اعضاء جداشده از فرقه رجوی

  • خانواده ها-امضاء

    حمایت جداشدگان استان کرمانشاه از جداشدگان در آلبانی

    با توجه به ترفندهای ضد انسانی فرقه رجوی علیه جداشدگان در آلبانی تعدادی ازجداشدگان از این فرقه درکرمانشاه از طریق تماس تلفنی و یادداشت و فضای مجازی برای دفترانجمن نجات کرمانشاه مطالبی درحمایت از جداشدگان مستقر درتیرانا اعلام کردند. فرقه رجوی از ترس حضوراین جداشدگان…

  • خاطرات علی امانی (جدا شده از فرقه ی رجوی) – قسمت سوم

    عملیات مروارید من در کوه های جلولا بودم در جریان عملیات مروارید 1، من در قرارگاه جلولا بودم و فرمانده دسته ام حمید اسماعیل زاده بود. بعد ازشهر جلولا مسیری بود که به سمت کفری می رفت. کردها در کنار یک پل روستائی سنگر گرفته…

  • محمد رضا مبین

    خاطرات سیاه، محمدرضا مبین – قسمت چهاردهم

    رویاهای من در زندان انفرادی … باز به آن اتاق تنهائی ها و غریبی ها برگردانده شدم. از گوشه پنجره منفذی کوچک بود به سمت ضلع شرق و دشت های اطراف آن. بزرگترین تفریح من در آن 6 ماه زندان انفرادی در اشرف، ایستادن درپشت…

  • blank

    خاطرات شهرام بهادری – قسمت سوم

    تیف! در داخل قرارگاه تیف در داخل قرارگاه اشرف بود که آمریکاییها در آنجا بودند و نفراتی که از پیش مجاهدین می خواستند بروند یا موفق به فرار می شدند به آن محل می رفتند. در دوره ای که نفرات خیلی آنجا را ترک می…

  • blank

    داستان اسارتم توسط نیروهای عراقی

    برای آنهایی که هنوز مجاهدین خلق را نمی شناسند ـ قسمت ششم برای چند لحظه ای اطرافم را زیر چشمی نگاه کردم متوجه شدم که هیچ کس نیست چرا؟ واقعیت این بود که درسته من ودوستم اسیر شدیم.بطور همزمان حدود12 نیروی عراقی به سمت ما…

  • blank

    زد و بند شرم آور کمیساریای آلبانی وفرقه تروریستی رجوی را محکوم می کنیم

    بنا به اطلاع رمسا که بخشی از کمیساریای آلبانی برای رسیدگی به امور جدا شدگان از فرقه رجوی در آلبانی بود، از روز جمعه گذشته رسما دفتر خود را در آلبانی تعطیل وبه اعضای جدا شده اعلام کرده از این به بعد مسائل آنها را…

  • فرقه گرایی مجاهدین

    خاطرات سیاه، محمدرضا مبین – قسمت سیزدهم

    بازجوئی های شبانه در زندان شروع شد … در زندان مجاهدین هواخوری مطلقا وجود نداشت، مطلقا! یعنی دو دقیقه در روز هم اجازه نداشتی در زیر نور خورشید بایستی! یکماه بود در تنهائی غریبانه و مظلومانه خودم در زندان مجاهدین، با بی گناهی خودم می…

  • blank

    خاطرات علی امانی (جدا شده از فرقه ی رجوی) – قسمت دوم

    بند” ه” مشکلات خود درباره زنها ….. بند”ه” مسئول شدن زنها و برداشتن فرماندهان مرد و آوردن به پایین ترین رده ی آنها را هدف قرار گرفته بود. در این دوران اعتراضات و مشکلاتی پیش آمد. مثلا آدم می دید زنی هست 1 یا 2…

  • محمد رضا مبین

    خاطرات سیاه، محمدرضا مبین – قسمت دوازدهم

    درون زندان مجاهدین در اشرف … حدود یک ماه از ورودم به زندان انفرادی در اشرف گذشته بود، در بازجوئی شب اول تفهیم اتهام شده بودم که: قاری قران هستم و رژیم مرا برای کسب اطلاعات! و ترور مسعود رجوی! و کارهای خرابکارانه به عراق…

  • blank

    خاطرات علی امانی جدا شده از باند رجوی – قسمت اول

    من در عملیات آذر ماه 1366 مجروح و اسیر شدم من سرباز ارتش لشکر 64 ارومیه بودم. وقتی ارتش شبانه در عملیات پیرانشهر وارد شد همه آماده باش بودیم. من با سه نفر پشت دوشکا بودم. صبح ساعت 5/3 الی 4 عملیات شروع شد که…

  • blank

    خاطرات شهرام بهادری – قسمت دوم

    آشنایی اولیه با سازمان در قطار بعد از ما هم نفرات دیگری بودند که حرکت کردیم و در بغداد از قطار پیاده شدیم که دیدیم دو تا ماشین لندکروز آمدند دنبالمون که ما را سوار کردند و در تاریکی شب به محلی رفتیم که بعدا…

  • blank

    خاطرات شهرام بهادری – قسمت اول

    بیکاری در ایران و تصمیم غلط من شهرام بهادری گرگری متولد 1360 در شهرستان هادیشهر (گرگر) آذربایجان شرقی می باشم. من در خانواده ای بزرگ شدم که چهار برادر و شش خواهر بودیم و شرایط زندگی سخت بود و من تازه خدمت سربازی ام را…

دکمه بازگشت به بالا