نجات در هفته ای که گذشت – شماره 127

مروری بر مطالب 7 الی 12 بهمن ماه 1402 درج شده در سایت نجات

*شنبه 7 بهمن

در روز شنبه جمعاً 12 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

به مناسبت روز پدر

در تشکیلات مجاهدین چنین روزی وجود ندارد

… در سازمان مجاهدین خلق اما، چنین روزها و مناسبت هایی معنا ندارد. چرا که اصولاً خانواده ای وجود ندارد. فرقه ویرانگر رجوی، در برهه ای همه خانواده های حاضر در تشکیلاتش را متلاشی کرده است و طبیعتاً چنین نقش هایی دیگر معنا ندارند و حتی بدتر این که تابو هستند. رهبری سازمان فضایی در مناسبات روزانه ی تشکیلات ایجاد کرده است که کسی حق ندارد به این واژه ها و ایام منحصر به فرد فکر کند.
… در این تشکیلات احساسات انسانی مدام سرکوب شده و جایی برای نمایش پیدا نمی کند. هر گونه وارد شدن به این نوع احساسات پاک که تداعی کننده وجود خانواده است، ممنوع بوده و نباید فرد به جز اهداف رهبری سازمان به چیز دیگری بیندیشد….

دو گزینه پیش روی دولت آلبانی

اخراج یا استرداد رهبران مجاهدین خلق

… دولت آلبانی مقصر اول است که به تروریست ها پناه داده است، مسعود رجوی که فرار کرده و اگر تاکنون زنده باشد، در سوراخ موش است، اما مریم رجوی و سران سازمان به صفت سازمان مجاهدین که شخصیتی حقوقی است، نباید آزادانه در بین کشورها سفر کنند، مجرم های بین المللی نباید آزادانه سفر کنند و قضات دادگاه لاهه باید دولت ها را موظف کنند که به تروریست ها پناه ندهند، دولت آلبانی هم حق ندارد بیش از این با تروریست ها مسامحه کند، دولت آلبانی دو گزینه پیش رو دارد : یا اخراج و یا استرداد رهبران مجاهدین خلق .
سران دولت آلبانی باید در دادگاه لاهه جوابگو باشند که چرا به تروریست ها پناه دادند؟ آن هم تروریست هایی که به صورت سازمان داده شده، اقدام به آموزش های تروریستی در تشکیلات خود می کنند. از جمله آموزش بمب گذاری و پرتاب اشیای منفجره به مکان های عمومی .
… ما جداشدگان دولت آلبانی را متهم می کنیم که از تروریسم حمایت می کند. این دولت حق ندارد تشکیلاتی را پرورش دهد که سابقاً تروریستی بوده و اکنون نیز ابایی از انجام اقدامات تروریستی ندارد و هر روز در تلویزیون خود تروریسم را تبلیغ می کند.

در تشکیلات مجاهدین خلق تماشای مسابقات تیم ملی زندگی طلبی و مرز سرخ است

… در طول این سی سال هر بار که تیم ملی فوتبال ایران بازی داشت ما اصرار می کردیم که مسابقه تیم را برای ما پخش کنند. مسئولین اما، آن را مرز سرخ می دانستند و می گفتند این تیم ملی نیست بلکه تیم رژیم جمهوری اسلامی است!
… در هیچ جای دنیا فوتبال را سیاسی نمی کنند، با وجود اصرارهای فراوان ما، مسئولین می گفتند تماشای مسابقات تیم ملی زندگی طلبی و رد کردن مرز سرخ است.

برشی از جنایات محمد سادات دربندی – متهم ردیف 78 دادگاه مجاهدین خلق

به روایت عضو سابق گروه مجاهدین خلق

محمد سادات دربندی یکی از جنایتکاران در فرقه رجوی است. در دوران جنگ او مسئول اُردوگاه های سازمان؛ محلی که اسیران جنگی را نگه داری می کردند، بود.
… در اُردوگاه بیگاری زیادی از ما می کشید و هر کسی اعتراض می کرد به کادرهای اُردوگاه دستور می داد از هر گونه امکاناتی او را محروم کنند. برای جذب نیرو از اسیران، با فریب و دروغگویی اسیران را به پادگان اشرف منتقل می کرد…

پادکست باخبر باش – قسمت 17

… این ماهانه پادکست، اختصاص دارد به:
– پاسخی به اظهار لطف و نکات مطرح شده توسط دوستان و مخاطبین عزیز
– اظهار حمایت فرقه رجوی از عملیات تروریستی جنایتکارانه جیش ‌العدل و به جان خریدن تنفر همه ایرانیان وطن ‌پرست در همه جای جهان و هم زمان بررسی ادعاهای فرقه رجوی
– اذعان فرقه به آتش ‌افروزی و قتل در مقابله با دادگاه رسیدگی به اتهامات سران فرقه که به‌ عنوان دفاعیه اطلاعیه می ‌دهند که دفاتر قوه قضائیه را آتش می ‌زنیم و به این صورت ماهیت ذاتی و مشروعیت دادگاه را به نمایش می‌ گذارند.
– اختلاف سنگین مریم رجوی با سخنگوی مجاهدین خلق در اطلاعیه بعد از اعدام یک قاتل. مریم رجوی ابتدا این قاتل را یک بیمار روانی خواند و عنوان کرد که اعدام یک بیمار جنایت است؛ اما بلافاصله سخنگوی مجاهدین گفت حرف از بیماری برای این اعدام شده حرف مزخرفی است و برای پایمال ‌کردن شجاعت و شهامت و پایداری او صورت‌ گرفته که مریم رجوی هم بلافاصله پیام خودش را پاک و پیام جدید ارسال کرد.
– خیمه ‌شب‌ بازی فرقه برای پولشویی به اسم همیاری و گلریزان و سوتی ‌های آن ها در این باره مثل اعداد و ارقام کذب و ناهمخوان و استفاده از یک نفر به ‌عنوان سارینا و عسل از ایران و لوکزامبورگ برای نمایش روحوضی کمک مالی.
– مطالب و فایل صوتی و نیز هرگونه افکت و لوگوی و مطلب پیشنهادی که در کامنت‌ های زیر این پست ارسال آن ها ممکن نیست را با این آدرس انجام دهید، با تشکر و سپاس از شما bashbakhabar@gmail.com…

اولین نشست های سرکوب جمعی در مناسبات رجوی

… مسعود با همه نفرات اتمام حجت کرد که هرگز به فکر جداشدن نباشند چون سرنوشت شومی در انتظار آنان خواهد بود که حداقل آن، 10 سال اسارت است. وی در پایان این اتمام حجت، در حالی که دست خود را مشت کرده بود گفت از این پس با “مشت آهنین” جواب خواهم داد… و به همین هم بسنده نکرد و صراحتاً اعلام کرد که هیچ کدام از جداشدگان منتقد را نخواهد بخشید و اگر روزی مجاهدین شکست بخورند، فرمان قتل آن ها را هر جا که باشند صادر خواهد کرد. او مجاهدین را موظف کرد که در آینده اگر نیاز بود، همه آن ها را در کشورهای اروپایی ترور کنند و برای این کار، هر هزینه ای لازم باشد را خواهد پرداخت و کسی هم نباید از زندانی شدن در اروپا واهمه داشته باشد چون آنجا در قیاس با زندان های ایران، همچون هتل هستند و حکم اعدام هم ندارند… جالب اینجاست که حدود 9 سال بعد مریم رجوی در پاریس بازداشت شد و نتوانست دو هفته بازداشت را در همان هتل ها تحمل کند و ده ها عضو مجاهدین را به خاطر آزادی خودش به خودسوزی در خیابان ها وادار کرد.
بدین ترتیب، اولین سلسله نشست های سرکوب جمعی مسعود رجوی در بهمن 1374 آغاز شد و راه را برای نشست های سرکوب کوچک تر که نشست “دیگ” و “دیگچه” نامیده می شد هموار کرد. نشست هایی که پیش از آن آغاز شده بود اما هیچ کس تصور نداشت که بانی آن شخص مسعود باشد و تصور داشتیم که شدت عمل ها و اهانت ها و کتک زدن ها ابداعی شورای رهبری است….

*یکشنبه 8 بهمن

10 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

تناقض یکی از اعضا در مورد عدم اعدام رجوی توسط ساواک در نشست های طعمه – قسمت پایانی

… در جریان یکی از نشست های یگان ها یکی از همین اعضایی که سابقه زندان داشت در گزارش خود و در قالب تناقض نوشته بود اگر تمام اعضایی که در زندان اعدام نشده اند خائن بوده اند و به سازمان خیانت کرده اند پس برادر مسعود هم که در زندان شاه اعدام نشد خیانت کرده است؟ با بیان این جمله سالن نشست منفجر شد و همه چماقداران رجوی خود را به کنار او رسانده و با حمله و هجوم و شدیدترین برخورد از او خواستند که سریعاً حرف خود را پس بگیرد و نقطه آغاز واقعی خود را بگوید. عضو سوژه شده که حسابی از نحوه یورش و برخورد چماق داران رجوی جا خورده بود با صدای لرزان گفت این حرف برادر به من برخورده بود که اعضایی که زندانی بوده واعدام نشده اند خیانت کرده اند و به همین منظور سابقه زندان برادر و اعدام نشدن او به ذهن زد و مرتکب گناه قیاس شدم. و بعد برای این که خود را از دست گرگ های رجوی خلاص کند گفت واقعیت این است که ما نباید خود را با رهبری قیاس کنیم و ایشان مصلحت هایی را می دانند که فهم آن برای ما سخت است و من این گفته برادر را اثبات می کنم که در زندان برای حفظ جان خود کوتاه آمدیم و مرتکب خیانت شدیم. لحظه ای بعد با اشاره مسئول نشست گرگ های رجوی که به دور سوژه حلقه زده بودند بر سر جای خود نشستند و پروژه در هم شکستن زندانی سابق با موفقیت صورت گرفت.

چرا دولت آلبانی و کمیساریای عالی پناهندگان مانع از ظلم رجوی ها نمی شوند؟

رجوی ها بعد از گذشت چندین سال از اخراج فرقه شان از عراق و استقرار در آلبانی، هنوز که هنوز است اعضای فرقه را از اولیه ترین حقوق خود محروم نگه داشته اند. رجوی ها باید پاسخ بدهند که چرا در آلبانی و در قلب اروپا، اعضای مجاهدین کماکان از پایه ای ترین حقوق خود محروم هستند؟
چرا اعضا اجازه ندارند با خانواده های خود تماس تلفنی داشته یا برای آنان نامه و ایمیل بفرستند؟
چرا اعضا اجازه ندارند با خانواده های خود ملاقات کنند؟
چرا اعضا اجازه ندارند در ایامی همچون روز مادر یا روز پدر و . . . یادی از مادران و پدران خود کرده و برای آنان پیام تبریک بفرستند؟…

نامه مدیرعامل انجمن نجات به مقامات مسئول در دولت آلبانی

… سیاستی اتخاذ شود تا دل خانواده ها بعد از سال ها رنج و محنت شاد گردد. افرادی در داخل اردوگاه مجاهدین خلق هستند که خواهان جدایی می باشند. مسئولین محترم می توانند فضایی ایجاد کنند تا این افراد دسترسی به خانواده های خود و به انجمن نجات داشته باشند تا در صورت تمایل بتوانند زندگی آزاد را انتخاب و تجربه نمایند. افراد داخل کمپ سالیان سال در محیطی محصور و تحت القائات فرقه ای و مغزشویی بوده اند و هیچ تصویری از دنیای بیرون از فرقه ندارند و بی جهت از آن می ترسند و خود را ناتوان از مواجه شدن با آن می دانند….

مسعود رجوی، استاد بزرگ دروغ و وارونه نمایی حقایق

… شاه سلطان هوچی گری، حتی جنایت هولناک بیمارستان اسلام آباد که رقم خوردن آن توسط فرقه منفور و متوحش رجوی مورد تأیید و وثوق همه افراد محلی در اسلام آباد هست و شاهدان عینی آن جنایت هم اکنون زنده و حاضر هستند را کتمان کرد و مدعی شد خود رژیم ایران آن جنایت را انجام داده است و این ادعا را در حالی مطرح می کند که جنایت بیمارستان اسلام آباد در ساعاتی رخ داد که این شهر کاملاً در تسخیر لشکر پیاده ارتش موسوم به آزادیبخش ملی رجوی بود….

امید واهی سرکردگان مجاهدین خلق

… به واقع امید هم مفهومی است که باید تفکر و جریان پشت آن را دید تا قابل ارزش گذاری باشد.
این که رهبران مجاهدین خلق سال هاست به امید رسیدن به قدرت، انسان های زیادی را قربانی کرده اند و افراد بسیاری را از زندگی و از امید و هر چه انسانیت است تهی نموده اند، امیدی حقیقی و قابل ستایش نیست.
رهبران مجاهدین برای برآوردن این آز و طمع خود دست به ترور زده و می زنند، تخم کینه و نفاق را در جامعه می پراکنند، به دشمنان آدم خوار این ملک و ملت آدرس های مناسب می دهند تا ضربات خود را هر چه سنگین تر و عمیق تر بر هستی اجتماعی و سیاسی ما وارد کنند، بساط خرابکاری برپا می کنند و شب و روز در باب فواید این تخریبات قلم فرسایی کرده و نعره می کشند و امیدوارند که عمق و وسعت این جنایاتشان هر چه بیشتر شود و جنون قدرت و شهرت طلبی شان ارضا گردد…

*دوشنبه 9 بهمن

در این روز کلاً 12 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

طرح تردد برای خرید یک پیراهن

محدودیت‌ های درون تشکیلاتی مجاهدین خلق

… اگر کسی درخواست بدهد که می‌ خواهم با دوستانم برای خرید به شهر تیرانا بروم، تشکیلات رجوی دو نفر همراه این افراد می ‌گمارند تا این که مبادا این افراد به بهانه خرید اقدام به فرار بکنند. بنابراین هر تیم و یا افرادی که می ‌خواهند به شهر بروند دو نفر از مسئولین باید همراه این‌ ها باشند تا این که این افراد خرید را انجام بدهند و به کمپ برگردند. ناگفته نماند که همین تردد به شهر باید ابتدا از ۲۴ ساعت قبل و با طرح مشخص داده شود. این که این تردد به چه منظوری است، ساعت خروج، ساعت برگشت، مسئول اکیپ و مسئول حفاظت چه کسانی هستند، این نفرات همراه تیم چه کسانی هستند، آیا صلاحیت بیرون رفتن و تردد به شهر را دارند یا خیر. خلاصه در یک کلام باید گفت برای خریدن یک پیراهن و یا یک شلوار یک روز قبل باید طرح تردد نوشت….

در باب اهمیت نامه مدیرعامل انجمن نجات به مقامات آلبانی

… با توجه به بازرسی پلیس آلبانی از مقر مجاهدین خلق در تابستان گذشته و اذعان مقامات دولت آلبانی به اقدامات ایذایی مجاهدین خلق در کمپ اشرف 3 و در مقابل آن تداوم انزوای اعضای گرفتار در کمپ اشرف و نقض حقوق اولیه آن ها، طرح مسأله حضور مجاهدین خلق در آلبانی از سوی مدیرعامل انجمن نجات اقدامی به هنگام و سنجیده به نظر می ‌رسد. خدابنده به عنوان مسئول انجمنی مردم ‌نهاد با فعالیتی مدنی و آگاهی‌بخش سعی دارد در راستای هدف کلان ‌تر انجمن نجات که همانا رهایی اعضای مجاهدین خلق از حصارهای ذهنی و جسمی فرقه است، گامی بردارد.
… خدابنده در عین حال ملاحظات دولت آلبانی را در نظر دارد و اعتبار خود را بر سر این تعهد می‌ گذارد که در صورت اعطای ویزای آلبانی به خانواده ‌ها، آن ها تابع محض قوانین و مقررات دولت آلبانی و ضوابط تعیین شده از جانب مقامات مسئول باشند و مدت اقامت آنان در آلبانی محدود به مدت ویزایشان باشد. این تعهد پیام مهمی برای مسئولان کشور آلبانی که به شدت با موضوع پناهجویان و مهاجران غیرقانونی درگیر هستند، در بر دارد. بدین ترتیب، نویسنده نامه تلاش دارد که اقدامی را که بالقوه منفی و نگران ‌کننده است برای مخاطبانش تسهیل کند….

پشت پرده گلریزان همیاری مجاهدین خلق از زبان حمید محمد آتابای

گلریزان همیاری نمونه ای از تبهکاری های مالی فرقه رجوی

حمید محمد آتابای: این برنامه سال 1377 یعنی زمانی که سازمان در لیست تروریستی قرار گرفت استارت خورد. چرا که یکی از اصلی ترین جرایم ذکر شده برای سازمان مجاهدین مسأله پولشویی بود
همه افراد را در کمپ اشرف جمع کردند، برگه سفید و خودنویس هایی با جوهرهای نامرئی در اختیارشان قرار دادند تا با اسامی جعلی با عنوان کمک به سازمان مطلب بنویسند… من که خودم بودم و همه چیز را دیدم.

فریبکاری فرقه رجوی چگونه با مرگ محسن معصومی برملا شد؟

به تاریخ هشتم بهمن ۱۴۰۲ خبر مرگ محسن معصومی سالمند ۶۳ ساله ساکن در اردوگاه فرقه رجوی در آلبانی در سایت رسمی این فرقه درج گردید.
… این فرقه منحوس به هنگام مرگ این عضو درگذشته هم دست از فریبکاری برنداشت و به جای درج عکسی از چهره واقعی این فرد در آخرین روزهای زندگی اش، عکس به شدت جوان سازی شده از وی را در بالای اطلاعیه مرگش قرار داد تا زندگی و مرگ اعضای این فرقه را از دید مخاطبانش به ویژه خانواده هایشان پنهان کرده باشد.
حیاتی که عین مرگ است و مرگی که در عزلت و تنهایی است. به عبارتی اعضای فرقه حتی بعد از مرگشان هم در اسارت سران فرقه رجوی به سر می برند. به نحوی که خانواده هایشان هم هیچ دسترسی به مرده آن ها ندارند….

در ذهن مردم ایران همیشه تروریست باقی می مانید

با وجود کارنامه سیاه رجوی از ترور و کشتار و خونریزی و خشونت بی حد و حصر، کمپین دفن کردن تاریخ خونریزی ‌های سازمان مجاهدین خلق به یمن هزینه های هنگفت و لابی گری مجاهدین خلق توانست نام این گروه را از فهرست گروه های تروریستی اتحادیه اروپا خارج کنند.
این شاید یک پیروزی برای سازمان محسوب می شد ولی چیزی که در پس این جریان وجود داشت صحبت های رجوی و شاخ و شانه هایی بود که کشید و طبق معمول برعکسش اتفاق افتاد.
… باید به رجوی گفت: … شما کیلومترها از مرزهای ایران دور افتاده اید. نیروهایتان دیگر سن و سالی از آن ها گذشته و توانی برای مبازره ندارند. حنایتان دیگر برای نیروها هم رنگ ندارد و حتی با صد مدل نشست و مغزشویی هم نمی توانید افراد ناراضی را بیش از این نگهدارید. شما چه در لیست تروریستی باشید و چه نباشید فرقی ندارد. مهم حافظه تاریخی ملت ایران است که تک تک جنایات شما علیه غیرنظامیان را تا همیشه به خاطر دارد….

*سه شنبه 10 بهمن

در این روز 10 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

اسماعیل مرتضایی – متهم ردیف 99 دادگاه مجاهدین خلق

چه کسی افراد مسأله ‌دار و معترض را در کمپ مجاهدین خلق شکنجه می ‌کرد؟

به بهانه محاکمه متهم ردیف 44 و 99 دادگاه مجاهدین خلق

امیر لرستان و جواد خراسان – مسئولین تیم های عملیاتی داخل کشور در سال 65

… مأموریت مورد نظر ما به رگبار بستن راهپیمایی 22 بهمن در اصفهان بود و تیم دیگر باید همین کار را در شیراز انجام می داد. وقتی مطرح کردیم که این کار می تواند جان مردم عادی را به خطر بیندازد جواب دادند که سازمان در این مقطع نیاز به این نوع عملیات دارد و برای پیروزی انقلاب چند فرد عادی جامعه هم کشته شوند، مهم نیست. این حرف برایم خیلی سخت بود که ناشناخته باید به روی مردم سلاح بکشیم بدون این که بدانیم چه کسانی هستند. این در حالی بود که رجوی همیشه عنوان می کرد خمپاره زنی ما باید دقیق باشد و نباید از مردم عادی کسی کشته شوند. اما این ظاهر قضیه بود و بعداً حرفش را عوض کرد و گفت که مردم عادی جامعه هم باید برای پیروزی انقلاب ما بها بپردازند!…

خاطره محمد رضا گلی از حضور خانواده ها پشت درب کمپ اشرف – قسمت پنجم

در این فاصله ما که نزد عراقی ها بودیم سراسیمگی نگهبان ها را متوجه شدیم. وقتی گشت پیاده برگشت دید یک نردبان بلند روی سیاج قرارگاه افتاده بلافاصله به ستاد مربوطه اطلاع داد و دیدیم تمام قرارگاه را بسیج کردند و دارند داخل قرارگاه را می گردند و فکر می کردند ممکن است تعدادی هنوز هم در داخل مانده باشند. اما خوشبختانه ما بیرون سیاج در مقر عراقی ها بودیم و دیگر دست آن ها به ما نمی رسید. خلاصه در داخل اشرف غوغایی شده بود! نمی دانستند چه کسی فرار کرده است.
بعد از مدتی وقتی یکی از دوستانم فرار کرد و نزد من به هتلی که مستقر بودم، آمد، برایم تعریف کرد و گفت از وقتی شما فرار کردید مسئولین سازمان دستور دادند نردبان ها را در مقرها جمع آوری کنند و به درخت قفل کنند تا کسی قادر نباشد از آن ها جهت فرار استفاده کند. همچنین آن شب که شما فرار کردید همه را به خط کردند تا ببینند چه کسانی نیستند و با آمارگیری فهمیدند چه کسانی حضور ندارند. او می گفت فرار شما بدجوری رجوی را سوزاند….

درباره سید محمد سادات دربندی متهم ردیف 78 دادگاه مجاهدین خلق

اسم سید محمد سادات دربندی (کاک عادل) به حق در لیست دادگاه رسیدگی به پرونده جنایات سرکردگان فرقه رجوی قرار گرفته است. چرا که او از جمله افراد سرسپرده رجوی است که اتفاقاً از روی فهم و آگاهی در تمام جنایات رجوی شریک بوده است. او بسیار بی رحم و خشن بود و کسی خنده روی لبان او ندید و به همین خاطر خیلی از اعضا به او لقب دیوانه داده بودند. اتفاقاً رجوی او را به دلیل همین خصوصیتی که داشت در دوره ای مسئول سیستم قضایی فرقه کرد تا با افراد مسأله دار برخورد کند.
… این شخص به دلیل خشن بودنش از سوی رجوی به عنوان قاضی در سیستم قضایی فرقه منصوب شده بود و با بی رحمی تمام دستور شکنجه نفرات مسأله دار و خواهان جدایی را صادر می کرد و حتی خود در شکنجه کردن آن ها شرکت می کرد.

*چهارشنبه 11 بهمن

در این روز مجموعاً 7 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

روایت زندان مخوف ابوغریب زخم و خیانت دیگر رجوی بر پیکر اعضا – قسمت پانزدهم

… تک تک اسامی را خواند وقتی اسم اشرف را هم صدا زد جوابی نشنیدند. از مسئول عراقی سؤال کرد چرا اشرف نیست؟ که مسئول عراقی جواب داد پایش شکسته بود نتوانست بیآید! که ما گفتیم او دروغ می گوید اشرف سالم بود و مشکلی نداشت تا آخرین لحظه هم با ما بود اما قبل از خروج از زندان به او گفتند به بند برگردد. مصطفی ومحمود هم که متوجه شدند از نماینده صلیب خبری نیست و هر آنچه عراقی ها گفتند دروغ بوده سکوت کرده و تسلیم شرایط شدند. به هرحال خواندن اسامی که تمام شد مسئولین ایرانی یکبار دیگر ضمن خوشآمدگویی از ما خواستند سوار خودروی ونی که در آن طرف درب مرزی ایستاده بود بشویم. برای ورود می بایست از درب کوچکی که در کنار درب بزرگ مرزی بود وارد می شدیم. من به بچه ها گفتم سریع تر بروید داخل تا نظر عراقی ها عوض نشده و بگویند تبادل منتفی شده و کسی برنگردد خاک عراق را هم نگاه کند….

محمد کریمی عزیز، همرزم قدیمی ام، مادر در حسرت دیدارت است

… محمد کریمی با گوش های شکسته شده اش در کشتی، از اخلاقی بسیار خوب و نکوهیده برخوردار بود، همه او را دوست داشتند و محمد نیز همه را دوست داشت. هرگز نشنیدم که از رهبری و تشکیلات مجاهدین، تعریف و تمجید شورو فطوری بکند. او آرام بود، علی رغم هیکل درشت و دست های قوی که داشت، آزارش به مورچه هم نمی رسید، خلق و خوی قهرمانان ورزشی را داشت.
حیف محمد که در این سازمان، تمام استعداد های او زیر تلی از خشونت فرقه ای، پنهان شده است. فرماندهان تشکیلات هم او را اذیت نمی کردند، چرا که تمام منظور تشکیلات و مناسبات خشک و دگم رجوی این بود که ربات هایی ساکت و خاموش از انسان ها بسازند که محمد هم دقیقاً این طور بود، اصلاً اشتباهی نداشت که ما به او انتقادی کنیم، محمد با سکوت خود بیشترین اعتراض را به این مناسبات داشت….

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا