فواد بصری
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت چهاردهم
در قسمت قبل از ترک اشرف گفتم. همه نفرات مقر را جمع کردند و گفتند آماده حرکت شوید. از پادگان اشرف حرکت کردیم و به سمت بیابانهای عراق حرکت کردیم. محل استقرار ما محلی بود بنام جبه داغ. ما در پراکندگی بودیم و خبرهای بمباران…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت سیزدهم
در قسمت قبل تا آنجا گفتم که ما را به قسمت پذیرش منتقل کردند. خودم را به مسئول آنجا معرفی کردم و مشغول به کار شدم. چند نفری در محوطه داشتند گل یا پوچ بازی می کردند . در ساعت استراحت موفق شدم با یکی…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت دوازدهم
در قسمت قبل تا آنجا گفتم که به دلیل حمله امریکا به عراق، همه نیروها را از قرارگاه های مختلف به قرارگاه اشرف منتقل کردند. مقر را آماده کردیم و در مقر 900 مستقر شدیم، برای من اتفاق خوبی بود و می توانستم دوستانم را…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت یازدهم
در قسمت قبل از حرکت به سمت مقر موزرمی گفتم. وقتی به موزرمی رسیدیم یک روز در اختیار خود بودیم. در مقر اکثرا نسبت به شورای زنان رجوی کینه داشتند. بعد از نشست طعمه اوضاع در مقر بدتر شده بود نه فقط در مقر ما،…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت دهم
در قسمت قبل تا آنجا گفتم که به نشست میله ای وارد شدم و افراد حاضر را دیدم. مهوش سپهری شروع کرد به صحبت کردن و گفت می دانید چرا شما را در سالن میله ای احضار کردیم، سالن میله ای محلی است که با…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت نهم
در قسمت قبل از نشستی گفتم که دو ساعتی ریخته بودند روی سرم که در نهایت فرزانه همه را ساکت کرد و گفت ما خبر داریم نفراتی که در موزرمی اقدام به فرار کردند با آنها محفل داشتی از جان سازمان چه می خواهی؟ از…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت هشتم
در قسمت قبل از مشکلات مقر موزرمی گفتم که معضل تشکیلاتی روی میز فرمانده مقر بود. افراد به دستورات فرماندهان گوش نمی دادند بین نفرات کنتاکت پیش می آمد. تشکیلات در مقر موزرمی بهم ریخته بود. یک سری نشستها را شبانه برگزار می کردند؛ نشست…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت هفتم
در قسمت قبل از روزی گفتم که صبح و موقع صبحانه متوجه شدم هیچ زنی در مقر نیست و مردها را در آشپزخانه بکار گرفته بودند تا مقر بدون غذا نماند یک هفته ای گذشت مجددا زنها به مقر برگشتند و تعدادی از آنها که…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت ششم
در قسمت قبل گفتم که مسعود رجوی در نشستی که برگزار کرد گفت، آمریکا به عراق حمله خواهد کرد و فرزندان شما در پادگان اشرف مورد اصابت موشک قرار می گیرند. ما تصمیم گرفتیم تمام بچه ها را حتی بچه های شیر خوار را از…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت پنجم
در قسمت قبل از نشستی که رجوی گذاشت گفتم. او گفت عملیات بزرگی در پیش داریم. چوب اشاره ای که در دست داشت روی نقشه ایران گذاشت و در ادامه گفت: عملیات فروغ جاویدان. رجوی با توضیحاتی که داد می خواست 72 ساعته تهران را…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت چهارم
من و ما بقی اسیران پیوسته به آسایشگاه رفتیم و وسایل خود را جمع کردیم و منتظر بودیم به سمت پادگان اشرف حرکت کنیم. سرگرد مصطفی سراغ ما آمد و گفت تا یک ساعت دیگر چند خودرو برای انتقال ما به مقر می آیند. وسایل…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت سوم
در قسمت قبل از انتقال خودمان گفتم. رجوی ملعون پیام داد که شما فرزندان من هستید روی شما را می بوسم و چنین مزخرفاتی را بخورد ما داد. بعد از اتمام پیام به ما چند نفر گفتند آماده باشید که شما به مقر دیگری منتقل…