*شنبه و یکشنبه 2 و 3 اردیبهشت
عید سعید فطر
*دوشنبه 4 اردیبهشت
در این روز کلاً 8 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:
ایران هراسی چرا و چگونه انجام می شود؟
ممانعت از بازگشت جداشدگان به ایران و به نزد کانون گرم خانواده
… هر کسی با خودش خلوت هایی در زمان های مختلف داشته و دارد که مشخصاً به کسی ربطی ندارد، ولی در فرقه ی رجوی به خاطر مناسبات فرقه ای که حاکم است شما نمی توانید بگویید که افکارم به شما ربطی ندارد و داشتم برای خودم فکر می کردم! در تشکیلات فرقه ای رجوی چیزی به اسم “خودم” وجود ندارد و هر کسی هر اندیشه ای که با خودش داشته باشد را باید مکتوب کرده و سپس برای جمعی که در آن قرار دارد، قرائت نماید. تا اطرافیان فرد بدانند که مختصات این فرد در چه نقطه ای قرار دارد .
به این مناسبات می گویند “عملیات جاری”، یعنی نشست هایی که فرد باید مدام جهت بروز کردن خودش با دیگران منطبق نماید. در این نشست ها فرد باید از خودش جاسوسی کرده و افکار اندرون خود را برای تعدادی که هم یگانی های او می باشند قرائت نماید .
حال شما ببینید وقتی فردی جاسوسی خودش را می کند چه حالی دارد و وقتی به دیگران برسد مثل آب خوردن جاسوسی بقیه را هم خواهد کرد. مثلا اگر شخصی از خانواده اش حرف بزند و یا خاطراتش را بازگو نماید افراد باید در مقابل او واکنش نشان داده و او را زیر ضرب انتقادهای سخت بگیرند تا فرد از درون پوک شده و مضمحل گردد….
نماز اجباری در فرقه مجاهدین خلق
خاطره ای از موسی جابری فر
… فرقه رجوی کارش را با زور و تهدید پیش می برد و اصلاً اهمیتی به خواسته های فردی افراد نمی دهد. مگر می شود دین را تحمیل کرد؟ اصلاً دینی که تحمیل شود که دین نیست بلکه یک دیکتاتوری است از نوع بی رحم و فاسد. یعنی در مجموع همه کارهای این فرقه شکلی است و محتوایی ندارد. فرقه مجاهدین خلق با ایدئولوژی عقب مانده اش فقط می خواهد حفظ نیرو کند، چون بدون نیرو هیچ کسی آن ها را به حساب نمی آورد. هر چند تاکنون با این که نیرو هم دارد کاری از پیش نبرده و فقط فیگور می گیرد. از درون هیچ ندارد….
خاطرات صمد نظری از زندان های مجاهدین خلق – قسمت سوم
… فرقه مجاهدین خلق مثل یک پازل است که به دلیل محدودیت های اعمال شده در آن، هر عضوی فقط اطلاعات قسمتی که در آن هست را می داند و از بقیه جاها بی خبر است.
واقعیت این است که اعضای گرفتار در فرقه آن چنان محدود نگه داشته شده و می شوند که شنیدن بسیاری از مسائلی که در درون این فرقه می گذرد برخی اوقات به همان اندازه که برای افرادی که در فرقه نبودند جدید است، برای آن ها نیز جدید می باشد.
… در سلول جدیدم، روی دیوار نوشته ای با دست خطی بچه گانه دیده می شد: “مامان مُرد، بابا در زندان است.” بعدها یکی از بچه ها که او نیز مدتی در همان بند انفرادی بود می گفت دست خط مربوط به بچه های فردی به نام فرهنگ است که در همان مقطع زمستان 69 از سازمان جدا شد و از طرف یکی از مسئولان زن سازمان به نام ثریا شهری کتک خورد و به انفرادی انداخته شد. دو کودک دبستانی او را که مادرشان نیز در عملیات فروغ کشته شده بود از مدرسه گرفتند و در انفرادی به او تحویل دادند. این بچه ها نیز مدتی در انفرادی با پدرشان در آن فضای سرد به سر بردند تا رجوی تکلیف آن ها را روشن کند….
کشتن انسانیت در فرقه رجوی – قسمت دوم و پایانی
… سرکرده فرقه برای جلوگیری از ریزش اعضای خود، بحث انقلاب طلاق و بندهای آن را مطرح می کرد، با این ترفند و حیله گری اذهان اعضا را از بالا تا پایین با بحث های من در آوردی به اسم انقلاب ایدئولوژیک به شدت درگیر کرد.
… رجوی با نشست های انقلاب باسمه ای مریم، داغ و درفش را گسترش داد، سرکرده تشکیلات در نشست ها گفته بود تنها راه برای مقابله با محفل و رشد بورژوازی در مناسبات، بیشتر کردن نشست ها است. با این شیوه می خواست صدای هر معترضی را در نطفه خفه کند.
… ارتباط با خانواده مرز سرخ تشکیلاتی محسوب می شد، نشست عملیات جاری و غسل هفتگی اجباری بود، حتی رادیو گوش کردن ممنوع بود، اگر در داخل تشکیلات یکی مریض می شد و به دکتر مراجعه می کرد از سوی تشکیلات با مارک تمارض روبرو می شد! رجوی گفته بود مریض نداریم، برادر لمیده نداریم، بازنشسته نداریم! یعنی همه باید مانند برده برای رجوی کار کنند و دم برنیاورند، در ضمن همیشه باید خودشان را سرزنش می کردند که چرا کم گذاشتند! چرا راه سرنگونی را برای رجوی هموار نکردند. هر فرد باید بدهکار سازمان باشد نه طلبکار، طلبکاری ممنوع بود، در تشکیلات اگر کسی بالاترین خدمت را به رجوی می کرد باز هم باید می گفت کم گذاشتم و احساس بدهکاری می کنم!
در تشکیلات تنبیه وجود داشت اما تشویق وجود نداشت….
موافقت ایران با ایجاد دفتر حفاظت منافع ایران در آلبانی از طریق ترکیه
… امیرعبداللهیان مراتب موافقت وزارت امور خارجه کشورمان با ایجاد دفتر حفاظت منافع ایران در آلبانی را از طریق ترکیه اعلام و از مساعی جمیله ترکیه قدردانی کرد….
اسامی ۸۷۰ کودک که به دستور رجوی از والدینشان جدا شدند
برای کودکان اسامی مستعار در نظر گرفتند تا خانوادههایشان نتوانند خبردار شوند
… در فرقه رجوی نزدیک به یک هزار کودک زیر ۱۸ سال تحت آموزش نظامی قرار گرفتند که سران مغز پوسیده این فرقه پلید به تمسخر می گویند، افراد ۱۶، ۱۷ ساله ریش و سبیل دار چگونه کودک شناخته می شوند و این در شرایطی است که بسیاری از این کودکان از فسادهای جنسی سران فرقه نیز پرده برداشتند.
بسیاری از جنین ها در شکم مادرانشان به دستور رجوی کشته شدند و برای کودکان نیز اسامی مستعار در نظر گرفته شد تا پدران و مادرانشان نتوانند از وضعیت آن ها باخبر شوند….
*سه شنبه 5 اردیبهشت
در این روز 9 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:
کارگران بی جیره و مواجب در اردوگاه کار اجباری مجاهدین خلق
اشک تمساح مجاهدین ضد خلق برای کارگران
… این سازمان ضد مردمی درکمک به اعمال انواع فشارهای سلطه گری به نام سیستم آمریکایی که در درجه اول و بیش از همه آحاد ملت ایران این فشارها متوجه کارگران است ، به هر کاری دست زده و در اصل با صدور این بیانیه برای کارگران ما اشک تمساح می ریزد و در اصل به فریب آن ها می پردازد!
فرقه رجوی نیک می داند که تقریباً تمامی اعضای اسیرش کارگر زاده می باشند و اگر دلی برای سوزاندن برای کارگر داشت، در وهله اول تمامی حقوق تضییع شده این بیچارگان تاریخ را بدان ها باز می گرداند و خانواده های زحمتکش آن ها را خوشحال می کرد….
… فرزندان ما در اردوگاه کار اجباری مجاهدین خلق، کارگران بی جیره و مواجبی هستند که در دنیا کم نظیر هستند.
دیدگاه روزنامه نگار آلبانیایی درباره دموکراسی مورد ادعای مجاهدین خلق
یک دموکراسی پوچ
… این گروه معتقد است که یک سازمان دموکراتیک است و این در شرایطی است که بسیاری از حقوق اساسی اعضا در این اردوگاه اجرا نمی شود.
… یکی از اصول اصلی دموکراتیک، حق بیان عقیده و داشتن کرامت انسانی است. این در سازمان مجاهدین خلق هرگز عملی نشده است.
برای سازمان مجاهدین خلق حق بیان به این معنی است که شما همه نظرات خود را بر روی یک کاغذ نوشته و تحویل می دهید که ظاهراً توسط مسعود رجوی که رهبر این سازمان است بررسی می گردد و البته کمتر موردی جواب داده می شود. آزادی در اینجا کجاست؟
ما خودمان را آزاد و با اصول دموکراتیک تعریف می کنیم به شرطی که همه آنچه را که فکر می کنیم بتوانیم بیان کنیم. آیا این آزادی است که برای خروج از کمپ محل اقامت تا چند متری یا چند کیلومتری خارج از کمپ باید ویزا بگیرند؟ آیا به این می گویند آزادی؟
اما چیزی که بیش از همه در صحبت ها و اعترافات اعضای سابق این سازمان موجب تعجب من شد، این است که حق تشکیل خانواده مجاز نیست!…
دیدار نوروزی مسئول انجمن نجات سمنان با خانواده ها
… علاوه بر رد و بدل شدن پیام های تبریک نوروزی میان اعضای خانواده بزرگ انجمن نجات و تماس تلفنی میان برخی، به همراه اعضای انجمن نجات سمنان به دیدار تعدادی از خانواده های عضو انجمن رفتیم. در این دیدارها برخی خانواده ها، خواهران، برادران به ذکر خاطراتی از ایام گذشته در مورد عزیزان گرفتارشان پرداختند و همزمان اشک هایشان جاری می شد و برای رهایی و نجات عزیزان خود دست به دعا بر می داشتند….
مجاهدین خلق از گفتار تا عمل
فریبکاری فرقه رجوی برای مبارزه با امپریالیسم
… وقتی به محتوای عملکرد سازمان در مورد امپریالیسم دقت می کنیم پاسخ می گیریم که خیر. این گونه نیست و تمام خط و خطوط شان در راستای منافع غرب بوده است. به طور مثال در مقطع جنگ عراق علیه ایران عملاً در کنار دشمن ایران قرار گرفتند و همه گونه همکاری را با دشمن مردم ایران کردند. وقتی صدام سرنگون شد تن به همکاری همه جانبه با نیروهای آمریکایی داد و اسم این همکاری را خط برخورد موازی نامگذاری کردند.
… آنان از جنایتکاران آمریکایی برای مراسم و شوهای مسخره خود دعوت کردند تا از حمایت شان برخوردار باشند و نشان دهند که تا کجا در وطن فروشی و خیانت علیه مردم کشورشان تخصص دارند. اکنون به مرحله ای رسیده اند که حاضرند با دیدن پرچم امپریالسیم به شادی بپردازند و خوشحالی کنند و مریم رجوی قیافه بگیرد که تعدادی از آنان را به طرف خود کشانده است. اما خود مریم رجوی به خوبی می داند این خام خیالی است چون غرب به خوبی می داند سازمان مجاهدین فقط به درد جاسوسی می خورد و هیچ خاصیت دیگری ندارد….
نگاهی به تاریخ خیانت بار مجاهدین خلق – قسمت نهم
پیوستن به ارتش صدام و تشکیل “ارتش آزادیبخش” در خاک عراق
… در تاریخ سیاسی کشورهای جهان به ندرت به موردی برمی خوریم که یک گروه سیاسی مخالف نظام کشورش، با دشمن بیگانه که به خاک کشورشان حمله کرده ائتلاف کند و همین موجب حیرت و نفرت همگانی نسبت به فرقه رجوی شد.
… در دوران حضور مجاهدین در خاک عراق، رجوی در ارتباط تنگاتنگ با استخبارات عراق بود و پس از سقوط صدام، فیلم هایی از دیدارهای مکرر نمایندگان سازمان با بلندپایگان دستگاه امنیتی رژیم صدام به دست آمد که در مستندی با عنوان “گرگ ها” در سال های پیشین در دسترس مردم قرار گرفت.
چرا رجوی نیروهای خود را تحقیر می کرد
شاید این حرف برای مردم ایران قابل هضم نباشد که چطور رهبری که درحال جنگ است نیروهای خود را تحقیر می کند و توی سر آن ها می زند در حالی که وظیفه رهبر در حال جنگ، دادن انگیزه و توان و ظرفیت به نیروست. پس چرا تحقیر؟
… رجوی احساس می کرد کسی موی دماغ است یا حرف و تناقض دارد گوش و سر و کله اش می جنبد بلافاصله هر کس بود بر کنار و یا به کارهایی می گماشت تا نفر را جلو بقیه خوار و ذلیل و توهین و تحقیر کند. این گونه نفس اماره و قدرت طلبی و برتری جویی خود را ارضا می کرد. با زشت ترین و ضد انسانی ترین شیوه آن هم بالاترین فرماندهان و نیروهای سابقه دار که سعی می کرد با خرد کردن شخصیت آن ها را ادب کند و سر جای خود بنشاند جلو سرکشی را بگیرد….
حضور خانواده های کرمانشاهی در مراسم افطار به میزبانی انجمن نجات
… توضیحات مبسوطی در رابطه با وضعیت مجاهدین خلق در آلبانی برای خانواده ها داده شد. دراین ضیافت افطاری خانواده ها که اکثر آن ها از خواهران، همسران، دختران و مادران اسیران بودند، به دنائت و ضد بشر بودن ایدئولوژی رجوی در ممنوع کردن ملاقات و هر نوع ارتباط با خانواده تأکید کردند و خواستار تلاشی بیشتر برای رهایی عزیزان خود شدند.
خانواده ها با مکتوب کردن شکایت نامه ای خطاب به نخست وزیر آلبانی، تقاضای ارتباط و ملاقات با عزیزانشان را داشتند.
*چهارشنبه 6 اردیبهشت
در این روز مجموعاً 9 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:
آنجا که من به وقاحت سازمان مجاهدین خلق پی بردم
… یکی گفت آخه هر چه باشه این ها خانواده ما هستند؛ پدر یا مادر یا خواهر یا برادر من هستند که می آیند. در جا مسئول نشست (عسکر) گفت: وقتی دشمن تو هستند مگه می شود گفت خانواده هستند؟ نه این ها دشمن هستند. نباید عاطفی به این مسأله نگاه کنیم. خانواده ضد مبارزه و فتنه هست.
… نفر پدرش فوت می کند و به او نمی گویند که پدرت فوت کرده است. اما وقتی خانواده او می آمد عراق و از آن ها میپرسید که فرزند ما اینجاست؟ می گفتند: نه، چنین اسمی نداریم و خانواده ناامید برمی گشت. بعد مدتی که نفر می فهمد و به مسئولین می گوید که چرا به من نگفتید؟! آن ها با تمام وقاحت و ریلکسی می گویند. انتقاد به نفری است که این حرف را به تو زده است. خیلی از سؤال ها را با وقاحت جواب می دهند و انگار نه انگار دارند دروغ می گویند یا سرپوش روی قضیه می گذارند….
مسعود رجوی چگونه خدای مجاهدین خلق شد؟
آیا عبارت “فرقه رجویه” نوعی اَنگ سیاسی از سوی جمهوری اسلامی برای تحقیر سازمان مجاهدین است؟
… می توان مجاهدین خلق را یک فرقه دانست، چرا که دارای یک نگرش واحد نسبت به موضوعات انسان، وجود و تاریخ (اصطلاحاً ایدئولوژی) هستند، دارای یک فرهنگ و آداب و رسوم مشترک مشخص و در بسیاری موارد ممیز از دیگر ایرانیان هستند و مهم تر از همه دارای یک گرو یا به عبارت خودشان رهبر عقیدتی اعلام شده و مشخص بوده و حاضرند به خاطر وی هر کاری حتی اقدام به خودسوزی در ملأعام کنند.
… مهم ترین شاخص های فرقه رجوی را موارد زیر است:
۱ـ محدود نبودن بهعلایق فردی، عرف و اعتقادات عمومی و انجام اعمال شگفت انگیز.
۲ـ آمرزیده بودن اعضای فرقه رجوی و در ضلالت بودن باقی مردم دنیا.
۳ـ یگانگی در اندیشه و زندگی در دنیای دو قطبی و خواست تسلیم کامل از پیروان در برابر خواست سازمان.
۴ـ گروه در مقابل هیچ کس و هیچ ارگانی مسؤول نیست و از هیچ کس مگر خود آموزش ایدئولوژیک و سیاسی نمی گیرد.
۵ـ رهبران سازمان نجات دهنده بشریت هستند.
مفهوم زندگی و برابری در فرقه رجوی
… وقتی از آزادی حرف می زنیم انسان ها باید از قدرت انتخاب و تصمیم برای آینده برخوردار باشند. آن چه ما در مناسبات فرقه رجوی شاهد بوده ایم و لمس کرده ایم این است که افراد حاضر در تشکیلات مجاهدین هیچ گونه اختیاری از خود ندارند و باید گوش به فرمان سرکرده فرقه باشند. در مناسبات این گروه هیچ انسانی از آزادی های فردی برخوردار نیست به طور مثال هیچ فردی حق انتقاد از سرکرده فرقه را ندارد، هیچ یک از اعضای پایین فرقه حق انتقاد به مسئول بالاتر را ندارند، انسان ها هیچ گونه قدرتی برای تصمیم گیری نداشته و مانند ابزار باید در دست سرکرده فرقه باشند،
… برابری هم که اصلاً در تشکیلات سازمان معنا ندارد. سلسله مراتبی که در سازمان تعریف شده است فقط برای اعمال قانون و مدیریت نیست بلکه امکانات هم به همین نسبت بیشتر در اختیار افراد رده بالاتر نسبت به نیروهای عادی قرار می گیرد. نفرات نه خق اظهار نظر دارند و نه حق دارند از چیزی و کسی ناراضی باشند و نه حق دارند به چیزی نیاز پیدا کنند….
دیدار اعضای انجمن نجات خوزستان با طلاب حوزه علمیه اندیمشک
علی اکرامی: مسعود رجوی شخصی قدرت طلب و دوگانه بود و از همان ابتدای انقلاب خودش را صاحب اصلی انقلاب می دانست. او رویه دوگانه ای با انقلاب و دولت برآمده از آن در پیش گرفت و علی رغم این که در ظاهر خودش را هماهنگ با رهبری انقلاب نشان می داد ولی به فکر جمع آوری سلاح و تشکیل گردان های نظامی بود.
… طلاب مسئولیت سنگینی در صیانت امنیتی از نسل جوان دارند و در این رابطه می بایست با به کارگیری سیاست های جذب و شناخت شیوه های فریب و جذب این گروه ها جوانان را آگاه و از انحراف نجات دهند. رجوی گفته بود روحانیت و طلاب جزء معدود اقشاری هستند که ما نتوانستیم بین آن ها نفوذ کنیم و این به خاطر شیوه های بحث و استدلالی آن هاست که به سادگی قانع نمی شوند.
حمید دهدار حسنی: … رجوی در پاسخ به در خواست من مبنی بر خروج و جدایی از مجاهدین خلق دو راه پیش روی من گذاشت. ماندن به هر قیمت و تحت شرایطی که آن ها مشخص می کنند و یا زندانی شدن در زندان های پادگان اشرف و در نهایت ابوغریب. برای من این پیشنهاد و خواسته آن ها غیرقابل فهم بود. زیرا بعد از سال ها که بهترین ایام زندگی خودم را برای آن ها گذاشته بودم و حتی در این مسیر رنج و مشقت سال های طولانی دوری از خانواده را تحمل کرده بودم می خواستم مسیر زندگی ام را خودم انتخاب کنم و تعیین مسیر آینده زندگی را حق طبیعی و اولیه هر فرد می دانستم….
یک بار دیگر توطئه سازمان مجاهدین خلق علیه یکی از اعضا نقش بر آب شد
حمید محمد آتابای موفق شد برگه اقامت آلبانی خود را بگیرد
… هر کسی فرار می کرد یا اعلام خستگی و پس از یک سال و نیم حبس کشیدن کثیف ترین کار سازمان با کسی که می خواست اشرف را ترک کند، برای این که سوژه را مزدور خودشان نگه دارند او را با چندرغاز می خریدند. اما افتخارم این بود یکی از معدود نفراتی باشم که نه تنها هیچ چیزی از آن ها نگرفتم که هیچ و سر خم نکردم این باعث شد که همه پرونده ها و مدارک مرا در وزارت کشور نابود کنند. از کارت اقامت پنج ساله ام که دولت آلبانی به هرکسی جدا گانه می داد، کارت بیمه پزشکی که دکتر فامیلی البانی داده بود، مدارک و پرونده ها، همه را در اداره مهاجرت از بین برده بودند.
خورشید پس ابرها نماند. روسیاهی به سازمان مجاهدین ماند و با تلاش آقای داشامیر و سایر دوستان برگه اقامتم را امروز گرفتم و توطئه های سازمان کثیف سازمان مجاهدین نقش بر آب شد.
خاطرات صمد نظری از زندان های مجاهدین خلق – قسمت چهارم
… تمام جداشدگان از سازمان از نیمه دوم سال 69 و حتی قبل از آن در دو قلعه سردار و زندان دبس (عسگری زاده – در اطراف حوزه نفتی شهر کرکوک) مستقر بودند که بنا به مسائل امنیتی و حفاظتی چندبار بین این دو قلعه جابجا و در زمستان 69 تماماً به زندان دبس منتقل شدند. این افراد در حدود 500 نفر بودند.
دولت عراق این قلعه نظامی را در سال 65 – 66 به سازمان واگذار کرد تا اردوگاه اسرا و زندان نیروهای معترض شود که تا پایان سال 70 سازمان به همین منظور از آن استفاده کرد. این زندان چهار بند جمعی و دو بند انفرادی زنان و مردان داشت. این قلعه ساختمانی مربع شکل با اتاق های به هم پیوسته و دو طبقه با دیوارهای بلند، ضخیم و سنگی بود که با دو دروازه بزرگ آهنی و جاده ای آسفالت شده به بیرون راه داشت.
با شکست ارتش عراق در کویت، دولت مرکزی عراق در موقعیت بدی قرار گرفت و نیروهای مخالف و اکراد عراقی نیز جهت سرنگونی و به دست گرفتن قدرت از جبهه های مختلف به سمت شهرهای بزرگ و بغداد حرکت کردند. زندان دبس که در شمال شهر کرکوک واقع شده بود، در معرض تهدید قرار گرفت و تمام زندانیان به وسیله ی اتوبوس ها و کامیون، شبانه به قرارگاه خالص منتقل شدند. در مسیر انتقال، بر اثر سرعت زیاد و خوابیدن یکی از رانندگان ناشی، کامیون با 35 سرنشین زندانی آن وارونه شد و تعداد زیادی زخمی شدند و یک نفر از آن ها در اثر ضربه مغزی مُرد….
*پنجشنبه 7 اردیبهشت
4 مطلب حاصل آخرین روز کاری هفته در سایت نجات است. مروری کوتاه بر برخی از آن ها به قرار زیر است:
مضحک ترین موضع گیری سازمان مجاهدین خلق
هر گونه کمک مالی از عربستان سعودی به مجاهدین کذب محض است!
… کافی است به صحبت های آقای فاضل الشویلی رئیس شورای استانداری بغداد اشاره کنیم که در یک مصاحبه در تاریخ دهم مرداد ۱۳۸۶ اعلام کرد: جدیدترین سندی که دراختیار دولت عراق قرار گرفته، نشان می دهد که عربستان هر ماه به سازمان “مجاهدین خلق” که در لیست سازمان های تروریستی سازمان ملل و جهان قرار دارد مبلغ سی میلیون دلار کمک مالی می کند.
حضور ترکی الفیصل در گردهمایی سال ۱۳۹۶ مجاهدین در پاریس هم رونمایی از حمایت های مالی و رسانه ای تمام عیار در فاز جدیدی از دشمنی این کشور با مردم ایران بود که مریم رجوی آن را علنی کرد.
نتیجه این که هرچقدر هم رهبران مجاهدین بخواهند کمک های مالی از سوی عربستان سعودی و سرویس های اطلاعاتی غربی و عربی و اسرائیل را کتمان کنند، گند و کثافت مجاهدین آنقدر زیاد و مثل روز روشن است که جای هیچگونه ابهامی را باقی نمی گذارد به نحوی که نمی توان آنان را با آب هفت دریا هم شست و غسل شان داد….
خانواده های چشم انتظار کابوس بی پایان فرقه مجاهدین خلق
… سال 1402 که با نسیم اقاقی ها و شکوفه های بهاری و با ارسال صدها پیام سبز خانواده ها خطاب به اعضای در بند در کمپ مجاهدین همراه بود، پیام روشنی نیز به عوامل جنایت پیشه مجاهدین خلق در آلبانی داشت که متوجه این واقعیت مهم شوند که خانواده های چشم انتظار همچنان در خط مقدم به همراه اعضای جدا شده برای تحقق خواسته های انسانی خود مبنی بر ملاقات با اعضای گرفتار و النهایه آزادی آن ها به تلاش های مستمر خود ادامه خواهند داد.
… مریم رجوی و سایر عوامل سرکوبگر مجاهدین بسیار تلاش کردند تا با به صحنه آوردن قلم به مزدان خود موجب دلسردی خانواده ها شوند اما خانواده ها به مانند دیوار مستحکمی از عواطف انسانی به کابوسی برای مریم رجوی و دستگاه پوسیده مغزشویی تبدیل شدند و دیر نیست روزی که با همت و پایداری مثال زدنی خانواده ها، همدستان غربی فرقه رجوی و دولت آلبانی در مقابل خواسته به حق و قانونی خانواده های چشم انتظار برای دیدار با عزیزانشان سر فرود آورند.