همزمان با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران که سازمان موسوم به مجاهدین خلق را دربن بست و سردرگمی شدیدی فروبرد رجوی توانست صدام حسین دیکتاتور عراق را متقاعد کند که قبل از بسته شدن کامل مرزها واجرای قطعنامه سازمان ملل اجازه آخرین حمله به خاک ایران را به او بدهد.
رجوی درسال ۶۵ با انتقال مقرفرماندهی اش از فرانسه به عراق تمام تخم مرغ هایش را درسبد جنگ وپیروزی صدام درآن سرمایه گذاری کرده بود. اوتحلیل میکرد که جنگ شیشه عمرجمهوری اسلامی وصلح طناب دار آن است و براساس همین تحلیل واز آنجابی که روی حمایت های مالی ونظامی غرب از صدام حساب ویژه ای باز کرده بود تمامی نیروهایش درداخل و خارج ایران را به عراق گسیل داشت وبا تشکیل ارتش کوچکی دردل ارتش صدام و با استفاده از امکانات مالی ولجستیکی اونقش نیروی پیاده نظام او را درجنگ ایفا نمود.
دراوایل مرداد ۶۷ مسعود رجوی نشستی با شرکت کلیه نیروهایش درقرارگاه اشرف برگزارکرد.دراین نشست رجوی راهها وجاده ها را از مرز ایران تا تهران نشان داد.اوحتی مقرفرماندهی خود درتهران را مشخص نمود.اوادعا کرد مردم ایران بی صبرانه منتظرند به محض ورود نیروهای سازمان به ایران به آنها بپیوندند و به کمک یکدیگر رژیم ایران را سرنگون سازند.
روز ۳مرداد۶۷ نیروهای مجاهدین تحت تاثیرهمین توهم کودکانه رجوی از محورسرپل ذهاب وارد ایران شدند. رجوی درهمان شب توجیه عملیات گفت: براساس تقسیم کار و برآورد اولیه انجام شده ما ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید.کاری که ما می خواهیم انجام دهیم درحد توان واشل یک ابرقدرت است فقط یک ابرقدرت می تواند کشوری به وسعت ایران را دراین زمانبدی کوتاه تسخیرکند. از پادگان نوژه هم ترسی نداشته باشید وهرسه ساعت به سه ساعت دستورمیدهم هواپیماهای عراقی بیایند آنجا را بمباران کنند. برای پادگان هوایی تبریز هم فکرش را کرده ایم آنجا را هم نیروی هوایی عراق هرسه ساعت یکبار مورد هدف قرارمیدهد.علاوه براینها ضدهوایی وموشک های سام ۷ هم داریم هوانیروز ارتش عراق تا سرپل ذهاب با ستونهای شما خواهند بود.از نظرهوایی شما نگران نباشید چون هواپیماهای عراق پشتیبان ما هستند و درآخر هم پیروزی عملیات وسرنگونی رژیم ایران را به نیروهایش تبریک گفت و رفت…
و بسرعت تا نزدیکی کرند پیش رفتند توپخانه ارتش عراق تا سرپل ذهاب پشتیبانی فعال میکرد نیروهای سازمان از تنگه پاتاق تا منطقه چهار زبر در۳۴ کیلومتری کرمانشاه با سرعت به پیشروی ادامه دادند.
۳۰ تیپ رزمی به استعداد هرتیپ ۱۷۰ نفر(۲۰زن و۱۵۰مرد) دوگردان پیاده، یک گردان تانک، یک گردان ادوات، یک گردان ارکان و پشتیبانی ۴۰نفر بر بی ام پی،۱۲۰ تانک سبک کاسکاویل برزیلی، ۲۴۰ خمپاره، ۱۰۰۰ ارپی جی،۲۰عدد توپ ۱۰۶میلی متری، ۶۰ مسلسل دوشکا، و توپ های ۱۲۲میلی متری وهزاران کلاش و۱۰۰۰خودرو و با استعداد نیرویی ۵۲۰۰ نیروی رزمنده و مجموع ۷۰۰۰ هزارنفردرصحنه این عملیات بکارگرفته شده بود تا رویای بیمارگونه رجوی را محقق سازد.اما نتیجه چه شد؟ بعد از سه روز واز ۴ تا۸ مرداد ۲۵۰۰ کشته،هزاران خودرو وادوات نظامی منهدم،بیش از ۲۵۰ نفراسیر و فرار باقیمانده نیروها به خاک عراق و رقم خوردن یکی از بزرگ ترین تراژدی های تاریخ معاصر…
عملیات موسوم به فروغ جاویدان یا به باور اعضایی که توانستند جان سالم بدر ببرند دروغ جاویدان تاکنون وطی این سالیان از جنبه نظامی ویا سیاسی مورد نقد وبررسی قرار گرفته است صرف نظراز جنبه های محاسبات تحلیلی آن آنچه دراین مقاله بیشترمد نظراست وباید براساس همین رویکرد به آن نگریسته شود نقش فریبکارانه رجوی درفریب نیروها و قربانی کردن آنهاست شکست یا پیروزی درمیدان عمل نظامی جز لاینفک هرمبارزه است.ولی آنچه باید درتحلیل و واکاوی عملیات موسوم به فروغ جاویدان مد نظرقرارگیرد استفاده از متد فریب وشیوه های مغزشویی وتخریب روح و روان اعضا و درنهایت قربانی کردن آنها توسط رجوی است…
براستی دریک شرایط عادی کدام عضو می پذیرد با تعدادی نفرات معدود می توان به نتایجی دراشل یک ابرقدرت دست یافت؟ براستی کدام عقل سلیمی می تواند باور کند که کشوری با طول وعرض وسعت ایران را می توان درمدت ۴۸ساعت آزاد ساخت؟ آری اعضا درآن شب درشرایط عادی انتخاب نبودند. رجوی درآن شب با بکارگیری پیچیده ترین متدد اعصاب و روح و روان آنها را تخریب وکنترل ذهن آنها را بدست گرفت…
ادامه دارد