نجات در هفته ای که گذشت – قسمت 145

مروری بر مطالب 12 الی 17 خرداد 1403 درج شده در سایت نجات

*شنبه 12 خرداد

در روز شنبه جمعاً 14 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

از زندگی تحمیلی تا زندگی آزادانه – درون و بیرون از تشکیلات مجاهدین خلق

محمدرضا صدیق: … زندگی در این 4 سال زندگی خارج از مناسبات مجاهدین خلق، از زمین تا آسمان با زندگی 20 ساله ام در تشکیلات سازمان تفاوت دارد… من انتخاب اصلحی کردم و با تمام وجودم انتخاب کردم تا زندگی مستقلی داشته باشم. در این مسیر سختی بود اما لذتی که در زندگی آزاد خودت داری را هیچ گاه در زندگی تشکیلاتی تجربه نمی کنی… در تشکیلات ذهنم قفل و درگیر و طلسم شده بود، الآن ذهنم آزاد است و حق انتخاب دارم. من در یک کمپانی دوچرخه سازی کار می کنم. با دوستانم و با مردم ارتباط دارم… الآن آزاد هستم. صبح ها به محل کار می روم، با دوستانم و با دیگر افراد و هر کس که بخواهم ارتباط دارم. بعد از ظهر به خانه بازمی گردم، عصرانه ای که دوست دارم می خوردم و اگر دلم بخواهد به تفریح می روم… در سازمان هم کار می کردیم اما هیچ حقوقی دریافت نمی کردیم. از ساعت 6 و نیم تا 8 یا 9 شب مثل برده کار می کردیم و بعد عملیات جاری و غسل هفتگی….

چرا در فرقه رجوی بیماری سخت مختص اعضاست و سران دچارش نمی شوند؟

… از یک سو بیماری اعضا به دستور رجوی به رسمیت شناخته نمی شود و به اعضای بیمار رسیدگی نمی شود، در مقابل رجوی ها و دیگر سران فرقه همچون مهدی ابریشمچی، مهوش سپهری، فهیمه اروانی و . . . نه تنها از بهترین امکانات برخوردارند و بهترین غذاها را مصرف می کنند، نه تنها دست به سیاه و سفید نزده و از اعضا مانند برده برای انجام ساده ترین کارهای خود به بهانه این که وقت شان مهم است سوءاستفاده می کنند، بلکه مستمر تحت رسیدگی پزشکی قرار داشته و از بهترین پزشکان و بهترین امکانات پزشکی بهره می برند.
در فرقه رجوی همه چیز متعلق به رجوی ها و معدود افراد معتمد آن هاست. تبعیض در این فرقه فراوان است و تفاوت های بسیار فاحشی بین امکاناتی که آن ها دارند با آنچه در اختیار اعضاست وجود دارد.
اعضا باید کارهای سنگین یدی را انجام بدهند. در این فرقه حتی برای کارهایی که با ماشین آلات یا ابزارهای مناسب به سهولت و کمترین زمان انجام می شوند، اعضا را وادار می کنند تا آن کارها را با دست و فشار سنگین جسمی انجام بدهند….

چرا اعضای مجاهدین خلق قبل از مرگ شان هم نمی توانند با خانواده شان تماس بگیرند؟

… این واقعیت درون سازمان مجاهدین است که برای افراد خودش هم هیچ ارزشی قائل نمی شود و ماهیت کثیف خودش را نشان می دهد و زندگی را نه تنها برای فرد بلکه برای خانواده اش هم حرام کرده است و به خانواده تحمیل کرده است تا تاوان سنگینی بپردازد و از عزیزانشان بی خبر باشند.
علت خیلی واضح است اگر من در درون تشکیلات با خانواده ام تماس می گرفتم حتی ماهی یک بار در ادامه حتماً خانواده ام سراغم می آمد و نتیجه این که حتماً من جذب عواطف خانواده شده و به همراه شان اشرف را ترک می کردم.
چه کسی جلو عواطف خانواده تاب و تحمل دارد که دومی اش من باشم؟…

پخش مستند کودکان کمپ اشرف در شبکه سوئدی در سالگرد دستگیری مریم رجوی

فیلم مستند “کودکان کمپ اشرف” از شبکه اس وی تی تلویزیون سوئد پخش خواهد شد. این خبر را امیر یغمایی از کودک سربازان سابق سازمان مجاهدین خلق در شبکه اجتماعی ایکس اعلام کرد. این مستند در روز دوشنبه 17 ژوئن، در ساعت 10 شب به وقت کشور سوئد به زبان سوئدی و با زیر نویس انگلیسی به نمایش در خواهد آمد….

موضوع استرداد مجاهدین خلق جدی است

… اعلان قرمز که توسط قاضی پرونده در جلسه سیزده به آن پرداخته شد به این معنی است:
“این موضوع به معنای استرداد مجرم در معنای خاص نبوده و معمولاً شبیه به دستوری موقت و یا حکم جلبی موقت صادر می شود یعنی کشوری که این اعلان را دریافت می کند می تواند در چهارچوب قوانین خود مجرم را دستگیر کرده و به کشور درخواست کننده تحویل دهد.”
… با توجه به این که آلبانی از ژانویه ۲۰۰۳ در فهرست نامزدهای احتمالی پیوستن به اتحادیه اروپا قرار داشته و به ‌طور رسمی در ۲۸ آوریل ۲۰۰۹ برای عضویت در این اتحادیه درخواست داده ‌است. همچنین از تاریخ ۱۴ دسامبر ۱۹۵۵ در سازمان ملل متحد عضو است و سایر کشورهای اروپایی عضو نیز مانند فرانسه، آلمان و … از این دسته به شمار می روند و این برای مجاهدین یعنی زنگ خطر چون کشورهای عضو نمی توانند برخلاف منشورهای ذیل سازمان ملل عمل کنند. حال با اعلام قرمز قاضی شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران و تذکر ضمنی این مرجع به کشورهای میزبان مجاهدین برابر است با عزم جزم سیستم قضایی برای پیگیری استرداد متهمان از طریق پلیس اینترپل و قطعاً پس از صدور حکم جای امنی برای سران و مهره های جنایتکار مجاهدین در جهان باقی نخواهد ماند.

چرا مجاهدین خلق مرگ اعضای نگون بخت خود را به خانواده هایشان اطلاع نمی دهد؟

… این فرقه ضد انسانی از اساس با مسأله زندگی و خانواده مشکل و تضاد بنیادی دارد و با عشق و عاطفه و احساس بیگانه است. مسعود رجوی با راه اندازی بساط ننگین موسوم به انقلاب ایدئولوژیک که هدف آن سرسپاری مطلق اعضا به خودش از کانال عروسک خیمه شب بازی اش مریم صدها کانون گرم و عاطفه خانواده را در درون تشکیلات متلاشی کرد. تا در قبال شکست سنگین در عملیات موسوم به فروغ جاویدان که در تشکیلات به دروغ جاویدان معروف شد و باعث مرگ صدها عضو شد، پاسخگو نباشد.
مشخص است که رجوی با این رویکرد جنایت گونه در قبال خانواده ها پاسخگو نیست و درک نمی کند که خانواده ها بعد از شنیدن خبر مرگ عزیزشان چه احساساتی را متحمل می شوند. رجوی که عشق و احساس و عواطف را هدف گرفته است، و خانواده را پادزهر اندیشه فرقه خود می بیند باید که آن را هدف قرار دهد….

کمند علی عزیزی: سران مجاهدین اعضا را سپر بلای خود می کنند

… کمند علی خطاب به اعضای گرفتار: در سرفصل های مهم برای همه به ویژه برای اعضای مجاهدین آشکار گردید که رهبران مجاهدین کوچکترین اهمیتی برای امنیت و جان اعضای خود قائل نیستند و هرگاه شرایط را مخالف شرایط و منافع خود بدانند طبق روال سال های گذشته شما را سپر بلای خود خواهند کرد. زمان به سرعت در حال گذر است. شرایط کنونی که برخلاف میل عوامل مجاهدین خلق شدت گرفته را دریابید و قبل از هر کس به فکر جان خود باشید و برای آینده بهتر در دنیای آزاد که به شما تعلق دارد قدم بردارید.

*یکشنبه 13 خرداد

8 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

مسعود رجوی و 21 سال اختفا در تابوت رهبری عقیدتی!

… ایران مثل همیشه در شرایطی حساس و پرتنش بسر می برد، اما تمام قدرت های جهان تفاوت امروز ایران را با دهه 60 به خوبی می بینند و آن را لمس کرده اند و معترف هستند که ایران نه تنها قدرت بزرگ منطقه ای، بلکه یکی از قدرت های تأثیرگذار جهانی است و جریان های تروریستی دیگر قادر نیستند کمترین آسیبی به آن وارد آورند. حمله به عزاداران در شهرهای اروپایی هم بینه ای از خشم و استیصال آن هاست. آویزان شدن گروهک های آواره به صهیونیست ها، به خوبی نشان می دهد که دیگر چیزی در چنته ندارند و اضمحلال خود را در سقوط رژیم اشغالگر می بینند. بله، دشمنان ایران هم این واقعیت را دریافته اند و به همین خاطر علی رغم خشم مریم، برای ایران پیام تسلیت می فرستند و به احترام درگذشت رییس جمهور اعلام سکوت می کنند. عبث نیست که دیو مسعود هم در درون تابوت به تنوره کشی مشغول شده و از این که جامعه جهانی برای رئیس جمهور پیام تسلیت می فرستد، ابراز خشم و نفرت می کند….

توصیف منصور براهویی از زندگی 7 ساله اش خارج از مناسبات بسته مجاهدین خلق

منصور براهویی: … من بعد از خروج از سازمان، زندگی راحتی را شروع کردم. حالا هر جایی بخواهم می روم، هر چیزی بخواهم می پوشیم و با هر کسی بخواهم ارتباط دارم. از زمان جدایی از فرقه و خارج از تشکیلات مجاهدین، من مشغول کار هستم. شاید کارم سنگین باشد اما آدم خودم هستم. راحت هستم و استقلال مالی دارم. در زمان حضور در تشکیلات مجاهدین خلق، مابه ازای کار در سازمان هیچ حقوق و دستمزدی دریافت نمی کردیم. در عوض هر شب مورد حسابرسی و سرکوب قرار می گرفتیم….

آن روز که رجوی خود را امام زمان معرفی کرد

برگرفته از خاطرات یکی از جداشدگان فرقه رجوی

… وقتی نوبت به من رسید یک کلام صریح و سریع عنوان کردم و گفتم امام زمان یا امام عصر یعنی امامی که در همه جا و در زمان حاضر حضور دارد و در جایی پنهان نشده است. اینجا بود که رجوی خودکامه متوهم از نکته من جان گرفت و با تحسین مرا خطاب قرار داد و گفت به جواب نزدیک شدی.
سپس از حاضرین با صدای بلند پرسید آیا قبول دارید امام زمان در همین جا حضور دارد و در ابرها نیست؟ همگان در فضای جبر حاکم جواب دادند بله. با شنیدن جواب از جمع رجوی گفت: بله امام زمان همانطور که از اسمش پیداست یعنی امام و رهبر حال و زمان حال. ناگهان در بهت و حیرت جمع با مکثی کوتاه گفت: “امام زمان من هستم که در روبروی شما قرار گرفتم و مسئولیت هدایتتان را به عهده دارم .”
دقایقی کوتاه سکوت عجیبی کل سالن را فرا گرفت و حتی صدای نفس کشیدن افراد هم نمی آمد. من که ایستاده پشت میکروفون قرار داشتم مات و مبهوت ابتدا تصور کردم از قیاس های همیشگی و تکه کلام های رجوی که عنوان می کرد قیاس مع الفارق است، می باشد. اما این بار دیگر قیاس در کار نبود! حتی نگفت من جانشین امام زمان هستم. بلکه رجوی در کمال خودکامگی و ناباوری جمع بین هزاران تن با جدیت خود را امام زمان معرفی کرد ….

به بهانه مرگ شکرالله ربیعی در آلبانی

… سازمان برای سرگرم کردن کادرها و اعضا آن ها را سیستماتیک به کارهای سنگین و طاقت فرسا وادار می کرد تا از نظر ذهنی خسته شوند و قدرت تفکر نداشته باشند، شکرالله ربیعی از بیماری های بسیاری رنج می برد، ناراحتی معده و درد شدید کمر داشت. به طوری که نمی ‌توانست صاف بایستد یا مدت طولانی راه برود با این حال سیاست سازمان جهنمی فرقه رجوی این بود که اعضا باید تا سرحد مرگ کار کنند وگرنه به انواع و اقسام تهمت ها متهم می شدند.
فرقه رجوی بیماری را به رسمیت نمی ‌شناخت و آن را مرز سرخ می دانست وهر کس مریض می شد به او انگ و مارک تمارض می‌ چسباندند، مثلاً سر خود رفتن به بهداری و امداد جرم تلقی می ‌شد و مسئولین می گفتند: “تمارض = دوران و زندگی طلبی و در نهایت تبدیل شدن به طعمه بلفعل رژیم!”
شکرالله ربیعی به خاطر زاویه ای که با سازمان داشت از همه مسئولیت ها خلع شده بود و برای تحقیرکردن او را به کارهای سخت و به اصطلاح سیاه گماشته بودند، مثلاً در ورودی درب اشرف او را مسئول نگهداری تعدادی مرغ و خروس کرده بودند و چون در معرض دید بود به این طریق می خواستند او را تحقیر و خرد کنند. مجاهد تراز مکتب پیشتاز که با توسل به تکامل اجتماعی مسعود رجوی می خواست ساختار سیاسی و اجتماعی فعلی جهان را بشکافد و طرحی نو در اندازد حالا باید ساعت ها چشم انتظار و خیره بماند تا مرغی تخمی گذاشته و تقدیم ستاد خواهران شورای فرقه کند….

*دوشنبه 14 خرداد و سه شنبه 15 خرداد

تعطیل رسمی

*چهارشنبه 16 خرداد

در این روز مجموعاً 9 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

نامه مدیر عامل انجمن نجات به سفارت جمهوری فدرال آلمان

… این فرقه تروریستی مجاز به برگزاری گردهمایی سالیانه خود در فرانسه که همه ساله اجرا می نمود و آلبانی که در آن حضور گسترده دارد نیست و دیگر کشورها هم از ورود مریم رجوی رهبر این فرقه ممانعت به عمل می آورند.
میدان دادن به سران این فرقه مخرب برای برگزاری همایش نیرنگ و فریب، پیام دوستی به خانواده های اعضای اسیر نمی دهد. در حقیقت پیامی که دریافت می شود اینست که دولت آلمان از سران جنایتکار یک گروه تروریستی حمایت می نماید. گروهی که از جمله تجرد اجباری، عقیم کردن زنان، بیگاری، و دیگر موارد نقض پایه ای ترین حقوق انسانی را بر اعضایش تحمیل نموده است.
برای خانواده های دردمند و رنج کشیده جای بسی شگفتی است که دولت آلمان به یک فرقه تروریستی که حتی به اعضای خودش هم رحم نمی کند اجازه برگزاری همایش و تجمع می دهد. سازمان مجاهدین خلق گروهی است که، به دلیل نقض حقوق انسانی اعضای خود و عملکرد تروریستی و فرقه ای، حتی در میان دیگر گروه های مخالف جمهوری اسلامی هم مطرود می باشد.
ما از دولت آلمان درخواست می کنیم تا در تصمیم خود تجدید نظر کرده و به جای آن رهبران این سازمان را مورد سؤال قرار دهد که چرا ابتدایی ترین حقوق انسانی اعضای خود را در یک اردوگاه بسته و دورافتاده که هیچ کنترلی از بیرون بر روی آن وجود ندارد نقض می نماید.

چرا مریم و مسعود رجوی از اکران مستند کودکان کمپ اشرف وحشت دارند؟

خلیل انصاریان: … حقایقی که مسعود رجوی نمی خواهد برملا شوند این که او تعدادی کودک زیر سن قانونی را مورد سوءاستفاده قرار داده، به بهانه دیدار با والدین به عراق و کمپ کشانده، لباس نظامی بر تنشان پوشانده و به عملیات نظامی فرستاده است و این که تعدادی از این کودک سربازان در جریان این عملیات ها کشته شدند… مسعود رجوی از این که این حقایق برای مردم جهان بازگو شود، وحشت دارد و به همین دلیل سعی دارد با استفاده از عناصر تشکیلاتی اش از پخش این مستند جلوگیری کند….

صالح عباس زاده کودک سربازی که گذشته خود را انکار می ‌کند

… صالح یکی از 524 کودکی است که بیانیه علیه سازندگان فیلم کودکان کمپ اشرف امضا کردند. نام او در کنار نام 523 جوان دیگر به عنوان امضا کننده آمده است که تشکیلات ادعا می کند، “جوانان ایرانی” هستند که علیه شیطان سازی و افترا نامه نوشته‌ اند.
سران مجاهدین خلق متوجه نیستند که صرف نوشتن نام این 524 نفر اعتراف به گروگانگیری 524 کودک سرباز است. جوانانی که بخشی از آن ها دیگر ایرانی محسوب نمی ‌شوند. ایرانی تبارهایی هستند که شهروند کشورهای اروپایی یا آمریکای شمالی هستند. پدر و مادرانی دارند که اگر زنده مانده باشند، در قرارگاه دورافتاده مجاهدین خلق در روستای مانز آلبانی ساکن هستند یا پیش از این قربانی جاه طلبی مسعود رجوی شده‌ اند.
در میان نام امضا کننده ‌ها مدام نام‌ هایی با نام خانوادگی تکراری مشاهده می ‌شود که نشان می ‌دهد هر والد مجاهد چند فرزند خود را به تشکیلات سپرده است. وقتی سارا معین کارگردان از هزار کودکی صحبت می ‌کند که سرنوشتی مشابه به امیر و عاطفه و حنیف و پروین داشتند و تازه تنها 4 نفر از این افراد حاضر شده‌ اند از زندگی شان مستند نگاری شود، طبیعی است که هنوز بیش از نیمی از این کودکان تحت فشار تشکیلاتی مجاهدین خلق مجبور به نوشتن مقاله، امضای نامه، برگزاری جلسات لایو، شرکت در تظاهرات و حمله به سالن‌ های سینما باشند. کما این که به تازگی در خاطرات عاطفه سبدانی خواندیم که چگونه کودکان مجاهدین خلق در سرمای زیر صفر نروژ و آلمان مجبور بودند ساعت‌ ها سر پا بایستند، گرسنه و تشنه بر طبل ‌هایی با آرم مجاهدین بکوبند.
فرقه مجاهدین خلق ترسناک است. صالح و آن 523 نفر در ناخودآگاهشان گرفتار ترس از رجوی‌ها هستند….

خاطره ابراهیم مرادی از دردناک ترین روزهای حضورش در سازمان مجاهدین خلق

بعد از 7 سال به من اجازه عمل دادند

… مرادی یکی از بدترین خاطراتش را نحوه رفتار سران سازمان با بیماری او می داند. او مدت ها درگیر بیماری فتق بوده و نیاز به عمل داشته اما مسئولین سازمان از پیگیری درمان او امتناع می کردند تا این که بعد از 7 سال بالأخره رضایت می دهند تا او به بیمارستانی در بغداد منتقل شود و تحت عمل جراحی قرار بگیرد.
این پایان ماجرا نبود چرا که بعد از عمل به او اجازه استراحت و طی کردن دوران نقاهت را نمی دهند و او به دلیل زمین خوردن اوضاعی بدتر از قبل، پیدا می کند.
علی مرادی از شرایط سخت جسمی اش در این دوران می گوید و این که بالأخره پس از انتقال به آلبانی دوباره تحت عمل جراحی قرار می گیرد البته بی هیچ حمایت و دستگیری و کمکی….

از تسلیم تا خلع سلاح – قسمت پایانی

… رجوی می خواست جای پدر خوانده از دست رفته یعنی صدام را با آمریکا پر کند. از این رو به اشکال مختلف تلاش می نمود کاری کند که مجاهدین خوشایند آمریکایی ها بشوند. برای نیروهای ارتش آمریکا مهمانی های گوناگون در مقرهای مختلف برگزار شد. نفراتی که باید از آمریکایی ها پذیرایی می کردند غالباً دو گروه بودند. گروه اول شامل نفراتی بودند که در کشورهای غربی تحصیل کرده و به زبان انگلیسی تسلط داشتند. هدف از به کارگیری این افراد این بود که به آمریکایی ها القا کنند که نفرات مجاهدین تحصیل کرده غرب هستند و افکار نزدیک به غرب دارند. گروه دوم دختران جوانی بودند که برای خوشآمد آمریکایی ها در مهمانی ها به کار گرفته می شدند. باز هم رجوی رنگ عوض کرده بود. او که زمانی مدعی بود مجاهدین پرچم دار مبارزه با امپریالیسم و آمریکا هستند و سرودهایی همچون “نبرد با آمریکا” و “سر کوچه کمینه” را برای فریب جوانان و مردم منتشر کرده بود و مقامات جمهوری اسلامی را به سازش با آمریکا متهم می کرد حالا برای خوشآمد آمریکایی ها مهمانی پشت مهمانی می داد و نیروهایش مجبور بودند حتی در مقابل یک گروهبان آمریکایی همچون نوکر و گارسون ظاهر شوند….

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا