نجات در هفته ای که گذشت – شماره 84

مروری بر مطالب 14 الی 17 فروردین ماه 1402 درج شده در سایت نجات

*دوشنبه 14 فروردین

در این روز کلاً 15 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

قساوت مجاهدین خلق؛ از شکنجه با اتو تا زنده‌ به ‌گور کردن

در این عملیات که از اوایل مرداد تا ۲۵ همان ماه به طول انجامید در مجموع سه پاسدار کمیته انقلاب اسلامی، یک کفاش، یک معلم و یک مهندس هوادار سازمان قربانی شدند. در تاریخ 22 مرداد سال 61، با دستگیر شدن یک دزد خودرو توسط مردم و تحویل او به پلیس، پرده از یکی از فجیع ‌ترین جنایت‌ ها در تاریخ معاصر ایران برداشته شد که یک شوک عمومی در جامعه انقلابی ایران ایجاد کرد. فرد دستگیر شده جوانی به ‌نام خسرو زندی، از اعضای سازمان تروریستی مجاهدین خلق بود که قصد داشت برای انجام یک عملیات ترور، خودرویی را سرقت کند. اما او در بازجویی خود پرده از برنامه ‌ای وحشیانه و ضد بشری با نام «عملیات مهندسی» توسط سازمان مجاهدین خلق برداشت….

سال نو در فرقه رجوی سال نو نیست، تکرار مکررات است

… اعضای سازمان همه هوای دلشان، همان رسیدن به حس شیرین پرواز و آزادی است، در زندان همه چیز رنگ و بوی زندان را دارد، هیچ چیز دلچسب نیست، همه جا بوی اسارت و بردگی و بندگی و زندان را می دهد. هیچ ترانه و رقصی شادی نمی بخشد، هیچ تفریحی وجود ندارد، همه تنها هستند، هیچ کس بلند بلند نمی خندد، زندگی بردگی و قیودات وضع شده، سبب شده است که خنده از لبان همه برای همیشه رخت بربندد، هر از چند گاهی تبسم های اجباری جلوی آن مسئول و این مسئول هم، همه از روی جبر است و فرمالیستی.
… سعی کنید هرگز گذرتان به درون فرقه ها نیافتد، مناسبات این فرقه ها، مثل موریانه آدم را از درون می خورد، خیلی بی رحم است، در فرقه جز تنهایی و اسارت و زندان، خبر دیگری نیست، کسی در سال نو هدیه نمی گیرد، در سازمان همه جا سیاه است، تنها زوزه رهبران دیکتاتور را می شنوی و سوسوی هوای سرد را … فقط گرد و غبار است و کهنه گی و … در فرقه هیچ چیز نیست….

آقای رجوی مگر اسلام دین برداشتن غل و زنجیرها نیست؟

امسال نیز، بار دیگر مریم رجوی به مناسبت ماه رمضان دین را دستاویز قرار داد و در سخنانی در مراسم افطاری در قرارگاه اشرف 3 در روستای مانز آلبانی، اعضای دربند فرقه‌ اش را با نکاتی متناقض روبرو کرد.
… پس از تناقض قائل بودن حق آزادی حجاب و حجاب اجباری در تشکیلات، تناقض بزرگتری که سران مجاهدین خلق دچار آن هستند استفاده از همه مظاهر اسلامی همچون مسجد، نماز جماعت، ماه رمضان، روزه، افطار برای در غل و زنجیر بیشتر نگه داشتن اعضا است.
… ثمره “اسلام دمکراتیک” مسعود رجوی است که عضو تشکیلاتش باید زن، فرزند، خانواده و همه تعلقات خود را تقدیم رجوی کنند و جسم و ذهنش در زنجیر ساختار فرقه رجوی بماند اما در سخنرانی ویژه ماه رمضان از مریم رجوی بشنود که “بله، اسلام مورد اعتقاد مجاهدین اسلام آزادی است.”

طلوع و غروب یک زندگی – قسمت چهل و یکم

بهار ۱۳۸۲، جمع آوری زرهی های به جا مانده از ارتش عراق توسط مجاهدین خلق

سازمان حتی مقالات و تحلیل روزنامه ها و مجلاتی که در ایران منتشر می شد و علیه آمریکا بود را ترجمه کرده و در اختیار نیروهای آمریکایی قرار می داد.
بعد از سقوط صدام … مسئولین سازمان در این توهم بودند که بتوانند به کمک آمریکا بحران دیگری را به سمت مرزهای ایران هدایت کنند و یا حداقل بتوانند به حیات فیزیکی خود در خاک عراق ادامه دهند و به همین دلیل هم تمام تلاش سازمان این بود که با آمریکا نه تنها خط موازی پیش برده شود بلکه کاری کنیم که آن ها حضور ما در عراق را به نفع خودشان هم بدانند.
بنابراین تمام این تحلیل ها باعث می شد سازمان دست بازی در تغییر شرایط به نفع خودش داشته باشد. تمام کارهای اطلاعاتی که برای نیروهای آمریکایی انجام می گرفت سمت و سوی مشخصی داشت. تلاش بر این بود که تهدیدات ایران برای آمریکایی ها بزرگنمایی شود. به همین دلیل تلاش سازمان این بود که با بزرگنمائی و جعل در تهیه برخی اخبار به تدریج آمریکا را در منطقه در مقابل ایران قرار بدهد….

در خانه‌ های تیمی مجاهدین خلق چه می‌ گذشت؟

تصویر واقعی خانه ‌های تیمی سازمان مجاهدین خلق

… در خانه‌ های جمعی افراد بر همه جنبه ‌های زندگی هم نظارت کرده و از یکدیگر انتقاد می‌ کردند. وقت با ارزش ‌ترین سرمایه بود که هر کس آن را در اختیار سازمان قرار می ‌داد. هر عضوی یک بیلان کاری روزانه داشت که باید آن را در اختیار مسئول بالاتر قرار می ‌داد. در این بیلان چگونگی گذراندن هر شبانه ‌روز به ‌طور دقیق نوشته می‌ شد؛ این که چند ساعت از روز در کار تشکیلاتی گذشته است. کسی که ساعت بیشتری کار تشکیلاتی کرده بود، کارنامه بهتری داشت.
… هر چند سازمان این خانه ‌ها را با هدف تربیت کادر مبارز تمام‌ وقت ایجاد کرد، اما در عمل از این خانه ‌ها برای از بین بردن شخصیت افراد و تبدیل آن ها به افرادی که بی‌ چون ‌و چرا از دستورات سازمان اطاعت می ‌کردند، استفاده شد. سازمان برای دستیابی به این هدف سعی می‌ کرد تمام روابط عاطفی افراد با خانواده و نزدیکانشان را از بین ببرد. همین مسأله سبب می ‌شد تا اعضای سازمان دچار آسیب‌ های عاطفی و روحی شدیدی شوند؛ به‌ طوری‌ که بسیاری از آن ها بعد از دستگیری توسط ساواک از خود ضعف نشان داده و اطلاعات سایر اعضا را لو می ‌دادند.

*سه شنبه 15 فروردین

در این روز 5 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

سیزده به در امسال در آلبانی چگونه گذشت؟

… همه اعضای آسیلا همدل و همزبان ، در کنار هم روزهای خوشی و ناخوشی را سپری کرده و می کنند. توطئه های سازمان را بی اثر می کنند و همچنان ایستاده اند تا بتوانند به تمامی افرادی که رؤیای آزادی در سر می پرورانند کمک کنند تا طعم زندگی واقعی را بچشند….

نمودهای اسلام مجاهدین خلق

… مریم در ماه مبارک رمضان که دروغ گفتن در این ایام کراهت شدیدی دارد، ادعا می کند که قدرت و حکومت برایش هدف نیست و به اصول اخلاقی ثابتی معتقد است که متاسفانه برابر مستندات فراوان این گونه نیست و در صحبت ها و نوشته های مکرر مجاهدین آمده است که رهبری مردم حق بلامنازع مسعود رجوی بوده و چون این حق ازاو سلب!؟ شده، باید که قیام و انقلاب کرد و این رهبری را به رجوی بازگرداند!
با این وضع، نداشتن هدف برای به دست گرفتن قدرت و حکومت، ادعای بی شرمانه ای بیش نیست و مجاهدین رجوی خیلی باید خیلی پرروتر از آن باشند که خواست اصلی خود دایر بر کسب قدرت را – ولو در پناه توپ و تانک خونریزترین دشمنان بشریت – به طور موقت از اذهان بزدایند….

*چهارشنبه 16 فروردین

در این روز مجموعاً 11 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

روزنامه گلاب اند میل کانادا: مجاهدین خلق فرقه ‌ای اوباش هستند

کمپبل کلارک، نویسنده کانادایی: مجاهدین خلق “فرقه ‌ای اوباش” هستند چون “به ‌هیچ‌ وجه دموکراتیک نیست و هیچ‌ گونه مشروعیتی داخل ایران ندارد”، جایگزینی برای دولت فعلی ایران محسوب نمی ‌شود…. هدف مجاهدین خلق از قبول هزینه دعوت از سیاستمداران کانادایی به آلبانی را ارائه چهره‌ ای دروغین از خود به ‌عنوان مهره ‌ای قابل اعتنا جهت نیل به ایران دموکراتیک ارزیابی می ‌کند… مجاهدین خلق تمام نیروی خود را برای دعوت از سیاستمداران غربی به‌ کار می‌ گیرند و در صورت موفقیت، حضور آن ‌ها را در بوق ‌و کرنا می‌ کنند. به‌اعتقاد وی، میهمانانِ نشست‌ های موسوم به ایران آزاد، کمکی به آزادی ایران نمی‌ کنند… ممکن است برخی از سیاسیون فریب شعارهای مجاهدین خلق در مخالفت با دولت ایران را بخورند، ضمن تأکید بر این نکته که دشمنِ دشمنِ من لزوماً دوست من نیست و این گروه طرفدار ایرانی آزاد نیست… فعالیت آن به ‌مثابه سازمانی اسلامی ‌مارکسیستی علیه رژیم شاه در دهه هفتاد میلادی، تا ترور مقامات ایرانی و سپس فرار به فرانسه و انتقال به عراق و همدوشی با صدام در جنگ ایران و عراق در دهه هشتاد، این گروه را منفور تمام ایرانی‌ ها با هر گرایش فکری که دارند کرده است… مجاهدین خلق در عراق به فرقه‌ ای با محوریت مسعود رجوی تبدیل شد، به گزارش سال 2009 مؤسسه رند از مناسبات درونی گروه در اردوگاه سابق شان در عراق موسوم به کمپ اشرف اشاره می کند ‌که در آن اعمال رفتارهای فرقه ای همچون کنترل تمامیت‌ خواهانه، مصادره دارایی‌ ها، کنترل جنسی (از جمله طلاق و تجرد اجباری)، انزوای عاطفی، کار اجباری، محرومیت از خواب، آزار فیزیکی، و محدودیت خروج از اردوگاه ذکر شده است….

زنان در اردوگاه مجاهدین خلق می میرند تا بانک خون مریم رجوی را تکمیل کنند

چند روز پیش خبر مرگ یکی دیگر از زنان اسیر در فرقه رجوی به نام “مریم محمد” به علت بیماری نامشخص منتشر شد. زنان گرفتار در این فرقه یکی پس از دیگری به سن ۵۰ و ۶۰ نرسیده می ‌میرند تا بانک خون مریم رجوی برای بهره برداری ‌های رسانه ای تکمیل شود. به نظر می رسد خود مریم قجر هم برنامه ای برای از میان برداشتن زنان دارد تا زودتر از شر آن ها خلاص شوند.
… این همه آدم بیمار و مرگ و میر در قلعه اشرف۳ طبیعی نیست و نمی ‌تواند به طور واقعی فقط به خاطر بیماری باشد مگر چند نفر سرطان گرفته و یا سکته می ‌کنند؟ تمام این نشانه ها دقیقاً زندگی غیرطبیعی در فرقه رجوی را اثبات می کند. اگر حتی این افراد را چیز خور هم نکرده باشند، شرایط سخت و فشارهای روانی و فیزیکی قلعه بسته ای که از ارتباط با دنیا قطع است اثر خود را روی این افراد می گذارد که اغلب در میانسالی می ‌میرند….

تعریف “خود” و “دیگری” در سازمان مجاهدین خلق

مجاهدین خلق چه کسانی را “دیگری” می‌دانستند؟

… از نظر سازمان مجاهدین خلق هر فردی که مانند آن ها فکر نمی ‌کرد، “دیگری” محسوب می ‌شد؛ همچنین اعضای سازمان نیز موظف به اطاعت بی‌ چون و چرا از دستورات بودند و اگر انتقادی از روش ‌های سازمان می ‌کردند،برای تنبیه بایکوت می ‌شدند… سازمان به قدری به فرد فشار می ‌آورد که او می ‌آمد و اظهار پشیمانی می ‌کرد یا این که اگر قدرت صبر و تحمل نداشت، ممکن بود به همکاری با ساواک روی آورد. در اینجا سازمان شروع به تبلیغ می‌ کرد که دیدید که ما از اول گفته بودیم این آدم مشکوکی است و نباید به او اعتماد کرد… وقتی که سازمان تغییر ایدئولوژی می ‌دهد و به مارکسیسم روی می ‌آورد، حذف فیزیکی افرادی را که در برابر این کار ایستاده بودند در دستور کار قرار می‌ دهد.
… سعی و تلاش برای ترور منتقدان بیرونی یکی دیگر از اقداماتی بود که سازمان مجاهدین خلق در دستور کار خود قرار داده بود.
… مروری بر کارنامه مجاهدین خلق نشان می ‌دهد که آن ها نه آموزه‌ های دینی و اسلامی بلکه دستورات سازمان و اطاعات بی ‌چون و چرا را ملاک “خود” و “دیگری” قرار داده بودند.از اینرو سازمان هر فردی را که مانند آن ها فکر نمی ‌کرد “دیگری” به ‌شمار می ‌آورد؛ همچنین اعضایی را هم که نسبت به روش ‌های آن ها انتقاد داشتند تبدیل به “دیگری” می‌ کرد. سازمان در تعریف “خود” و “دیگری” فقط به مسائل تئوریک بسنده نکرد و در این زمینه تا جایی پیش رفت که حکم داد هر فردی را که مانند سازمان نمی‌ اندیشد می‌ توان از طریق ترور حذف کرد.

سازمان مجاهدین خلق از چه ابزارهایی برای تسلط بر افراد استفاده می‌ کرد؟

… سازمان ترجیح می‌ داد فقط افرادی را به ‌عضویت بپذیرد که حاضر به پذیرش نظم سازمانی هستند. وابستگی نداشتن به خانواده، شغل و مظاهر زندگی مصرفی از دیگر شروط عضویت در سازمان بود: تنها افرادی اجازه پیوستن به مجاهدین خلق را داشتند که حاضر بودند زندگی خود را به طور کامل وقف خدمت به سازمان کنند. در نهایت، داشتن روحیه مبارزه و نگرانی برای وضع جامعه براساس تفسیرهای سازمان نیز از شروط عضویت در این سازمان به ‌حساب می ‌آمد.
… هر فردی که وارد سازمان مجاهدین می ‌شد، از لحظه ورودش دائم در حال سرکوب ارزش ‌ها و خصوصیات فردی ‌اش بود تا هویت جدید در او شکل بگیرد. در مجاهدین خلق، سازمان بود که دائم ارزش‌ های جدیدی را خلق می‌ کرد و از اعضا می‌ خواست که آن ها را جایگزین ارزش‌ های جامعه بکنند. سازمان به افراد یاد می ‌داد که حتی اگر بحثی را نمی ‌فهمند باز هم باید به آن عمل کنند. سازمان می‌ گفت شما به درستی و غلط بودن دستورات کار نداشته باشید و باید آن ها را اجرا کنید. از نظر سازمان جملاتی مانند من نمی‌ فهمم، من این چیزی که می‌ گویید را قبول ندارم، ممنوع بوده و به منزله مخالفت با سازمان است. اگر فردی با موضوع یا دستوری از سوی سازمان مخالفت می ‌کرد، زیر ذره ‌بین سازمان قرار می ‌گرفت.
… سازمان اعتقاد داشت که اگر فردی از اعضای سازمان بریده باشد، برای حفظ مجاهدین خلق حذف فیزیکی او مجاز است. به عقیده مجاهدین خلق هر سازمان انقلابی در هر نقطه جهان و علی‌ الخصوص هر سازمان مسلحی که در جنگ با دشمن است، در مواردی حق دارد تا حکم اعدام را در مورد دشمنان و حتی دوستان سابق اجرا کند. اعدام افرادی که سابقا مبارز بوده و حالا به دشمن پیوسته ‌اند یا ممکن است اطلاعات مهمی از سازمان را به دشمن بدهند، براساس این تفسیر مجاز است….

*پنجشنبه 17 فروردین

7 مطلب حاصل آخرین روز کاری هفته در سایت نجات است. مروری کوتاه بر برخی از آن ها به قرار زیر است:

راه بی بازگشتی که رجوی در پیش گرفت

… رجوی از همان ابتدا سعی کرد با دوگانگی و حیله گری مسأله رهبری خود بر سازمان را پیش ببرد. ابتدا برای این که خودش را با انقلاب مردم ایران همسو نشان دهد به حمایت از رهبری انقلاب پرداخت و کمی بعد مدعی دزدیدن انقلاب توسط همان رهبری شد و خودش را شایسته رهبری برای انقلاب دانست! رجوی هیچ گاه در میان مردم نبود و همین باعث شد توهمات بیشتر شود.
… رجوی با شروع ترورهای کور و جنایتی که انجام داد برای مردم ایران به مهره سوخته ای تبدیل شد که باید به سزای جنایاتش می رسید. ولی او که از حمایت دول غربی برخوردار بود فکر می کرد می تواند در استراتژی کوتاه مدتی که تبیین کرده بود به قدرت برسد. رجوی که هیچ شناخت درستی از شرایط جامعه و مردم ایران نداشت هر روز از مردم بیشتر فاصله می گرفت و ماهیت واقعی خودش را نشان می داد .
… بعد از عملیات فروغ جاویدان عملاً دیگر چیزی از سازمان! مجاهدین خلق باقی نماند. فرقه ای شد تمام عیار. فرقه ای که دیگر به کسی پاسخگو نبود و همه باید به رجوی پاسخگو می بودند و به صورت افسار گسیخته مرزهای فرقه ای شدن را پشت سر گذاشت.
… واقعیت ماهیت رجوی چیزی نیست جز فردی قدرت طلب، خودکامه، مستبد و عوام فریب که به دنبال فرصت است تا به قدرت برسد و در این مسیر حاضر است هر کس و هر چیزی را فدا کند.
سران سازمان به خوبی واقفند که اگر ذره ای از بگیرو ببندهای تشکیلاتی شان عقب بنشینند، کسی برایشان باقی نمی ماند….

ایرج مصداقی: ممنوعیت ورود مریم رجوی به اتحادیه اروپا و بی ‌ثمری هزینه های کلان مجاهدین خلق

… مجاهدین خلق علی رغم هزینه ‌های کلان لابیگری در کشورهای غربی حتی موفق نشده ‌اند حضور فیزیکی رییس جمهور به اصطلاح برگزیده مقاومت را در یکی از اتاق ‌‌های پارلمان اروپا محقق کنند. این در حالی است که دیگر مخالفان حکومت ایران از جمله رضا پهلوی، مسیح علی نژاد و شیرین عبادی به سادگی در کشورهای غربی از جمله آمریکا و اتحادیه اروپا رفت و آمد و با مقامات بلند پایه غربی دیدار می کنند.

جزئیاتی تازه از جریان فرار حمید محمد آتابای از زندان مجاهدین خلق

نیمه پنهان: گوشه هایی از ظلم سران فرقه رجوی به اعضای ناراضی خود

… در سازمان مجاهدین برای این که کسی خارج نشود آنچنان از پلیس آلبانی بد گویی می کنند که افراد ترسیده شوند. به قول گوبلز وزیر تبلیغ هیتلر دروغ هر چقدر بزرگ باشد باور کردن آن آسان تر است. باور این که بخواهی فرار کنی یک غیرمحتمل به نظر می آید و گویی پلیس آلبانی در خدمت آن هاست.
… سازمانی که ۳۶ سال عمرم را به نام آزادی!!! از من گرفته بود ، تا ۲۴ ساعت قبل از آن به من می گفت گوهر بی بدیل اما در آن لحظه شده بودم شده بودم مزدور وزارت اطلاعات! تا وقتی چاپلوسی مریم رجوی را می کنی گوهر بی بدیلی ولی اسم خانواده که آورده شود می شوی مزدور وزارت اطلاعات!
… ادعای آوردن آزادی برای خلق را دارند، اما اگر یکی از همان خلق از آن ها جدا شود، کارت هویتی دولتی که به آن پناه آورده اند را نابود می‌ کنند و این همان نیمه پنهان سازمان مجاهدین خلق است….

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا