نجات در هفته ای که گذشت – شماره 124

مروری بر مطالب 16 الی 21 دی ماه 1402 درج شده در سایت نجات

*شنبه 16 دی

در روز شنبه جمعاً 14 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

سکوت معنادار تروریست ‌های مجاهدین خلق در قبال ترور شهروندان بی ‌گناه در کرمان

… مقامات اروپایی نخست به شمار بالای کشته شدگان اشاره کردند و از کشته شدن کودکان ابراز تاسف کردند. برخی دیگر از کشورها با صراحت بیشتری این انفجارها را تروریستی دانسته و آن را به شدت محکوم کردند. شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز روز پنجشنبه با انتشار بیانیه ‌ای، انفجارهای کرمان را “به شدیدترین” وجه محکوم کرد. این در حالی است که سازمان مجاهدین خلق ترجیح می ‌دهد که نه تنها در این باره سکوت کند بلکه کماکان به مباهات به اقدامات خشونت طلبانه به اصطلاح کانون‌ های شورشی ‌اش در شهرهای ایران ادامه دهد.
… هر انسان روشن ضمیری برای قتل “دختربچه ‌ای با کاپشن صورتی و گوشواره ‌های قلبی” و “پسربچه ‌ای که به نام خداوند رنگین کمان” آغاز می ‌کند، به یک اندازه اندوهگین می ‌شود. کشتار غیرنظامیان به ویژه کودکان بی‌ گناه در هر صورتی مذموم است. اما برای مجاهدین خلق این قتل ها نه تنها برابر نیستند، بلکه نگاهی به گذشته تروریستی این تشکیلات نشان می ‌دهد که کشتار غیرنظامیان، زنان و کودکان از عادی ‌ترین رفتارهای تروریستی این تشکیلات بوده است….

مریم رجوی و جنایت تروریستی در کرمان

… رابطه نزدیک سران مجاهدین با صهیونیست ها و وهابیون طی ربع قرن گذشته نشان می دهد که تا چه اندازه این جریان ها (علی رغم تفاوت ظاهری) نسبت به یکدیگر همخوانی ایدئولوژیک دارند و تا چه حد مریم نیازمند پشتیبانی مالی از سوی آنان است و همین مسأله باعث شده دست به هر اقدام جنایتکارانه و ضد انسانی علیه مردم ایران بزند. و هرگاه دشمنان علیه مردم ایران اقدامی تروریستی انجام داده اند، درصدد برآمده اند تا آن را مشروع جلوه دهند و یا از شدت رذالت و دنائت آن بکاهند. وقاحت مجاهدین به حدی است که حتی به صورت ظاهری حمله تروریستی در راسک و کرمان را با وجود محکومیت جهانی “به ویژه از سوی سازمان ملل و شورای امنیت” محکوم نکردند و با تمسخر و تحقیر شهدای این جنایات، تلویحاً این اعمال جنایتکارانه را مورد حمایت قرار دادند که خود دلیل دیگری برای اثبات ماهیت تروریستی آن هاست.
… تأکیدات و تأییدات سران سازمان (که تماماً در رسانه های خودشان انعکاس می یابد)، بهترین مدرک برای تأیید اقدامات تروریستی و ضدانسانی آن هاست که هیچ دادگاهی نمی تواند آن را نادیده بگیرد و هیچ مقام غربی، به خاطر پروتکل های خودشان، نمی تواند از آن چشم پوشی کند، به خصوص که موضوعِ یک یا دو اقدام تروریستی نیست و یک سلسله بی پایان از انواع فعالیت های نامتعارف، ضدانسانی و غیرقانونی را در بر می گیرد.

مجاهدین در کجای عملیات تروریستی کرمان ایستاده اند

… تمام خانواده هایی که فرزندانشان گرفتار تشکیلات فرقه رجوی هستند از نظر مجاهدین مزدور اطلاعات هستند.
شرکت کنندگان در سالگرد انقلاب 22 بهمن نیز عوامل و مزدوران نظام هستند.
راهپیمایان اربعین مزدوران و سر سپردگان نظام هستند.
خانم رجوی بفرمایید شما برای کدام مردم نزد ارباب تان آمریکا یقه چاک می دهید؟
اگر ذره ای از وجدان و شرافت و جسارت و شهامت و تعصبات ملی و ایرانی در وجودتان مانده فقط در مقابل این حادثه که حقیقتاً همه وجدان های بیدار بشری را بیدار و فعال خواهد کرد، شما نیز اعلام موضع نمایید حتی اگر دخالت داشته اید و از عملیات حمایت می کنید و اگر جرأت محکوم نمودن و یا جرأت و جسارت حمایت از عملیات تروریستی را ندارید آنگاه به اوج پستی و حقارت خود رسیده اید و قطعاً از خشم ملت ایران طوفانش را درو خواهید نمود….

عضو پیشین مجاهدین خلق از سرگذشت تلخ 120 کودک مجاهدین خلق در سوئد می گوید

مجید بیدار عضو پیشین مجاهدین خلق: … شخصاً شهادت می دهم که در جریان موارد بسیاری از آزار، توهین، برده کشی، کتک زدن و حتی شکنجه های وحشیانه، تعرض جنسی به دختر و پسر و در مواردی هم تجاوز جنسی و چندین خودکشی قرار گرفتم. از اوایل سال ۱۹۹۳ فریادم را بلند کردم و به دنبال پاسخ و عملکرد جدی از جانب دستگاه مجاهدین برای حل و فصل این گونه فجایع بودم. متاسفانه من، هواداران و سرپرستان جدید را مقصر می دیدم، غافل از این که آب از سرچشمه گندآب بود و موارد بیشتری را خود سرکردگان سازمان، بیش از من و از نزدیک در جریان بودند!
بارها به مجاهدین گفتم: – آخه ناسلامتی این بچه ها قرار است که نسل آینده مجاهدین باشند – پاسخ چه بود؟ – آنچه ما در راه خدا و رهبری داده ایم را پس نمی گیریم -!!…. داخل پرانتز می گویم: شما که مشکل یک دختر را نتوانستید و یا نخواستید حل کنید، چگونه شعار راهگشایی برای چهل میلیون زن و دختر ایرانی می دهید!؟ این نیز گذشت و می گذرد و روسیاهی به ذغال کپک زده زمستانی مانده و بیشتر هم خواهد ماند!….

چرا جلسه سوم دادگاه تهران در رسانه های مجاهدین سانسور گردید؟

… جواب این سؤال خیلی مشخص است و آن این که در این جلسه بخشی از مذاکرات بین ژنرال حبوش (مسئول سرویس امنیتی رژیم بعث عراق) و مسعود رجوی رهبر مفقودالاثر فرقه تروریستی مجاهدین به نمایش گذاشته شد.
این فیلم که در دادگاه هم در ارتباط با آن صحبت گردید، به وضوح خیانت خفت بار مسعود رجوی علیه مردم ایران را نشان می داد و این که این مفلوک چگونه برای پول و قدرت مأموریت های تروریستی محوله از سوی دستگاه اطلاعاتی کثیف صدام در ایران را با جان دل می پذیرفت و بدون هرگونه تناقض و اظهار پشیمانی به آن ها عمل می کرد. به نحوی که مسعود رجوی در این ملاقات که از مأموریت های محوله تروریستی در ایران از سوی حبوش به وجد آمده می گوید: “این بهترین چیزی است که رئیس حبوش به ما هدیه داده‌اند!”….

معرفی انجمن نجات آلبانی در شبکه یورونیوز

… این برنامه یک مستند کوتاه بسیار جالب بود که از چگونگی پیدایش پناهندگان ایرانی در آلبانی و ورود سازمان مجاهدین خلق آغاز کرد و نهایتاً به انجمن نجات آلبانی رسید. قابل توجه است که در این گزارش تلویزیونی، مجاهدین خلق تروریست نامیده شدند و گفته های اعضای انجمن نجات آلبانی به طور کامل پخش گردید.
این گزارش حتی مجاهدین خلق را مسئول هک شدن سیستم های اینترنتی آلبانی دانست و آنان را تهدیدی برای امنیت ملی آلبانی معرفی کرد. پخش چنین برنامه ای از یک شبکه تلویزیونی در آلبانی در نوع خود بی نظیر بوده و تاکنون سابقه نداشته است….

کشتار مردم عادی در کرمان – مریم رجوی همسو با داعش

… سکوت رهبران سازمان، این مهم را در اذهان متبادر می کند که :
این عملیات از نوع بمب گذاری کثیف گروه های منطقه ای نبوده است و مواد آن را باید با بمب های سال 1360 شمسی مقایسه کرد که توسط سازمان مجاهدین خلق ساخته و جاسازی و منفجر می شدند. آن بمب ها هم داخل کیف جاسازی و توسط عوامل نفوذی به محل های مورد نظر مانند حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست وزیری و دفتر دادستانی کل برده شده بودند. سبک کار، سبک سازمان مجاهدین خلق است، این فرقه بعد ازاخراج از عراق و استقرار در آلبانی تعدادی از اعضای خود را که توانایی عملیاتی داشتند درکشورهای اروپایی مستقر کرد و با هزینه زیاد مسائل پناهندگی آن ها را حل نمود تا این که بیشتر آن ها کارت های اقامت دائم و پاسپورت اروپایی گرفتند.
این فرقه به دلیل وطن فروشی و هم کاسه ای اش با صدام و دشمنان آب و خاک و ملت ایران یکی از منفور ترین گروه های تروریستی است و در داخل ایران هیچ پایگاهی ندارد….

رجوی ها بار دیگر دشمنی خود با مردم ایران را نشان دادند

… در این بین رجوی و مریم قجر که ید طولایی در کشتار مردم و کودک کشی و تروریسم دارند سکوت کرده و با سکوت خود مهر تاییدی بر این جنایت زدند و بار دیگر نشان دادند که آن ها نه با جمهوری اسلامی و دولت ایران که با مردم ایران دشمن هستند و همواره در کنار دشمنان و قاتلان مردم ایران همچون صدام، جنگ طلبان غربی، داعش و دولت کودک کش اسرائیل می ایستند و هر جا مردم ایران شاد می شوند آن ها عزا می گیرند و می خواهند این شادی را خراب کنند و هر جا مردم ایران داغدارند آن ها در صف مقابل به شادی و پایکوبی می پردازند.

تروریسم خوب و بد ندارد و از هر نگاه محکوم و مذموم است

اعلام انزجار از حمله تروریستی کرمان

… فرقه تروریستی رجوی به رغم گذشت چند روز از وقوع بزرگترین حادثه تروریستی که جان مردمان کشورمان در کرمان را نشانه رفته است تاکنون سکوت پیشه کرده و موضعی نگرفته است ولیکن بنده متاسفانه به واسطه تجربه حضور دو دهه در این فرقه لعنتی گواهی می دهم که سران تشکیلات مخوف و تروریستی رجوی در جلسات بررسی کم و کیف این جنایت تاریخی در کرمان، بسیار بسیار خوشحال هستند و به رقص و پایکوبی پرداختند. فقط و فقط به این خاطر که انفجار و کشتار در سالروز شهادت سردارسلیمانی به وقوع پیوسته است و لذا مستحق مرگ و کشتار هستند!…

حادثه تروریستی خونبار کرمان – همسویی رسانه ای مجاهدین خلق با خط رسانه ای اسرائیل

… فرقه تروریستی مجاهدین هم همپای صدای آمریکا سعی کرد با هدف تحریک مردم این انفجار را به خود نظام نسبت دهد. حتی سعی کرد با انتخاب تیتر خبری تحت عنوان “دو انفجارشدید در نزدیکی قبر قاسم سلیمانی در کرمان” از بار تروریستی این انفجارها کاسته و آن را مشروع جلوه دهد!
… نتیجه این که اگر انفجارهای تروریستی شهر کرمان فاز اول اقدامات دشمن علیه مردم ایران در این برهه محسوب می شود، مطمئنا تروریسم رسانه ای، فاز دوم وقایع خونین کرمان به شمار می رود که توسط کارگزاران رژیم تروریست اسرائیل پیش برده می شود.

*یکشنبه 17 دی

12 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

حقایق پشت پرده رابطه مجاهدین خلق با صدام و افشای نقش عباس داوری – قسمت پایانی

… از خیانت های عباس داوری همکاری با سازمان اطلاعات عراق در زمینه انتقال اطلاعات مربوط به نیروهای نظامی ایران بود. مسئولین بخش اطلاعات مجاهدین خلق با قرار دادن بیسیم در نقاط مرزی اقدام به شنود مکالمات فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی و تخلیه تلفنی آن ها می کردند که اطلاعات بدست آمده از طریق بخش روابط خارجی بغداد با مسئولیت عباس داوری در اختیار دستگاه های امنیتی عراق قرار می گرفت. مجاهدین خلق با استفاده از همین شیوه، اطلاعات مربوط به چند رشته عملیات نظامی ایران را قبل از انجام کشف و در اختیار فرماندهان نظامی عراقی قرار دادند که منجر به بروز خسارت جانی و لجستیکی به نیروهای نظامی ایران گردید.
… بخش روابط خارجی تحت مسئولیت عباس داوری با تشکیل نهادی به نام اعزام، نقش اجرایی پر رنگی در فریب و جذب شهروندان ایرانی در کشورهای همجوار و از جمله ترکیه و امارات و پاکستان داشت و شهروندان ایرانی را که برای کار و یا رفتن به کشورهای اروپایی به این کشورها مهاجرت کرده بودند را با وعده های فریبنده اخذ پناهندگی و اقامت و یا کار با درآمد بالا جذب و به عراق اعزام می کردند….

روایت زندان مخوف ابوغریب زخم و خیانت دیگر رجوی بر پیکر اعضا – قسمت یازدهم

کشته سازی دروغین رجوی از تیم عملیاتی به منظور تهییج اعضا

… داستان دو زن عضو تیم عملیاتی مورد بحث اینطور بود که آن ها بعد از ورود به ایران در یک رستوران مرزی بدون هیچ مقاومتی در تله نیروهای امنیتی ایران افتاده و دستگیر می شوند. آن ها مدتی بعد از دستگیری به حقایق سوءاستفاده رجوی از آن ها پی برده و ابراز ندامت می کنند و درپی آن علیه فرقه دست به افشاگری می زنند. من خودم بعد از بازگشت به ایران با دو زن عضو تیم عملیاتی دیدار کردم. آن ها گفتند حقیقتاً ما در خارج کشور هوادار بودیم و از اتفاقات درون تشکیلات اطلاعی نداشتیم. ما را از خارج وارد عراق کردند بدون این که وارد یگان ها شویم ما را به قرنطینه بردند و مدتی روی مغز ما کار کردند به طوری که برای رفتن به عملیات اعلام آمادگی کردیم. حتی مریم هم با ما جلسه داشت تا به ما روحیه بدهد. بنابراین ما را به ایران فرستادند اما در اولین رستوران مرزی نیروهای امنیتی ما را دستگیر کردند. بعد از دستگیری ما را شکنجه نکردند بلکه حقایق را برای ما بازگو کردند وحتی دو عضو تیم عملیاتی که قبل از ما دستگیر شده بودند نزد ما آمده و آن ها هم برای ما توضیح دادند که فریب خوردند، بعد از آن ما شهر تهران را گشتیم و دیدیم که اصلاً خبری از سازمان مجاهدین و هواداران فرضی آن ها نیست….

روایت خواهر محمد جعفر نجفی از 15 روز حضور در مقابل کمپ اشرف

… یکی از نفرات از پادگان اشرف با داد و بیداد گفت: “بروید گم شوید مزدوران.” من گفتم با که هستی؟ با ما هستی؟! در جواب گفت بله با شما هستم. من گفتم ما مزدور نیستیم ما آمده ایم عزیزترین خود را بعد از چندین سال ببینیم. دو سه نفر از پادگان اشرف نزدیک فنس شدند و شروع کردند به حرف های نامربوط به ما. می گفتند عزیزان شما اینجا نیستند حالا بروید. من هم گفتم برادر من محمد جعفر نجفی اینجاست به او بگویید بیاید من او را ببینم. در جواب گفتند ما فردی به این نام نداریم اگر از کنار سیم خاردارها دور نشوید با سنگ شما را می زنیم….

جایگاه زن در سازمان تروریستی مجاهدین خلق، سمبل ممنوعیت ها

… جایگاه زن در فرقه رجوی به مانند یک سکه است که یک روی آن در قرارگاه مجاهدین است با ایدئولوژی و عملیات جاری و غسل هفتگی و … روی دیگر آن در اروپا و غرب است و به ناچار برای اثبات استحاله خود از کثیف ترین مناسبات حاکم بر زنان در بنگاه ها و کلوپ های شبانه تحت عنوان آزادی، حمایت و دفاع می کند. زن در قرارگاه می شود نماد و تبلور زنان انقلاب کرده و زن اروپایی می شود دست آویزی برای پیشبرد راه حل دموکراتیک. این تعارض محصول نگاه متناقض و ابزاری به زن است و رسوبات همان سیطره ارتجاعی و تاریخی که کماکان به زن از منظر یک موجود ابزاری و جنسی و فارغ از محتوای هستی شناسانه نگاه می کند.
… انقلاب به اصطاح ایدئولوژیک فرقه رجوی که با محور قرار دادن نقش زنان در مناسبات تشکیلاتی پیش می رود در محتوا و ماهیت خود شکلی نوین از برده داری زنان است….

فرقه تروریستی رجوی این گونه به مغز اعضا آسیب می زند – قسمت سوم

… اعضای فرقه حتی از طریق وسایل ارتباط جمعی نیز امکان قرار گرفتن در جریان اخبار اجتماعی را نداشتند زیرا علاوه بر وسایل ارتباطی، امکان دسترسی به وسایل ارتباط جمعی هم در سازمان وجود نداشت و تنها وسیله ارتباط جمعی که مجاز بود، تلویزیون هایی بودند که در سالن های غذاخوری هر مقر قرار داشتند و هنگام وعده های غذایی روشن می شدند. این تلویزیون ها مدار بسته بودند و به یک اتاق در همان سالن غذاخوری که به آن اتاق فرهنگی می گفتند وصل بودند. در گذشته از طریق دستگاه ویدئو و بعدها از طریق کامپیوتر برنامه های مشخص شده ای که اعضا باید در هنگام وعده های غذایی ببینند از این تلویزیون ها پخش می گردید. در زمان صبحانه معمولاً کارتون تام و جری پخش می شد. در هنگام ناهار و شام اخبار تلویزیون مجاهدین و مصاحبه مسئولین فرقه مجاهدین یا اعضای شورا با تلویزیون سازمان و برخی اوقات نیز سرودهای مصور پخش می شد….

خانواده و نشست های غسل هفتگی در مناسبات مجاهدین خلق

نشست های زدودن زنگارهای جنسی و جنسیتی درون و روان

… مریم خانم و انقلابش و خود رجوی فکر می کردند که همه اعضا در تشکیلات و به قول خودشان کادرها و اعضای تراز مکتب و گوهرهای بی بدلیل (لقب برادران) و نوامیس ایدئولوژیک (لقب خواهران) که البته همه این القاب هندوانه های کذایی زیر بغل هر کادر تشکیلاتی بود، جنسی هستند و مسائل جنسی است که می تواند خوره مجاهد خلق انقلاب باشد، لذا همه تمرکز روی این موضوع شکل می گرفت و هر نمونه گزارشات کثیف تر بود و خوانده می شد مورد تشویق بیشتری قرار می گرفتی! گزارشات بایستی با ذهن کثیف و آلوده رهبر و دنبالچه هایش در لایه های مسئول همخوانی می کرد و با گزارشاتی که ما می خواندیم خودشان را ارضای ذهنی و روحی می کردند.
… مریم رجوی می گفت به میزانی که به زن، زندگی و خانواده فکر می کنید و در ذهنتان برجسته می شود، به همان میزان از رهبری و مبارزه دور می شوید به همین دلیل پس از مدتی خانواده را جوخه تیرباران تشکیلات خواندند و نه زن و آلودگی های جنسی را.

تروریست را چه به تئوری مبارزه!

سازمان مجاهدین خلق، خلأ بزرگی را در تشکیلاتش حس کرده که این روزها، دست و پا می زند تا عملکرد خود را منطبق بر علوم مبارزه و انقلابی گری جا بیاندازد. سازمان رجوی سعی می کند تا با چسب ها و وصله های مثلاً علمی سوراخ های متعدد در مبانی فکری اش را بگیرد. این گروه فرقوی منحط سعی دارد تا از علم مبارزه چیزهایی مطرح کند، بدون این که توجه داشته باشد که کار او خرابکاری و تروریزم است واین اعمال کثیف و ضد بشری او احتیاجی به توسل به تئوری های معروف به تئوری های انقلابی ندارد….

*دوشنبه 18 دی

در این روز کلاً 11 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

خانواده های عضو انجمن نجات زنجان به تماشای سینمایی سرهنگ ثریا نشستند

… فیلم سرهنگ ثریا که داستان واقعی خانواده هایی ست که در سال های گذشته برای نجات اعضای گرفتار پشت سیم خاردارهای کمپ اشرف در عراق فریاد آزادی عزیزانشان را سر دادند و النهایه مقاومت مثال زدنی تمامی خانواده ها و جدا شدگان منجر به بر چیده شدن دائمی کمپ مجاهدین خلق در عراق شد، با حضور پر شور و بی نظیر خانواده ها و استقبال آن ها روبرو شد.
… در این گردهمایی پر شور بیش از 100 تن از خانواده ها و اعضای نجات یافته در محل پخش فیلم حضور داشتند. افرادی که خود شاهدان عینی ماجراهایی بودند که در فیلم روایت می شود.

موج جهانی محکومیت اقدام تروریستی کرمان و سکوت بزدلانه مجاهدین خلق

… مجاهدین خلق که تحت رهبری رجوی به اصل “هدف وسیله را توجیه می کند” معتقد است و برای رسیدن به هدف که همانا کسب قدرت به هرشکل ممکن است معتقد است می توان از هر شیوه ای استفاده کرد و این را به عنوان راهبرد اصلی خود به کار گرفته است، ترجیح می دهد برای خوشآمد اربابان خود چشم به روی این جنایت هولناک ببندد. و البته نمی توان از آن ها بیش از این انتظار داشت. فراموش نکرده ایم تحت تاثیر همین عملکرد مریم رجوی سرکرده فعلی این جریان حمله داعش به شهر موصل و تصرف این شهر توسط این جریان جنایتکار را قیام عشایر غیور و آزادیخواه نامید که برای آزادی دست به قیام مسلحانه زده اند. و یا از اقدامات گروه تروریستی جندالله (جند الشیطان) که مردم بی گناه و عادی را در زاهدان مورد حملات تروریستی قرار می دهد به عنوان گروه عدالت خواه نام برده است….

ترور وحشیانه مردم در کرمان و سکوت خفت بار مجاهدین خلق

… این باند تروریست همزمان با این واقعه اسفناک، اعلام نمود که به مناسبت سالگرد شهادت سردار سلیمانی، هفت عملیات نظامی و خرابکارانه در نقاط مختلف ایران انجام داده تا شاید کینه و نفرت خود را از این سردار بزرگ که نقش درجه اولی در سرکوب داعش در منطقه و راندن آن ها از جوار میهن به عهده داشت، به نمایش بگذارد! و چرا نگذارد در موقعی که در زمان خود همین مجاهدین رجوی از تاسیس داعش استقبال گسترده ای کرده و این موجودیت خبیث را عشایر انقلابی عراق خوانده بود!
چرا که فرقه تروریست رجوی می دانست که این گروه آدمخوار به دست آمریکا و اسرائیل ساخته و پرداخته شده و متاسفانه توسط تعدادی از کشورهای منطقه مورد حمایت قرار گرفته و پس از تصاحب مقادیر بسیار زیادی از سلاح های کشور اشغال شده لیبی، به عراق و سوریه بازگشتند تا با شروع جنگ و خونریزی، کمک کار اشغالگری های آمریکا و اسرائیل در منطقه باشد و این عین نیات پلید مجاهدین استحاله یافته است!…

تروریسم یعنی خشونت محض؛ ناامیدی از درون و بن‌ بست از بیرون

فرقه رجوی در ایران بزرگ ترین گروه تروریستی است

… تنها کسانی که هم در درون خویش و هم با بیرون خویش به بن‌بست رسیده ‌اند، دست به خشونت کور می‌ برند؛ فرقی نمی‌ کند فرد باشد یا گروه یا فرقه یا حزب یا حتی یک حکومت. حتی وقتی یک ایدئولوژی فرمان به خشونت کور می‌ دهد، درواقع دارد به غیرانسانی بودن خود و به بن‌ بست رسیدن خود و به پایان یافتن خود اعتراف می‌ کند.
… فرقه رجوی هم در ایران بزرگ ترین گروه تروریستی است که در خشونت کور خود، انسان های بی گناهی را به ورطه نابودی کشانده است. عملیات انتحاری، آتش زدن اتوبوس پر از مسافر، بمب گذاری در اماکن مقدس، شلیک خمپاره به مناطق مسکونی، ترورهای خیابانی، همکاری در ترور دانشمندان هسته‌ ای ایران و . . . تنها گوشه ای از ماهیت خشن برآمده از ایدئولوژی نفرت مجاهدین است. نفرتی که هر چند هنوز ادامه دارد، اما دهه هاست که آنان را از صحنه سیاسی – اجتماعی ایران حذف کرده است.

مصاحبه با جدیدترین عضو جدا شده از فرقه رجوی در آلبانی، علی محمد رحیمی

… با محاسبه دستمزد روزانه ساده ترین کارگر در جهان آزاد، نشان می دهد که گرفتاری در فرقه رجوی به گروگان گرفته شدن در ساختار برده داری می ماند.
رحیمی همچنین توضیح می‌دهد که تشکیلات این مبلغ کمک مالی را در ازای جاسوسی درباره جدا شده‌ های دیگر یعنی اعضای انجمن نجات آلبانی به او می ‌داده است. او باید در هر بار مراجعه به اشرف برای گرفتن کمک مالی گزارشی درباره فعالین انجمن نجات ارائه می کرد.

*سه شنبه 19 دی

در این روز 16 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

جمیله ابریشمچی – متهم ردیف 35 دادگاه مجاهدین خلق

عذرا علوی طالقانی – متهم ردیف 34 دادگاه مجاهدین خلق

بدری پورطباخ – متهم ردیف 37 دادگاه مجاهدین خلق

بهزاد نظیری – متهم ردیف 41 دادگاه مجاهدین خلق

فرشته یگانه – متهم ردیف 42 دادگاه مجاهدین خلق

محمد جواد قدیری مدرسی – متهم ردیف 38 دادگاه مجاهدین خلق

محمود قجر عضدانلو – متهم ردیف 36 دادگاه مجاهدین خلق

فرهاد الفت – متهم ردیف 39 دادگاه مجاهدین خلق

رؤیا احمدی موسوی – متهم ردیف 40 دادگاه مجاهدین خلق

به بهانه محاکمه متهم ردیف 42 دادگاه مجاهدین – فرشته یگانه

… فرشته یگانه علاوه بر مشارکت و نقش فعالش در تیم های ترور و خمپاره زنی و سایر فعالیت های نظامی در همکاری با فرماندهان سپاه های عراقی، در امورات شستشوی مغزی، سرکوب نیرو های معترض داخل تشکیلات نیز نقش به سزایی داشت .
وی در دوران مباحث انقلاب ایدئولوژیک بعد از مهوش سپهری جزء خشن ترین و بی رحم ترین اعضای شورای رهبری بود که نیرو های مخالف و معترض را به صلابه می کشید.
… با استناد به اظهارات خودش که در نشستی که من هم حضور داشتم بیان کرد: در جمع بندی این دوره از پذیرفتن خانواده ها به داخل قرارگاه اشرف قرار بود ما آن ها را جذب تشکیلات کنیم اما به این نتیجه رسیدیم که اکثر بچه هایی که با خانواده هایشان دیدار داشته اند کاملاً دلباخته شده اند و وابستگی آن ها به خانواده چندین برابر شده و در تشکیلات دیگر افراد قبلی نیستند و در یک کلام احساس می کنی دیگر به رهبری وصل نیستند. به همین خاطر به رهبری (منظورش مسعود و مریم بود) گزارش دادیم تا جلوی ورود این خانواده ها را بگیریم….

مجاهد پاکباز علی آنکارایی رباینده زنجیره‌ای جوانان ایرانی در ترکیه

… اغلب افردی که در سال های پایانی دهه 70 و سالهای آغازین دهه 80 در کشور ترکیه در دام تشکیلات مجاهدین خلق افتادند، فریب علی آنکارایی را خوردند که در هیبت فردی خیرخواه به افراد نزدیک می شد ولی در واقعیت در سمت قاچاقچی انسان افراد را به عراق و اردوگاه اشرف می برد.

او نخست جوان های جویای کار ایرانی در ترکیه را رصد می‌ کرد، با محبت و توجه اعتماد آن ها را جلب می‌ کرد و با وعده شغل مناسب و درآمد کافی دراروپا آن‌ ها را در تور بزرگ خود به دام می ‌انداخت. توری که گنجایش به دام انداختن صدها جوان ایرانی را داشت. سرانجام این مسیر گرفتاری افراد در تشکیلات مجاهدین بود که برای برخی چون مرتضی بهشتی تا پایان عمر به طول انجامید و برای برادرش مصطفی بهشتی تا همین سه سال پیش در آلبانی ادامه داشت….

*چهارشنبه 20 دی

در این روز مجموعاً 17 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

پشت پرده شادی و خنده های زنان در فرقه رجوی

فشار بر زنان در فرقه رجوی مضاعف است. آن ها حرف های ناگفته خود یا تناقضات خودشان را نمی توانند مطرح کنند. اگر در نشست جمعی زنان تناقضات خودشان را مطرح می کردند با پرخاشگری جمع و بد و بیراه مواجه می شدند.
… رجوی زن ها را شکنجه می کرد، یکی از زن ها برایم تعریف می کرد و می گفت: مریم پیامی به زن ها داده و در پیامش گفته هر زنی بخواهد از ما جدا شود بایستی کشته شود. زنی که فرار کند و یا اعلام جدایی کند آبروی مسعود می رود! زنده ماندن آن زن برای ما منفعتی ندارد، باید از بین برود.
زمانی که در پادگان اشرف بودم به چهره زنان نگاه می کردم گویی که در معدن کار می کنند چهره های به هم ریخته و بی حال. حرف ها نسبت به رهبران سازمان منحوس مجاهدین داشتند ولی نمی توانستند بیان کنند. بیان نمی کردند چون ترس داشتند. شعار مریم رجوی در رابطه با آزادی زنان از پایه و اساس پوشالی است.

گواهی بر اتهامات فرهاد الفت متهم ردیف ۳۹ دادگاه مجاهدین خلق

… در پنجمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان مجاهدین خلق در خصوص فرهاد الفت شرحی از مسئولیت ها و به عبارتی دقیق تر جرایم وی گزارش شده است، ولیکن آنچه که در کارنامه سیاه وی برجسته است جرایم او از سال ۱۳۷۳ در انتقال به بخش پرسنلی و زندان و شکنجه اعضای ناراضی فرقه می باشد.
… بنده به عنوان شاهد عینی خودکشی فردین فتحی … با راه رفتن لابلای قبور دنبال مزار جدید بودم که شاید جنازه مقتول را اینجا آورده باشند که ناگهان صدایی آمد که اول صبح اینجا چه کار دارم و دنبال چی هستم؟! ابراهیم بود، ابراهیم نیک طالعان که مسئول مزار بود که البته زمستان ۱۴۰۰ فوت کرد که سیر زندگی و مرگش داستان جداگانه ای دارد.
بعد سلام و علیک و خوش و بش از ابراهیم سؤال کردم عصر دیروز یا دیشب مورد دفن جنازه نداشتید که پاسخ داد چرا داشتیم و مرا بالای یک قبری برد که از خاکش معلوم بود تازه است و در ادامه گفت برای تدفین جنازه من بودم و منوچهر افشین و مهرداد و تمام.
… در فرصتی از افشین کل ماجرا را سؤال کردم که گفت پیشت بماند و جایی بازگو نکن. قرار بود جنازه را ببریم قبرستانی در شهر خالص ۲۵ کیلومتری مقر اشرف گم و گور کنیم که به واسطه پست های بازرسی آمریکایی‌ها که نکند لو برود، میسر نشد و آخر وقت دستور گرفتیم همین جا در مزار مروارید بی نام و نشان دفن شود….

اکران مستند “کودکان کمپ اشرف” در جشنواره فیلم گوتنبرگ

… این مستند که به کارگردانی سارا معین ساخته شده است به موضوع کودک سربازان سابق سازمان مجاهدین خلق و کودکانی می پردازد که این سازمان آن ها را از خانواده شان جدا و به کشورهای دیگر از جمله به سوئد فرستاد.
مستند کودکان کمپ اشرف در۳۱ ژانویه ۲۰۲۴ به زبان سوئدی و با زیرنویس انگلیسی به نمایش در خواهد آمد….

گفتگوی انجمن نجات آلبانی با محمدرضا صدیق

شعار سازمان مجاهدین خلق: همه برای من، من برای خودم

… پس از جدایی افراد از فرقه رجوی، سران تشکیلات تلاش می‌ کنند در ازای پرداخت کمک مالی ای که حق فرد است، او را مجبور به جمع آوری اطلاعات و ارائه گزارش درباره دیگر افراد جدا شده ساکن آلبانی کنند. در این دوران سازمان کماکان تلاش می ‌کند که فرد را در حلقه محدودیت ‌های فرقه ای حفظ کند و حتی از تماس با خانواده‌ اش باز دارد….

فرقه تروریستی رجوی این گونه به مغز اعضا آسیب می زند – قسمت چهارم

… رجوی اعضا را به عنوان ابزار می بیند و مورد سوءاستفاده قرار می دهد و همچون برده با آنان رفتار می نماید. در مناسبات فرقه مجاهدین خلق بیماری اعضا نه تنها به رسمیت شناخته نمی شود بلکه از سوی رجوی ها و سران فرقه به کسی که بگوید بیمار هستم و خواستار استراحت در زمان بیماری بشود به چشم کسی که می خواهد کار خلافی انجام بدهد نگاه می شود و او را متهم می کنند که قصد دارد خلوت کرده و به مسائل جنسی فکر کند!
… مسئولین فرقه به اعضایی که به دلیل بیماری نمی توانستند در نشست عملیات جاری شرکت کنند می گفتند: “این یک افتخار برای شما است که در نشست عملیات جاری شرکت کنید و همانجا بمیرید! در این صورت سازمان برای شما یک مراسم تدفین خوب هم برگزار می کند چون در یک عملیات ایدئولوژیک شهید شده اید.”…

دیکتاتوری مسعود رجوی و خطرات سازمان تروریستی اش

… مسعود رجوی زمانی با تاکتیک ها و نظریه پردازی ها و رویکردهای اشتباه، ترس آن را داشت که شاید افراد رده بالا و با تجربه سازمان به او معترض شوند. رجوی که جنون قدرت دارد برای فرار از این معضل، از همان ابتدا سعی کرد تا مقامی برای خودش در نظر بگیرد که قابل دسترسی نباشد و کسی نتواند او را و عملکرش را زیر سؤال ببرد. از همین رو به شدت انتقاد ناپذیر، به شدت دُگم، به شدت انعطاف ناپذیر، بسیار خشن و بی رحم، بی احساس و بی عاطفه، و در نهایت فردی که تمامی خواص یک حاکم دیکتاتور را داراست!
… پروژه مقدس سازی ادامه دارد و این زن و شوهر حقه باز و شیاد قصد دارند همدیگر را به عنوان مقدس ترین شخصیت های فکری و ذهنی در اندیشه های مردم ایران جا بیندازند، دقیقاً به همین خاطر هم هست که مطلقاً هیچ خط قرمزی برای خودشان قائل نمی باشند….

روش های مجاب سازی روانی در فرقه مجاهدین خلق – قسمت پنجم

… مریم می گفت مسعود تنها در مقابل خدا و امام زمان مسئول است بدین ترتیب در زمان کوتاهی از رجوی بتی ساخته شد که تمام ستایش ها و تکریم ها به سوی او کانالیزه شد. به نحوی که شاخص بهشتی بودن و یا جهنمی بودن اعضای سازمان نیز با نزدیکی و دوری از رجوی سنجیده می شد. او به قدیسه ای در تشکیلات تبدیل شد که دست زدن به دست و یا لباس مسعود یک ارزش والا محسوب شده و شفا بخش بود. مسعود در مراسمات خاصی به اعضای سازمان مُهر نماز می داد و اعضای سازمان با اشتیاق فراون آن را گرفته و به خاطر این که دست مسعود به آن خورده می بوسیدند و برایشان دیگر آن تکه خاک معنای دیگری پیدا می کرد.
شفا دادن های مسعود رجوی هم بخش دیگری از فریبکاری های او بود. همه اعضا تلاش می کردند اگر شرایطی پیش می آمد هرطور شده دست و یا پای او را ببوسند. در این رابطه چنان فضایی درست شده بود که نزدیک شدن به رجوی و دیدن او از نزدیک و حتی دست زدن به دست مسعود و یا بوسیدن او برای اعضای جدید یک آرزو محسوب می شد….

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا