمان تلاش می کرد با گماردن زنان جوان که اصطلاحاً میلیشیا خوانده می شدند در خیلی از امورات چهره فرقه ای و مافیایی خود را بپوشاند.
نامه های اعتراضی غلامرضا شکری و همسرش، همسر آقای علی هاجری به ارگان های دولتی و حقوق بشری