زندگی آزاد خارج از مجاهدین خلق
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
طعم شیرین زندگی به دور از مناسبات رجوی
20 سال از سالهای عمرم در تشکیلات فروبرنده رجوی، تلف شد. از آن سالها فقط و فقط خاطرات تلخ و کابوس های شبانه اش برایم به یادگار مانده است و البته توشه ای از تجربیات ارزشمند که دیگر به راحتی در دام فریب کسی و…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
در کنار خانواده ام زندگی را زندگی می کنم
سال 66 آغاز دوران اسارت من بود. از اسارتی به اسارت دیگر. من فواد بصری در سال 1366 توسط سازمان مجاهدین خلق در جبهه جنگ میان عراق و ایران به اسارت در آمدم. اسارت به خودی خود مشقت بار بود و طاقت فرسا. از طرف…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
با فریب مجاهدین خلق به فرقه پیوستم و با عشق خانواده جدا شدم
من در سال 1351 در یک خانواده متوسط و پر جمعیت در شهر اهواز بدنیا آمدم. در سال 68 تحت تاثیر شعارهای جذاب و فریبنده مجاهدین خلق از جمله “برابری زن و مرد”، “حمایت از طبقه محروم” و .. قرار گرفتم و جذب آنها شدم.…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
جنگ پایان ناپذیر جداشدگان با سازمان مجاهدین
از سال 69 سازمان مجاهدین در پادگان اشرف عراق در نتیجه جمعبندی عملیات مرصاد به این نتیجه رسید که علت شکستش در این عملیات نقش خانواده است و وابستگی های عاطفی! برای توجیه این خیانت بزرگ با سوء استفاده از دین و امام حسین بجای…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
زندگی با تمام فراز و نشیب هایش، در کنار خانواده زیباست
در زمان جنگ ایران و عراق، برای دفاع از وطنم راهی جبهه شدم. وظیفه خودم می دانستم که از خاک وطنم و از ناموس و مردمم دفاع کنم. بعد از مدتی به اسارت نیروهای بعثی درآمدم و به اردوگاه اسرا منتقل شدم. اوضاع در اردوگاه…
- کلاهبرداری
رقص زیبای شعله های زندگی
من در سال 1360 در شهر اهواز و در یک خانواده سنتی و مذهبی به دنیا آمدم. بدلیل موقعیت ضعیف خانوادگی تحصیلاتم را تا مقطع سیکل ادامه دادم. در سال 1379 توسط یکی از نفرات که بعدا مشخص شد از عناصر قاچاق انسان مجاهدین خلق…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
در رویای زندگی در اروپا از پادگان اشرف سر در آوردم
در سال 74 با فردی آشنا شدم که بعد از مدتی فهمیدم از نفرات سرپل مجاهدین خلق است. او که در جریان وضعیت بیکاری من و تمایل من برای رفتن به خارج کشور بود به من وعده داد که من را به یکی از کشورهای…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
عشق خانواده حصارهای 14 ساله فرقه را درهم شکست
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 جوانی پرشور و احساساتی بودم که متاسفانه با توجه به جو سیاسی آن زمان فریب شعر و شعارهای پر جذبه رجوی را خوردم و در همان سال 58 جذب سازمان او شدم. آنقدر تحت تاثیر رجوی قرار…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
قصه تلخ و شیرین جذب و جدایی من از مجاهدین خلق
در سال 70 تحت تاثیر تبلیغات رادیو موسوم به مجاهد در داخل کشور جذب مجاهدین خلق شدم و برای پیوستن به آنها به نوار مرزی عراق رفتم. بعد از ورود به خاک عراق توسط نیروهای امنیتی استخبارات رژیم صدام دستگیر و بمدت سه سال در…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
به همراه پسرم موکب دار زائرین کربلا بودیم
هر لحظه از آزادی، شیرین است. نزدیک به 10 سال از بهترین سالهای عمرم را در عراق و در اسارت سازمان گذراندم، اما هرگز نتوانستم آزادانه به زیارت عتبات عالیات در کربلا بروم. امسال توفیقی شد در قالب یکی از مواکب حسینی تبریز، به همراه…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
در کنار همسر و فرزندانم روزگار شیرینی را سپری می کنم
در این مقاله می خواهم به صورت گذرا روزهای پس از جدایی از سازمان مجاهدین خلق را مرور کنم. در روزهای نخست با وجود این که به آغوش گرم خانواده ام برگشته بودم و خیلی هم به من از سوی خانواده محبت می شد اما…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
در کنار خانواده هر روز شکوفاتر می شویم و شاداب تر
لحظه فرار از فرقه رجوی و از اردوگاه اشرف در استان دیالی عراق، تنها فکر و ذکرم خانواده ام بود. پدرم، مادرم، خواهرم و برادرانم. آن لحظات از واکنش خانواده ام نسبت به خودم هراس داشتم. از آینده می ترسیدم. البته حق هم داشتم. 20…