*شنبه 26 فروردین
در روز شنبه جمعاً 10 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:
اندر حکایت شب قدر در قرارگاه مجاهدین خلق
… بهتر است مریم رجوی در مورد شب قدر و اهمیت آن حرف نزند چون او یکی از بی اعتقاد ترین افراد نسبت به این شب می باشد و اگر اکنون دست به این شوی مسخره می زند به خاطر تبلیغات بیرونی و نیروهایش می باشد که مطرح کند از مسلمانی بویی برده است .
ای کاش مریم رجوی به جای اجرای این برنامه به صورت نیروهایش نگاه می کرد که چگونه تا فرق سر در تناقض غوطه ور هستند و به زور به مراسم آورده شدند. چون من و بقیه جدا شدگان این برنامه ها را زیاد در اشرف دیدیم و می دانیم که هیچ اهمیتی برای نیروها ندارد. خصوصاً اکنون که دیگر از دین و اعتقاد به اسلام چیزی در ذهن و مغز افراد فرقه باقی نمانده است. ما شاهد بودیم که اعتقاد به روزه و سینه زنی و نماز جماعت صوری بوده و اگر فشار تشکیلات نبود کسی حوصله این کارها را نداشت و بیشتر برای این که مورد انتقاد در جمع قرار نگیرند در این گونه برنامه ها شرکت می کردند ….
ارباب بعدی رجوی چه کسی خواهد بود؟
… او از ابتدای خروج از ایران به دنبال اربابی بوده تا به قیمت مزدوری برای دشمنان ایران زمین و خیانت به هموطنانش، به نان و نوایی برسد. او در این راه البته نیروهای نگون بخت را هم می خواهد به هر طریق ممکن با خود همراه سازد. اگر با مغزشویی جواب گرفت که هیچ، اگر موفق نشد از این راه فردی را مجاب به همراهی با تاکتیک های متعفنش کند، به زور متوسل می شود.
… حال رجوی و بانو هم چنان در باتلاقی که خودشان درست کردند گیر افتاده اند و با شعار های توخالی و سرکاری ارتش آزادیبخش به نیروهای خود روحیه می دهند تا به حیات سیاسی خود ادامه دهند. اما مسئولین و اعضای فرقه چنان فرسوده و ناتوان شدند که به درد ارتش کاغذی رجوی نمی خورند و باید در فضای مجازی به دیگران لگد بزنند و امورات خود را سر کنند.
چیزی که رجوی از درک آن عاجز است این است که زمان مصرفش برای غرب هم تمام شده است. واقعیت این است که اربابان غربی رجوی هم در این مسأله با مردم ایران اتفاق نظر دارند که رجوی هیچ گاه قابلیت های یک آلترناتیو را برای جمهوری اسلامی نداشته است. کارکرد او فقط در حد مزدور بله قربان گویی بوده است که به نظر می رسد تاریخ مصرفش رو به پایان است….
انعکاس سایت کریستال تی وی آلبانی از جشن تولد اولین پسر ایرانی آلبانیایی
ارمولیندو رحیمی ، فرزند سرفراز رحیمی و همسر آلبانیایی اش اریسا
کریستال تی وی می نویسد: “اولین پسر ایرانی آلبانیایی در انجمن آسیلا 5 سالگی خود را جشن گرفت.”
… سرفراز رحیمی و اریسا ادریزی، زوجی سرشار از زندگی و همدلی. چالش هایی که با هم پشت سر گذاشته اند، آن ها را محکم تر در کنار هم نگه داشته است تا زندگی رؤیایی شان را بسازند. سرفراز، یکی از اعضای مهم انجمن آسیلا، عشق زندگی خود را می شناسد، اریسا ادریزی، مترجم انجمن آسیلا، که ارمولیندو، اولین پسر آلبانیایی – ایرانی در آسیلا از او متولد شد….
در خلاف آمد طرح مریم رجوی برای آزادیها و حقوق زنان در ایران آزاد فردا
… فارغ از سابقه نیم قرنی تشکیلات مجاهدین خلق در ارتباط با زنان، اگر تنها بخواهیم به فاصله زمانی میان سال 66 که ظاهراً نخستین بار این طرح مطرح شده تا امروز که به فراخور زمان از نو به آن پرداخته شده است، بنگریم، فهرستی طولانی تر از 12 ماده ناقض طرح مریم رجوی در رفتار و منش او و تشکیلاتش نسبت به زنان عضو مشاهده خواهیم کرد:
1- حق انتخاب که حوزه های بسیار متنوعی را در زندگی در بر می گیرد. مریم رجوی به طور کنایه آمیزی در طرح ده ماده ای خود به بیشتر این حوزه ها اشاره کرده است و نخستین آن حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در همه زمینه هاست. این عبارت غیرشفاف در سازمان مجاهدین خلق حتی با ساده ترین معنایش محقق نشده است. در طول تاریخ مجاهدین خلق انتخابات کاربردی نداشته است. در چهار دهه اخیر مسعود رجوی رهبر مادام العمر و مریم رجوی رییس جمهور مادام العمر بوده است. افرادی چون مسئول اول یا همردیف مسئول اول که از میان زنان عضو سازمان “انتصاب” می شوند نیز در فرایندهای انتخاباتی که در همه جای دنیا مرسوم است، انتخاب نمی شوند بلکه در مراسمی فرمایشی صرفاً با دست بلند کردن جمعیت چند هزار نفره اشرف انتخاب می شوند. از این جمعیت کسی جرأت ندارد دست خود را در تأیید فرد پیشنهادی مریم رجوی بالا نبرد….
ترس و وحشت فزاینده رهبران مجاهدین خلق از جداشدگان در آلبانی ناشی از چیست؟
… تشکیل خانواده و پشت پا زدن به ساختارهای فرقه ای برده ساز، انقلاب ایدئولوژیک خود ساخته رجوی و هزاران قید و بند ضد انسانی دیگر، آن دلیل محکم و البته ترس آوری است که وحشت را در اندرون دخمه رجوی فرو برده و آنان را به چنین عکس العمل های هیستریک وا داشته است.
باید گفت اعضای جدا شده از فرقه رجوی در آلبانی شعار زندگی را سر داده و آن را با تمام توان خویش فریاد زده و محقق کرده اند.
… علی رغم نفوذ فرقه رجوی در بخش هایی از دولت و پلیس آلبانی به واسطه هزینه پول های کثیف و ایجاد مزاحمت های جدی علیه جداشدگان، آنان توانستند نه تنها زندگی را فریاد بزنند بلکه با تشکیل انجمن آسیلا نیز حضور قوی و یکپارچه خود را در برابر رجوی نشان دهند.
… در درون فرقه نیز با هزاران ترفند مانع از رسیدن اخبار فعالیت های جداشدگان و موفقیت های آنان در زندگی شخصی شان به گوش اعضای گرفتار باقیمانده در درون فرقه می شوند.
… جنگ اعضای گرفتار در فرقه رجوی با رهبران نادان و کذاب مجاهدین، جنگ بین ادامه بردگی و شروع زندگی دوباره است جنگی که در آن زندگی پیروز خواهد شد….
*یکشنبه 27 فروردین
10 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:
ادعای مضحک مجاهدین خلق در مورد حجاب اجباری
… این شعارهای تو خالی سازمان مجاهدین همیشه وجود داشته است. رجوی ها در شعار استراتژیک خود که موقع صبحگاه و شامگاه حین بالا بردن پرچم و آرم فرقه، سر می دادند، آورده بودند: “برقرار باد دولت موقت جمهوری دمکراتیک اسلامی” که بعدها به مرور کلمه اسلامی آن را حذف کردند .
… رجوی گفت: اگر ما در همان ابتدای کار شعار دولت غیراسلامی بدهیم، ایران که همه مسلمان هستند ما را تحویل نمی گیرند لذا برای قانع کردن آن ها بایستی این کار را می کردیم ولی در اساسنامه ها و سیاست بعد از استقرار دولت دمکراتیک در عمل همان دولت غیر اسلامی است و این واژه صرفاً تشریفاتی است.
می بینید که رجوی در سربزنگاه ها چگونه رنگ عوض می کند واز موقعیت مردم و احساسات عامه سوء استفاده کرده و می کند….
خاطرات صمد نظری از زندان های مجاهدین خلق – قسمت اول
در سال 1369 بود که بالأخره تصمیم به جدایی از سازمان گرفتم و طی چند گزارش به مسئول قسمت مان درخواست کردم از سازمان جدا شوم ولی جوابی دریافت نکردم. بعد از آخرین گزارشم به مسئول قسمت مان با تهدید به این که این آخرین درخواستم از شماست و بعد از آن مسئول هر تصمیم و اتفاق شما هستید، به درخواستم جواب داده شد!
این که چگونه به درخواستم جواب دادند و بعد از آن چه گذشت یا اصولاً با یک جداشده چگونه رفتار می کردند داستانی است مفصل….
رسول با یک اورکت در دست پیاده شد و از جلوی ماشین به سمت من آمد و همان زمان فرهاد کلت خود را کشید، رسول اورکت را بر سرم انداخت و از پشت محکم دهنم را گرفت تا سر و صدا نکنم. فرهاد کلت را پشت گردنم گذاشت و رجزخوانان دستور حرکت داد. در این زمان دو نفر از زندانبانان که در تاریکی منتظر فرصت بودند به کمک آمدند و بی سر و صدا مرا به سمت زیرزمین و سلول های انفرادی حرکت دادند. پس از عبور از راهروهای تنگ، رسول مرا به وسط اتاقی پرتاب کرد و اورکت را از سرم برداشت و گفت اینجا باش تا تکلیف را روشن کنند و سپس دستور داد تا تمام لباس هایم را درآورم و تحویل نگهبان بدهم. او حتی لباس زیرم را نیز در آورد و لباس پاره و گشادی به من داد و سپس درب را محکم بست و قفل کرد و رفت….
روایتی از پیوستن تا رهایی – قسمت هفتم
انقلاب ایدئولوژیک، تناقض و چالش بزرگ من
بحران لاعلاج مسائل جنسی، تجرد و تاهل و موضوع زن چنان بساط تشکیلات را در هم پیچیده بود که تمام توان فرماندهان را به این موضوع معطوف کرده بود. مشکلات داخل تشکیلات نه بلوغ ایدئولوژیک بلکه فوران فشارهای جنسی و عاطفی بود که در رفتار و کردار نیروها موج می زد و به بهانه های مختلف گریبان فرماندهان و مسئولین تشکیلات را می گرفت.
… از طرفی به دلیل عدم تعادل آماری بین زن و مرد وجود داشت یعنی این که تعداد زنان مجرد به اندازه ای نبود که تقریباً اکثر مردان مجرد بتوانند ازدواج کنند. همچنین میزان وابستگی زوج های متأهل به اندازه ای بود که کنترل و فرمان هدایت را از دست سران تشکیلات گرفته بود. لذا سازمان مجاهدین ناگزیر به تصمیم طلاق اجباری گرفت.
… طلاق مریم عضدانلو از مهدی ابریشمچی و ازدواجش با مسعود با آن جشن ازدواج پرطمطراق از یک طرف و دستور طلاق اجباری برای همه زنان و مردان متاهل یک موضوع پیچیده ای بود که بمب تناقض در تشکیلات مجاهدین ایجاد کرده بود….
انعکاس مهمانی افطار آسیلا در کریستال تی وی آلبانی
مهمانی افطار با سفره پر و دعای فراوان از جانب آسیلا
… مادر ثریا با دعا برای سلامتی تک تک بچه ها کل سالن را به لرزه در آورد. او دعا کرد که خداوند هیچ فرزندی را از مادر و پدر جدا نکند و پسرش امیر هر چه زودتر به نزد او برگردد.
امتیاز این همایش مشارکت و حمایت جناب آقای سازان گوری (فعال حقوق بشر و محیط زیست) بود که با استقبال این همایش و شرکت کنندگان در آن روبرو شد. در ارتباط اسکایپ مادر دیگری به نام خانم معصومه حسینی (مادر سعید حسینی) از ایران برای خوشامدگویی به مهمانان حاضر وصل گردید. او همچنین خواستار این شد که همه بچه های مانز به مادرانشان ملحق شوند….
*دوشنبه 28 فروردین
در این روز کلاً 9 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:
پادکست باخبر باش – قسمت 14
در این شماره پادکست باخبر باش به تلاش های فرقه رجوی برای یافتن اربابی تازه و ثروتمند پس از بهبود روابط ایران و عربستان سعودی، پراخته شده است.
همچنین قساوت سران مجاهدین خلق در بی اعتنایی به مرگ هموطنان و پیرو آن اشعار محمد قرایی شاعر دست پرورده مسعود رجوی مورد بررسی قرار می گیرد….
خاطرات مرحوم صمد نظری از زندان های مجاهدین خلق – قسمت دوم
… فردای آن روز رسول به همراه 2 تن از نگهبانان مسلح آمد و بعد از باز کردن در از من خواست که به صورت خبردار بایستم تا حکم بازداشت و زندانی شدنم را که رجوی صادر کرده بود بخواند و پس از خواندن چند سطر از روضه های رجوی گفت که “به جرم داشتن اطلاعات بالای نظامی تا اطلاع ثانوی در این مکان بازداشت هستی تا تکلیفت را روشن کنیم.” در بسته شد.
10 روز به همین منوال گذشت. روز به روز به تعداد نفرات سلول های انفرادی افزوده می شد. درها روزی 2 بار برای غذا و آب (در ظهر و شب) و بعضی روزها یک بار در روز به روی مان باز و پس از چند دقیقه دو قفله می شد و نگهبانان می رفتند. این نگهبانان حق نداشتند جز درباره غذا و آب با ما حرفی بزنند. بعد از 40 روز که نتوانسته بودم حمام کنم، بالأخره با صرفه جویی در جیره آبِ روزانه توانستم با آب سرد در دستشویی سلول حمام کنم….
چگونه مسعود و مریم رجوی دروغ و فساد را در تشکیلات نهادینه کردند؟
دروغ را باید اثبات کرد!
… هر قدر فرد سوژه نشست تلاش می کرد که خواهر و یا برادر من چطور مسئولیت کاری را که مرتکب نشده ام برعهده بگیرم؟ گوش شنوایی نبود! در نهایت سوژه نشست مجبور می شد به دروغ مسئولیت گناهی را که مرتکب نشده برعهده بگیرد تا دست از سرش بردارند. و بدین ترتیب این سبک دروغگویی و القای دروغ و پذیرش مسئولیت آن به عنوان یک ارزش در تشکیلات مجاهدین خلق نهادینه شد. تحت تاثیر همین ضد ارزش افرادی که با یکدیگر مشکل داشتند برای تسویه حساب های شخصی و خراب کردن وجهه فرد در مناسبات تشکیلاتی به دوستان خود جرم دروغ می بستند. تا بدین وسیله خود را در جایگاه بالای تشکیلات قرار دهند….
مریم رجوی استاد تناقض گویی در شعار و عدم التزام در عمل
… مریم رجوی در شرایطی شعار زن، زندگی و آزادی سر می دهد که زنان عضو تشکیلات وی از حق مسلم تعیین همسر و امر مقدس ازدواج و حق طلاق محروم هستند! آن ها حتی حق تماس با فرزندان و خانواده و همسران خود را که به دستور رجوی از آن ها جداشده اند را ندارند. برخلاف شعارهای پوچ و بی محتوای مریم رجوی آنچه در تشکیلات مجاهدین خلق در حق زنان اعمال می شود،؛ زن، بردگی و اسارت است.
علت ماندگاری برخی اعضا در فرقه رجوی
چگونه سازمان مجاهدین گروه بزرگی از جوانان ایران را به دام انداخت
… سازمان مجاهدین یا همان فرقه رجوی با سوءاستفاده از قوانین اسلامی چون جهاد و شهادت پذیری توانسته است گروه بزرگی از جوانان ایران را در برهه ای از تاریخ به دام انداخته و در فرایند سخت و پیچیده اسیر سازند.
… متأسفانه به دلیل پیچیدگی های خاص و مبانی اولیه دینی که در ذهن بسیاری از افراد کاشته شده بود فرایند رهایی به راحتی امکان پذیر نبود و به همین علت بسیاری از افراد که اذهان ساده تری داشتند با انطباق یافتن با شرایط موجود برای همیشه در دام فرقه باقی ماندند.
سؤالی که ۲۰ سال در سازمان مجاهدین خلق بی پاسخ ماند
… در شب های قدر ماه رمضان و شب ضربت خوردن و شهادت حضرت علی هر ساله از نیروهایش یک برگه ای می گرفت که اسم آن را نقشه مسیر و تعهد شب های قدر گذاشته بود. این تعهد نقشه مسیر در چه راستایی بود و چه بود؟
درباره این که تا الآن کوتاهی کردیم، کم کار کردیم، در مبارزه وارد نشدیم،…
اما حالا پایبند باشیم و آن ها را انجام بدهیم. از مهم ترین تعهدات به کار که خواسته میشد تربیت کانون شورشی برای خرابکاری در داخل ایران بود. همیشه مسعود رجوی می گفت کانون شورشی در داخل خاک ایران می جنگد و شماها فرماندهان کانون شورشی هستید. شماها رهبران انقلاب هستید. تمام این تعریف و تمجیدها به خاطر چه بود؟ به خاطر این که نیروها در اشرف حفظ شود.
… مسعود رجوی در سال هایی که در اشرف و لیبرتی بودیم همیشه ادعا می کرد که در عصر آگاهی، در عصر ارتباطات و در عصر کامپیوتر، حکومت ایران اجازه نمی دهد، مردم آزادانه و آگاهانه به اینترنت دسترسی داشته باشند و نمی گذارد مردم کار کنند و نمی گذارد مردم اختیار و اراده خودشان را در استفاده از کامپیوتر و اینترنت به کار بگیرند.
… اما در سازمان از اینترنت برای چه کاری استفاده می کردیم برای کارهای کثیف و نیاز خودت. تنها برای این استفاده می کنید که جوونای مردم را به کشتن بدهی به اسم کانون شورشی. تربیت آن ها برای انفجار، برای سوزاندن و افتادنشان به زندان….
مجاهدین خلق، خود آلترناتیو پندار متوهم
… طی این چهار دهه متوهمانه آلترناتیو واقعی حکومت فعلی ایران معرفی می کنند و حاضر نیستند در این توهم کسی و گروهی را شریک خود کنند. به این ترتیب به هر اپوزیسیونی که ادعای آلترناتیو بودن کند حمله می کنند و آن ها را آلترناتیو فیک می نامند مثل رویکردشان در مورد سلطنت طلبان که می گویند پهلوی درصدد انداختن کشور ما به دامن بورژوازی است. به درست و غلط بودن و فراموش می کنند که خود به طور تمام عیار بر دامن هارترین جناح این بورژوازی پناه می برند و برای گرفتن تاییدیه ای ولو کوچک از نمایندگان بورژواها چه هزینه هایی را تقبل می کنند و چگونه خود را به آب و آتش می زنند.
… قلم به دستان رجوی کماکان و با نهایت پررویی مدعی هستند که آن ها (مجاهدین رجوی) اهل به دست گرفتن قدرت به هر قیمت نیست و به انتقال حاکمیت به مردم باور دارد….
*سه شنبه 29 فروردین
در این روز 6 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:
افشای ماهیت مجاهدین خلق برای مدیران و مربیان آموزش و پرورش شهرستان بهبهان
آقای علی اکرامی: برخلاف آنچه آن ها در تبلیغات بیرونی اعلام می کنند عملکرد آن ها کیفا با شعارهایشان در تضاد قرار دارد. به عنوان مثال آن ها شعار زن زندگی و آزادی می دهند. در حالی که زنان عضو مجاهدین خلق از اولیه ترین حقوق خود که انتخاب پوشش، ازدواج و تشکیل خانواده است، محروم هستند. مسعود رجوی با طرح طلاق های اجباری و تحمیلی کانون خانوادگی را متلاشی و زنان را از مردان و فرزندانشان را از محیط خانواده جدا و به کشورهای اروپایی فرستاد تا بدین ترتیب عواطف و احساسات خانوادگی را بخشکاند و آن ها را به مثابه یک رباط در اسارت خود داشته باشد.
… هدف از تشکیل انجمن مردم نهاد نجات را افشای ماهیت این فرقه و کمک به خانواده های اعضا برای اطلاع از وضعیت عزیزانشان و در نهایت تلاش برای آزادی اعضای گرفتار در مقر اشرف 3 در آلبانی است… تاکنون به خاطر همین تلاش ها ده ها عضو آزاد و به زندگی عادی برگشته اند و تلاش های این انجمن همچنان ادامه دارد. مهم ترین رسالت انجمن ما این است که اجازه ندهیم نسل دیگری قربانی فریب این فرقه شوند….
انعکاس ضیافت افطار انجمن آسیلا در سایت آلبانیایی پوبلی آلب
… میهمانی افطاری آسیلا که گزیده هایی از آن توسط پوبلی آلب منتشر شد، قسمت های مختلفی داشت از جمله سخنرانی میراندا مرصولی، ارتباط مستقیم با ثریا عبدالهی مسئول تشکل مادران و معصومه حسینی یکی دیگر از مادران که فرزندش اسیر دست رجوی هاست….
اهدای خون اعضای آسیلا به بیماران بیمارستان مادر ترزا
عیادت از خلیل انصاریان
… آسیلا حالا دیگر یک خانواده بزرگ است متشکل از تعداد زیادی افراد ایرانی و آلبانیایی که همدل و همراه هم، زندگی می کنند و زندگی می سازند. در غم و شادی یکدیگر شریک هستند و به پیشرفت هم کمک می کنند….
میهمانی افطاری انجمن آسیلا با حضور فعال حقوق بشر از آلبانی
این مهمانی افطاری قسمت های مختلفی داشت از جمله سخنرانی میراندا مرصولی، ارتباط مستقیم با خانواده ها در ایران. خانم ثریا عبدالهی مسئول تشکل مادران و معصومه حسینی یکی دیگر از مادران از کسانی بودند که با آن ها ارتباط تصویری برقرار شد….
*چهارشنبه 30 فروردین
در این روز مجموعاً 9 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:
چرا سهم خواهی مجاهدین خلق ادعایی توخالی بود؟
بررسی توان سازمان مجاهدین خلق در مبارزه با رژیم پهلوی
سازمان مجاهدین خلق یکی از گروه هایی بود که علم مبارزه با رژیم پهلوی را برافراشت و در فردای پس از پیروزی انقلاب سهم خواهی خود را از قدرت مطرح کرد. این در حالی است که با بررسی کارنامه مبارزاتی این سازمان مشخص می شود اعضای آن از توان لازم برای سازماندهی روند انقلاب اسلامی برخوردار نبودند.
… نگاهی انتقادی به نقش سازمان مجاهدین خلق در فرایند انقلاب اسلامی آشکار می سازد که این سازمان از ضعف های عمده ای برای نقش آفرینی مثبت در انقلاب اسلامی رنج می برد. سازمان مجاهدین به دلیل ضعف سازمانی و مدیریتی در سال های ابتدایی فعالیت خود اسیر ساواک شد و به لحاظ نیروی انسانی صدمه جبران ناپذیری به آن وارد شد. تغییر ایدئولوژی از اسلام به مارکسیسم و در نتیجه اختلاف های متعدد نیز توانایی سازمان مجاهدین خلق برای نقش آفرینی مثبت در فرایند انقلاب اسلامی را به محاق برد.
قرار دادن اعضا در مقابل خانواده در سازمان ضد انسانی مجاهدین خلق
سران سازمان ضد انسانی مجاهدین خلق برای آن که بتوانند اعضای فرتوت خود را هر چه بیشتر مغزشویی کرده و از آن ها برای اهداف پوچشان بیشتر سوءاستفاده نمایند، برنامه هایی ترتیب داده اند که در آن فرد را در نقطه مقابل خانواده خود قرار می دهند تا بدین طریق بتوانند روح و روان عنصر منسوخ شده خود را هر چه بیشتر در اختیار داشته باشند که مبادا فکر جدایی از فرقه به مغز او خطور نماید.
… به راستی سازمانی که شعارهایش این همه گوش عالم را پر کرده و در بوق و کرنا می دمد که ما آزادی داریم و اعضای ما آزاد هستند و ما برای مردم ایران دموکراسی و آزادی می خواهیم، چگونه برای اعضا فرتوت خود چنین اسارتگاه و زندانی از ذهن را ایجاد نموده اند که تنها با یک درخواست انسانی و ساده پدران و مادرانی که دیدن و بوییدن فرزندشان حقشان می باشد، چنین برآشفته می شوند که فرد مورد نظر زیر شکنجه های روحی و روانی قرار داده و او را مجبور به مقابله با خانواده می نمایند؟
کشتن انسانیت در فرقه رجوی – قسمت اول
… در مناسبات سازمان صمیمیت و رفاقت وجود نداشت. از همان ابتدا سنگ بنای مناسبات بر روی دور کردن افراد از همدیگر نهاده شده بود. دو فرد نمی توانستند با هم دوست و یا رفیق باشند و با همدیگر حرف بزنند و اگر این کار انجام می شد باید منتظر نشست های انتقادی از طرف مسئولین می بودند.
این مسأله حتی در مورد افرادی که همشهری بودند صادق بود و شاهد بودیم که افراد اجازه صحبت کردن با زبان و لهجه خودشان را هم نداشتند و اگر این گونه برخورد می کردند مورد حسابرسی قرار می گرفتند و به آنان مارک محفل زدن در مناسبات زده می شد، کلمه ای که همه از آن فراری بودند. در مناسبات مجاهدین محفل را شعبه سپاه پاسداران تعریف کرده بودند.
در فرهنگ رجوی طوری فضا را ایدئولوژیک جلوه می دادند که انگار کار غلطی انجام نمی دهند و با این سس ایدئولوژیک همه مجبور بودند همدیگر را زیر نظر داشته باشند و در نشست ها روی همدیگر تیغ بکشند و این کار را کمک کردن به فرد مورد نظر معرفی می کردند تا این گونه کار جاسوسی و آدم فروشی در مناسبات قانونی شود و برای کسی شرم نداشت و فکر می کردند به دوست شان کمک می کنند.
… افراد در زمان پیوستن به این سازمان آدم بدی نیستند اما رجوی رفته رفته آن آدم معمولی را به جلاد تبدیل می کند. افرادی که سال ها عمر خودشان را در تشکیلات سپری کردند این گفته مرا خوب درک می کنند زیرا با گوشت و پوست خود از نزدیک مناسبات مزخرف رجوی را لمس کرده اند. در حال حاضر هم افرادی که از سازمان جدا شده اند از ناسزاگویی رجوی در امان نیستند چون رجوی از افشاگری علیه خود می ترسد. و می داند نفرات جدا شده شناخت خوبی از ماهیت ضد بشری او و مناسباتش دارند….
ایران هراسی چرا و چگونه انجام می شود؟
ممانعت از بازگشت جداشدگان به ایران و به نزد کانون گرم خانواده
… فهم این موضوع که چرا رجوی و اوباش تحت امر او تلاش می کنند تا اجازه ندهند کسی به ایران باز گردد دشوار است، از دروغ هایی که مدام به هم می بافند تا حقه ها و کلک هایی که به شیوه های مختلف می زنند ، فقط برای این که هیچ کس از جداشدگان علی رغم خروجش از سازمان به ایران باز نگردد، تلاش ها متمرکز این است که تا فرد در این یک مورد استثنایی با سازمان هم پا و هم عقیده باقی بماند. این موضوع کمی بغرنج است ولی من تلاش می کنم که تا حد ممکن این مسالۀ غامض را برایتان توضیح دهم. از هر فردی که دیگر در همکاری با رهبران سازمان به ته خط رسیده است تعهدنامه کتبی گرفته می شود که این تعهدنامه حاوی یک متن کوتاه به همراه اثر انگشت و امضای فرد می باشد !
در این تعهدنامه کتبی که باید با دست خط خود فرد نوشته شود به او جملاتی دیکته می شود که می خواهند فرد را متعهد نمایند تا از تماس های تحریک کننده توسط خانواده برای ایجاد تصمیم به بازگشت به ایران امتناع جسته و نقض تعهد نکند.
… به صورت طبیعی هر انسانی ممکن است در حالت خلوت با خودش، فکرهای زیادی به سراغش آیند تعدادی از این افکار خاطره ها هستند. شاید هم فرد در افکارش به فکر تغییرات مثبتی در آینده باشد که به آینده نگری می گوییم ویا هر فکر دیگری، نکته ای که در رابطه با مناسبات مجاهدین وجود دارد این است که در هر حالت فرد باید این تفکرات خود را با جمع بیرون از خود در میان بگذارد!
… در تشکیلات فرقه ای رجوی چیزی به اسم “خودم” وجود ندارد و هر کسی هر اندیشه ای که با خودش داشته باشد را باید مکتوب کرده و سپس برای جمعی که در آن قرار دارد، قرائت نماید. تا اطرافیان فرد بدانند که مختصات این فرد در چه نقطه ای قرار دارد….
مایکل روبین: کودکان مجاهدین خلق کجا هستند؟
… پنج دلیلی که روبین برای عدم محبوبیت مجاهدین خلق در میان افکار عمومی ایرانیان ارائه می دهد به شرح زیر هستند:
نخست، تاریخ مجاهدین خلق. مجاهدین نیرویی بودند که در پیروزی انقلاب ایران مؤثر بودند و بسیاری از مخالفان حکومت ایران این را اشتباه تاریخی مجاهدین می دانند.
دوم، تروریسم مجاهدین خلق. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، این گروه آمریکایی ها را هدف قرار داد و چندین افسر ارتش و تاجر آمریکایی را کشت. پس از آن که مجاهدین خلق بر سر قدرت با آیت الله خمینی درافتاد، مقامات حکومت ایران را هدف تروریسم خود قرار داد و اغلب شهروندان بی گناه را نیز در بمب گذاری ها به قتل می رساند.
سوم، خیانت مجاهدین خلق. در سال 1980، عراق نه به حکومت ایران بلکه به تمامیت ارضی این کشور حمله کرد. اکثریت ایرانی های عادی برای کشورشان جنگیدند. در پی آن، اهداف جنگی صدام حسین از تصرف و انضمام خوزستان به خاک عراق پیش تر رفت. در اوج این بحران، مجاهدین خلق با صدام هدفی مشترک ساختند.
چهارم، ایدئولوژی مجاهدین خلق. ایرانی ها خواهان دمکراسی هستند. مجاهدین خلق از دمکراسی حرف می زنند، اما تعهدشان به دمکراسی سطحی است. در عوض، ایدئولوژی این گروه مبتنی بر ملغمه عجیبی از مارکسیسم و اسلام است. بسیاری از ایرانی ها آزادی های سبک غربی می خواهند و در مقابل، مجاهدین خلق کماکان سرودهای ضد آمریکایی می خوانند.
پنجم، رفتار مجاهدین خلق. این گروه به مانند یک فرقه عمل می کند. مریم رجوی، که پس از ناپدید شدن همسرش مسعود رجوی در دو دهه پیش رهبر ارشد گروه شد، خود نیز در 1985 قربانی طلاق و ازدواج مجدد اجباری شد….
*پنجشنبه 31 فروردین
3 مطلب حاصل آخرین روز کاری هفته در سایت نجات است. مروری کوتاه بر برخی از آن ها به قرار زیر است:
حضور خانواده های کرمانشاهی در مراسم افطار به میزبانی انجمن نجات
به دعوت انجمن نجات کرمانشاه تعدادی از خانواده های اسیران گرفتار در فرقه رجوی و تعدادی از جداشدگان از این فرقه در ضیافت افطاری حضور به هم رساندند… خانواده ها که اکثر آن ها از خواهران، همسران، دختران و مادران اسیران بودند، به دنائت و ضد بشر بودن ایدئولوژی رجوی در ممنوع کردن ملاقات و هر نوع ارتباط با خانواده تاکید کردند و خواستار تلاشی بیشتر برای رهایی عزیزان خود شدند.
ایران هراسی چرا و چگونه انجام می شود؟ – قسمت دوم
ممانعت از بازگشت جداشدگان به ایران و نزد خانواده
… در ضوابط و قوانین فرقه رجوی اساساً فکر کردن به خانواده یک موضوع بسیار ضد ارزش محسوب می شود و فرد باید طرز فکر خود را مدام تحت کنترل داشته باشد و اجازه ندهد که اندیشه های سابق او و دفترچه خاطراتش جلوی چشمانش باز شود.
… افرادی که از سازمان مجاهدین جدا می شوند عمدتاً در یک حصار فکری که سال ها بر آن ها حاک بوده قرار دارند و نمی توانند باور کنند که هر چه که به آن ها گفته شده است دروغی بیش نبوده و از اساس بی محتوا است… شاید برایتان باورش سخت باشد ولی اغلب کسانی که سابقه تشکیلات مجاهدین را دارند هنوز نتوانسته اند ازدواج کنند زیرا فکر می کنند که به آرمان های رجوی خیانت می کنند. این افراد در تناقض دست و پا می زنند و شب و روزشان به هم بافته شده است که چرا توانایی ازدواج کردن را ندارند، ولی چون در این وادی احساس تنهایی می کنند و کسی نیست که آن ها را فهم کند گوشه گیر شده و همچنان در طلسم رجوی گرفتار می باشند، توانایی تصمیم گیری درستی را ندارند و مدام با خود کلنجار می روند. این افراد به سختی باور می کنند که در عالم واقع بیرون از تشکیلات رجوی هستند و همچنان خود را در قید و بندهای تشکیلات می بینند! تعدادی از جداشدگان به همین دلیل توانایی تصمیم گیری درستی را ندارند. شبکه مافیایی رجوی در کل اروپا گسترده است و افراد باید مدام با این شبکه های مخوف در ارتباط باشند. پاداش نگهداشتن این ارتباط در کشورهای اروپایی حدود صد تا دویست یورو اضافه بر هزینه زندگی است.
اعضای انجمن نجات خوزستان در جمع اساتید و طلاب حوزه علمیه بهبهان
آقای علی اکرامی گفت: … در حال حاضر اصلی ترین زیستگاه فعالیت های مجاهدین خلق عرصه فضای مجازی است. آن ها به دلیل این که درعرصه اجتماع و میان مردم به دلیل عملکردهای ضد ملی و مردمی شان فاقد پایگاه اجتماعی هستند و حافظه تاریخی مردم ایران هیچ گاه جنایات و خیانت های آن ها را از یاد نمی برد با هویت مجهول و بدون معرفی ماهیت خود وارد ارتباط با مخاطبین و کاربران در فیسبوک و اینستاگرام می شوند. آن ها همچنین با سو استفاده از مشکلات معیشتی مردم این مشکلات را به نفع خود مصادره و سعی می کنند اعتراضات مسالمت آمیز مردم را به آشوب و اغتشاش بکشانند. عوامل آن ها در عرصه فضای مجازی همچنین تلاش می کنند با رخنه در میان کانون های اعتصابات که به صورت مسالمت آمیز و قانونی و در جهت احقاق حقوق برخی تشکل های معلمان و کارگران صورت گرفت این تجمعات را از مسیر مسالمت آمیز خارج و سمت و سوی سیاسی و خشونت به آن بدهند که خوشبختانه به دلیل هوشیاری اقشار مختلف مردم موفق نشدند….
آقای حمید دهدار حسنی: … من که روزی با تمام احساس و عواطفم این گروه را انتخاب کردم در ادامه برای این که دیگر حاضر نبودم در تشکیلات آن ها باشم، ابتدا به مدت یک سال در زندان اشرف و به دنبال آن به زندان مخوف ابوغریب فرستاده شدم. در حالی که تنها جرم و گناه من این بود که می خواستم زندگی جدیدی را انتخاب کنم و دیگر نمی خواستم در تشکیلات مجاهدین باشم. در زندان ابوغریب بدترین فشارها و برخوردها با من و بقیه نفرات جداشده از فرقه رجوی شد با این هدف که مجبور شوم درخواست برگشت به تشکیلات جهنمی مجاهدین را بدهم ولی من تصمیم خودم را گرفته بودم که به هر قیمت به کشور خودم و آغوش گرم خانواده ام برگردم. به همین خاطر فشار و سختی های زندان ابوغریب را تحمل کردم تا این که خدا کمک کرد و به همراه تعدادی از زندانیان به کشورم برگشتم. اما در ایران برخلاف تصورم و آنچه سال ها مسئولین فرقه مجاهدین در ذهنم القا کرده بودند بهترین برخوردها با من شد و مدتی بعد به کمک خانواده توانستم زندگی جدیدی را برای خودم رقم بزنم و اکنون در منتهای آزادی در کنار خانواده زندگی می کنم…