مریم رجوی اگر راست می گوید اجازه دهد فقط یکی از کتابهای شما بین افراد لیبرتی پخش شود!!!!!!!!
با سلام خانم رژین دوفورژ عزیز
من نسرین ابراهیمی هستم یکی از اعضاء جدا شده از سازمان مجاهدین (فرقه رجوی) که یک دهه کامل عضو این فرقه در پادگان اشرف بودم و با گوشت و پوست و استخوانم ظلم و ستم این فرقه را حس و لمس کرده و چشیدم و به همین دلیل از این فرقه شناخت کاملی دارم. من از طریق وبلاگ شما و هم از طریق اخباری که فرقه رجوی راجع به شما در سایتهایشان منتشر می کردند آشنا شدم. وقتی که صحبتهای شما را در سایتهای فرقه دیدم وبه طور خاص وقتی حمایت شما را و تعریفهای شما را از مریم رجوی , کسی که زندگی زنان و مردان زیادی را نابود کرد شنیدم به واقع متاثر و متاسف شدم از اینکه این فرقه چگونه می تواند با اطلاعات دروغ و با فریب و دورویی یکسری افراد را فریب دهد و از احساست انسانی آنها سوء استفاده کند
خانم دوفورژ عزیز
فرقه رجوی بر پایه دروغ و فریب بنا شده و از روز اول نه تنها به شما بلکه به اعضای خودش هم دروغ گفته و همواره در تلاش هستند که این تشکیلات فرقه ای را با فریب و دورویی و دروغ گفتن به مردم سر پا نگه دارند. آیا مجاهدین (فرقه رجوی) با حقایق تلخ این فرقه شما را هم آشنا کردند؟ آیا فقط از قهرمانی ۱۰۰۰ زن قهرمان به شما گفتند؟ آیا به شما نگفتند که این زنان قله های مبارزه ای را درنوردیده و از خانه و زندگی و … خود برای مبارزه گذشتند و ….؟ البته که این تعریفها و هزاران تعریف دیگر هرانسانی و هر زنی را به خصوص تحت تاثیر قرار می دهد! همانطور که این تعریف و تمجیدها و این تبلیغاتها به طور خاص در مورد زن , همان ۱۰۰۰ زن قهرمان را گول زد و بعد هم وارد چاه باطلی به نام سازمان مجاهدین خلق کرد و حالا همگی هر چی دست و پا می زنند نمی توانند به این سادگیها از آن نجات پیدا کنند.
سازمان مجاهدین خلق (فرقه رجوی) که مریم رجوی آن را رهبری می کند خود پایمال کننده حقوق زنان بوده و هست , مگر نباید این سازمان اگر خود را یک سازمان دمکراتیک می داند و اگر خود را حامی حقوق زنان می داند اول این را در درون خودش نشان بدهد و ثابت بکند که توان این را دارد و بعد شعار بدهد که من یک سازمان دمکراتیک هستم؟ و یا من یک سازمان حامی حقوق زنان هستم. سازمان مجاهدین خلق اینکه به شما گفته اند این زنان خود آزادانه انتخاب کرده اند که از همه چیز خود بگذرند و خلص مبارزه بکنند فقط یک دروغ بزرگ است , مریم و مسعود رجوی که خود ازدواج کردند و خانه و زندگی خود با همه امکانات داشتند اعضاء خود را تحت فشار گذاشتند تا همگی شوهران و زنان خود را طلاق بدهند , مادران هم از فرزندان خود که خیلی از آنها شیرخواره بودند بگذرند و آنها را به خارج از عراق به بهانه جنگ خلیج بفرستند , در پله بعدی هم احساسات مادرانه را ممنوع کردند و کسی حق نداشت نگران وضعیت بچه هایش بشود و یا به آن فکر بکند , ارتباط داشتن با خانواده کاملا ممنوع بود , و البته ارتباط با دنیای خارج از پادگان اشرف ممنوع بود و اگر کسی به خانواده و یا فرزندش و یا شوهر و یا زنش فقط فکر می کرد , در دادگاههای بزرگی که فرقه به اسم جلسه تشکیل می داد شخص را تا سر حد مرگ می ترساندند که دیگر هرگز جرات نکند به خانواده اش فکر کند.
مریم رجوی زنان را مجبور و وادار می کرد که نباید چهره های قشنگ داشته باشند و برای اینکه آنها از زندگی در خارج از پادگان اشرف در آینده ناامید کند و آنها را وادار به ماندن در اشرف بکند , می گفت که من چهره های آفتاب سوخته زنان را دوست دارم و دوست ندارم زنی صورت قشنگی داشته باشد و می بایست شما از شدت کار دستهای ضخیم و صورتهای آفتاب سوخته داشته باشید. راستی شما خانم مریم رجوی را دیده اید , صورت خودش چگونه بود؟ آیا او هم آفتاب سوخته بود با دستهایی ضمخت و یا اینکه ایشان هرگز رنگ آفتاب را به خودش ندیده و با دستهایش تا حالا حتی یک لیوان را هم نشسته! پس چگونه است که برای ما چهره هایی سوخته و چروکیده را می خواست ولی برای خودش نه؟ با دستور همین خانم هم تعداد زیادی از زنان عقیم شدند تا برای همیشه آروزی مادر شدن را از آنها بگیرند!!! یا آیا خانم رجوی برابری زن و مرد را فقط در کاری یدی می داند که ما را شبانه روز وادار به کارهای یدی می کرد که خیلی از زنان به خاطر این بیگاریها فلج شدند.
آیا شما می دانید که خروج از فرقه رجوی ممنوع بود و به طور خاص اگر زنی قصد داشت فرقه را ترک کند او را سربه نیست می کردند؟ آیا از آلان محمدی که تنها ۱۶ سال داشت خانم رجوی از این دختر قهرمان هم به شما گفت؟ آلان محمدی به خاطر اینکه نمی خواست با فرقه رجوی در اشرف بماند سر به نیست شد. آیا شما می دانید که دختران زیادی به خاطر فشارهای بیش از اندازه دست به خودکشی زدند , همانهایی که شما از وقار و کرامتشان صحبت می کنید و می گویید که شما را تحت تاثیر قرار داده اند؟ به خوبی بیاد دارم که وقتی که اشرف بودیم و کسی مثل یک وکیل یا هر کسی از خارج از عراق وارد کمپ می شد , فضا کاملا فضای امنیتی می شد و مهمان را فقط داخل قرارگاه زنان می آوردند چرا که از مردان می ترسیدند که مبادا کسی حقیقتهای فاجعه بار را به گوشش برساند و آنوقت ما را توجیح می کردند که باید مواظب حرف زدنمان باشیم و نفرات از قبل مشخص بودند که باید چه موقع با مهمان صحبت کنند و باید چه بگویند که مبادا چیزی لو برود و آنوقت آن مهمان فکر می کرد که چقدر همه چیز خوب است و چه سازمان خوبی ولی از ته دل تک تک ماهایی که اطرافش نشسته بودیم خبر نداشت که آرزو می کردیم قطره ای آزادی وجود داشت تا با آن شخص صحبت می کردیم و حقایق این فرقه مافیایی را می گفتیم.
خانم دوفورژ عزیز شما به آزادی پوشش زنان اعتقاد دارید , آیا می دانید که همین زنی که شما او را ایده آل آمال ایرانی معرفی می کنید به ما می گفت که حجاب اجباری است! آیا می دانید که اگر ذره ای از موهای ما بیرون بود با چه برخوردهایی مواجهه می شدیم و تا چه حد ما را تحقیر می کردند؟ آیا می دانید که زنان حق آرایش و داشتن لباسهای رنگی نداشتند و فقط خود مریم رجوی از این حق برخوردار بود؟ همان زنانی که کرامت و وقار آنها شما را تحت تاثیر قرار داده اند ثانیه به ثانیه آرزو می کنند که در جامعه ای آزاد بتوانند زندگی معمولی خودشان را داشته باشند , آرزو دارند که احساس مادر شدن را بچشند , آرزو دارند که مثل خود مریم رجوی لباسهایی که خودشان دوست دارند بپوشند , آرزو دارند که با پدر و مادرهایشان دیدار کنند و …. کاش می شد که خانم رجوی حقیقتا از مبارزه این زنان هم صحبت می کرد و کلا مبارزه را تعریف می کرد و بعد هم می گفت که این زنان چگونه مبارزه کرده اند! اولا مریم رجوی به ما می گفت که همگی برای مسعود رجوی هستیم! فکر و روح و جسم و جانمان باید برای رجوی باشد! او به ما می گفت که بدون مسعود ما زنان هیچ معنی نداریم و فقط با او معنی پیدا می کنیم! می گفت که هرزمان که مسعود بخواهد باید جانمان را فدایش بکنیم و ما صاحب داریم و خودمان صاحب جان و خون و نفس خودمان نیستیم! به ما می گفت که باید از پیش مسعود فقط با کفن بیرون برویم یعنی تا آخر عمر باید با سازمان بمانیم! و اما مبارزه زنان به راستی چی بود؟ تا قبل از سرنگونی صدام رجوی زنان را سرگرم می کرد با تانکهایی بسیار قدیمی و در هم شکسته که عراق به مسعود رجوی هدیه داده بود و قرار بود که آقای رجوی با آن چند دانه تانک کشوری به عظمت ایران را با چهار هزار نفر که اغلب آنها بازنشسته بودند فتح کند! و بعد هم ماها را باد می کردند که هیچ زنی در دنیا نمی تواند روی تانک باشد که شماها هستید و این یعنی پیشرفت زن! و ما هم باور می کردیم که پیشرفت کردیم و به خود مغرور می شدیم و گول می خوردیم و بعد از مدتی می فهمیدیم که اینها همه سراب بود و بس! و بعد هم می بایست کارهای یدی مثل جابه جا کردن بارهای سنگین انجام می دادیم و یا علف کنی کل قرارگاه را می کردیم زیر آفتاب سوزان عراق! و یا در آشپزخانه کار می کردیم و بعد هم به حدی تناقض و مشکلات وجود داشت و به حدی زنان آرزو می کردند که راهی پیدا شود که از این فرقه نجات پیدا کنند که همگی به همه چیز فکر می کردند الا مسئله مبارزه و سرنگونی و جمهوری اسلامی! خانم دوفورژ عزیز این حقایق فرقه رجوی است , من فقط اشاره ای کوچک به آنچه که شاهدش بودم کردم ولی هر کدام از ماهایی که در این فرقه بوده ایم دریایی حرف و قصه داریم که هر کلمه اش پر از درد است! من از شما می خواهم که در مورد فرقه رجوی تحقیق کنید و نگذارید با احساسات انسانی شما بازی کنند , از شما می خواهم که از مریم رجوی بخواهید اجازه بدهد تنها یکی از کتابهای رمان شما بین افراد و اعضای فرقه اش پخش شود؟ آیا اجازه می دهد؟ این همان مرز سرخ رجوی هاست و شما خواهید دید که حتی اسم کتابهای شما را آوردن در درون مناسباتشان ممنوع است , همینطور از شما می خواهم خودتان اقدام به پخش کردن یکی از کتابهای رمانتان بین افراد و اعضای فرقه رجوی بکنید! آنوقت ببینید یک نفر از اعضا با فرقه رجوی می ماند یا نه؟ این افراد به زور دیکتاتوری , خفقان و دور نگه داشتن آنها از جامعه و انسانهای معمولی توانستند آنها را بدین گونه در چنگ خود بگیرند در غیر این صورت یک نفر برای رجوی نخواهد ماند و برای همین هم کتابهای شما حتی آوردن اسم آن برای اعضاء ممنوع و مرز سرخ است که مبادا آنها را یاد زندگی , خانه و خانواده و شوهر و عشق و ….بیندازد و آنوقت فرقه را ترک کنند.
از شما می خواهم که در مورد زنانی که در لیبرتی هستند تحقیق کنید و به آنها کمک کنید! خیلی از آنها باز نشسته هستند و مریض هستند و باید مریم رجوی را وادار کنید که دست از دورویی و فریب بردارد و اجازه بدهد این افراد به خارج از عراق بیایند و مورد معالجه قرار بگیرند , مریم رجوی از وحشت اینکه این افراد به کشور ثالث بیایند و دست به افشاگری بزنند به هر قیمتی تلاش می کند افراد را وادار به ماندن در عراق بکند! او ترجیح می دهد که همه آنان توسط گروههای تروریستی کشته شوند و بعد هم آنها را خوراک تبلیغاتی کند و از آنها شهید بسازد! هر کدام از آنها دنیایی درد و رنج کشیده اند , آنها می بایست به دنیایی آزاد بیایند و آزادانه مسیر خود را خود انتخاب کنند , نباید به مریم رجوی بیشتر از این اجازه داد که از این زنان بیگناه و زندگی باخته سوء استفاده بکند و فقط برای تبلیغ از آنها استفاده کند! نباید به مریم رجوی اجازه داد از کلمات مقدسی مثل حقوق زنان , برابری زن و مرد , آزادی و برابری و…. سوء استفاده بکند.
با احترام
نسرین ابراهیمی
سوئیس