*شنبه 14 بهمن
در روز شنبه جمعاً 10مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:
گزارش نخستین اکران مستند کودکان کمپ اشرف در جشنواره گوتنبرگ
… مستند کودکان کمپ اشرف به سرگذشت 4 تن از حدود 900 کودک مجاهدین خلق می پردازد که در سال 1369 به فرمان مسعود رجوی از والدین خود جدا شدند و از کمپ اشرف عراق به اروپا و آمریکای شمالی قاچاق شدند. امیر یغمایی، پروین حسین نیا، حنیف بالی و عاطفه سبدانی چهار نفر از شمار 120 کودک مجاهدین خلق هستند که در آن زمان به سوئد قاچاق شدند.
… محمدرضا ترابی عضو پیشین مجاهدین خلق و از کودک سربازان سابق این تشکیلات که اکنون در آلمان زندگی می کند با انتشار ویدئویی در شبکه های اجتماعی درباره اغتشاشاتی که هواداران مجاهدین خلق در مراسم اکران مستند سارا معین در مقابل سینمای جشنواره و در درون سالن اکران به راه انداختند، روشنگری کرد. بنا به گزارش او فرقه رجوی با استفاده از کودک سربازان دیگری که خود قربانی کیش شخصیتی مسعود رجوی هستند، سالن سینما را به ناآرامی کشاند….
گزارش و تحلیل حنیف حیدرنژاد از اکران مستند کودکان کمپ اشرف
… سازمان مجاهدین خلق با هوچیگری، ترور شخصیت و اتهام زنی به دست اندرکاران فیلم مستند “بچه های قرارگاه اشرف” دو هدف مشخص را دنبال می کند، اول: ترساندن افراد دیگری است که ممکن است بخواهند از لاکِ سکوتِ سالیان دراز بیرون آمده و بخواهند در مورد حقایق پنهانِ درونی سازمان مجاهدین خلق لب به سخن باز کنند، به ویژه زنان و کودکان سابق که در قرارگاه اشرف بوده اند.
دوم: ترساندن افرادی که به حقایق پنهان در درون سازمان مجاهدین علاقمند بوده و می توانند از طریق رسانه ها، مصاحبه یا فیلم و مستند سازی روی این موضوع کار کرده و توانایی آن را دارند که این موضوع را در ابعاد وسیع تری در صحنه افکار عمومی به نمایش بگذارند.
… این فیلم همچنین گامی است در جهت دادخواهی کودکان دیروز که امروز بزرگسالانی آگاه هستند، پس از سال های طولانی، سکوت خود را شکسته و به سخن درآمده اند. آن ها با اعتماد به نفس برای عبور از دردها و ترامایی که از کودکی در چنگال آن اسیر بوده اند از حقایقی که دیده و تجربه کرده اند سخن می گویند و این، اولین قدم در مسیر طولانی دادخواهی است….
“کودکان کمپ اشرف”، فیلمی که نعره های مریم رجوی را در آورد – قسمت اول
نمایش فیلم در یوتبوری
… در سال 1376 تعداد محدودی از این کودکان با بهانه های ملاقات با پدر و مادر به عراق کشانده شدند و امروز تعداد اندکی از آنان هنوز در اسارت فکری و جسمی رجوی ها هستند و در اشرف 3 در آلبانی، در اسارت فرقه ای به سر می برند. ما به این کودکان برگشت داده شده به عراق، که تعداد زیادی از آنان تاکنون جداشدند و یا فرار کردند، کودک سربازان سابق مجاهدین خلق می گوییم.
این کودکان، امروز که بزرگتر و عاقل تر شدند، حقایقی بسیار تلخ از گذشته سیاه خود تعریف می کنند که قلب هر انسان آگاهی را به درد می آورد.
… اکنون که نمایش این فیلم در یوتبوری سوئد، گوشه بسیار کوچکی از جنایات رجوی ها را افشا می کند، از شورای کذایی مجاهدین تا مزدورانی نظیر آلخو ویدال کوادراس که سر در آخور مجاهدین دارند، به دست و پا افتادند که مانع آگاهی افکار عمومی گردند. اما مگر می توان از نشر حقیقت ممانعت کرد؟…
نمایش مستند کودکان اردوگاه اشرف در سوئد و واکنش سخیف و نازل مجاهدین خلق
… واکنش فرقه رجوی یک چیز را به خوبی نشان می دهد و آن این است که این فرقه توان تحمل کمترین بیان مخالف را دارد. طی این سالیان به وضوح ثابت گردیده است که فرقه رجوی در برابر انتقاد و مخالفت فوق العاده ضعیف عمل می کند و هیچ حرفی به غیر از متصل کردن منتقد و مخالف به وزارت اطلاعات ایران ندارد و تاکنون حتی به یک انتقاد و ایراد چه در داخل تشکیلات و چه در خارج از آن پاسخ نگفته و همه را به اشکال مختلف و با ترفند نخ نمای وابستگی به رژیم ایران سرکوب نموده است.
واکنش سازمان مجاهدین خلق به نمایش مستند “کودکان اردوگاه اشرف” در سوئد عمق تفکر فرقه ای و ضد دموکراتیک بودن این فرقه مخرب را نشان می دهد و همین یک نمونه کافی است تا مشخص گردد که مسعود و مریم رجوی چه نوع رژیمی را برای آینده ایران مد نظر دارند. رژیمی که هر صدای اعتراضی را به بهانه وابستگی به فلان و بهمان به شدت سرکوب خواهد کرد.
جنجال مجاهدین خلق در پاسخ به اکران مستند کودکان کمپ اشرف
ویدیوی حمله کودک سرباز گرفتار به کودک سرباز جدا شده
… از 120 کودک مجاهدین خلق که از عراق به سوئد قاچاق شدند و در میان خانواده های هوادار و یتیم خانه ها دست به دست شدند و قطعاً امروز افراد بالغ و شهروند سوئدی هستند، کسی در میان اعتراض کنندگان نیست. در عوض در میان هیاهوی به راه افتاده در سالن، دو جوان دیده می شوند که خود را از کودکان کمپ اشرف معرفی می کنند و هیچ کدام زبان سوئدی نمی دانند و تلاش دارند به زبان انگلیسی و آلمانی تماشاگران و هیأت داوران را قانع کنند که کودکان واقعی کمپ اشرف آن ها هستند و نه آن چهار نفری که زندگی شان مستند نگاری شده است….
حمیده شاهرخی امیری (متهم ردیف پنجاه) عامل اصلی مرگ کامران بیات
نمونه هایی از جرم و جنایت سران فرقه تروریستی رجوی – قسمت اول
… رجوی … طبق خط کاری و دستور خودش شرکت در نشست ها اجباری بود و به فرماندهان فرقه دستور داده بود تا با هر کس که مشکل دارد و در نشست ها شرکت نمی کند با مشت آهنین برخورد کنند. بر اساس همین خط حمیده شاهرخی و فهیمه ماحوزی و دیگر فرماندهان مرکز ما با کامران به شدت برخورد کرده و به دلیل توهین ها و تحقیرهای این افراد، کامران حالا زیر خاک رفته بود و در واقع آن ها عامل قتل کامران بودند اما رجوی با دروغ هایش داشت همانطور که بر جنازه کامران خاک ریخته بودند، بر روی حقیقت نیز خاک می پاشید. مرگ کامران از دو حالت خارج نبود. یا آنقدر به او فشار آورده بودند که خودش را به یک دخمه رساند تا خودکشی کند. یا آن که در مقابل توهین های مسئولین کوتاه نیامده و به آن ها گفت که قصد جدا شدن از سازمان را دارد و در نتیجه او را به قتل رسانده و جسدش را در پارکینگ زرهی گذاشتند. چه کامران بر اثر فشارهای سران سازمان دست به خودکشی زده باشد یا آن که سران سازمان او را مستقیماً به قتل رسانده باشند، عامل مرگ کامران، رجوی ها و حمیده شاهرخی هستند.
*یکشنبه 15 بهمن
10 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:
اکران مستند کودکان اشرف – تیرها به هدف خورده است
… این ابراز وحشت باند رجوی، به گونه ای است که هر ناظر بی طرف و تیزبینی را به این نتیجه می رساند که تیرهای پرتاب شده به هدف خورده و گرنه لزومی نداشت که این باند ضد مردمی چنین جنجالی به پا کند و در شهر یوتبوری سوئد اقدام به جنجال آفرینی های شبیه ایجاد توفان در داخل یک فنجان آب نموده و حول این جنجال آفرینی ها تبلیغات وسیعی که تنها خودشان را تسکین می دهد و اساساً درد مردم ایران نیست و این مردم بی توجه به آنند، به راه انداخته اند!
… اولاً تعدادی ازاین کودک سربازان مانند برادر زاده من یاسر اکبری نسب به قتل رسیده اند و قادر به بیان حقیقت نیستند.
ثانیاً اکثریت این کودک سربازان هنوز در اسارت رجوی قرار دارند و قادر به ارتباط گیری با دنیای خارج نیستند و نمیتوانند دردهایشان را با مردم در میان بگذارند. با این حال شواهد عینی ظلم های رجوی به این کودکان کم نیستند و مسأله ای نیست که قابل کتمان باشد.
ثالثاً عده ای از این کودک سربازان با وجود این که جدا شده و در کشورهای غربی پراکنده اند، به صورت وسیعی از طرف مامورین و جاسوسان باند رجوی مورد تعقیب و گاهی تطمیع و تهدید قرار دارند و در مواردی هم فرهنگ ایرانی شان به آن ها اجازه نمی دهد که تمام ماوقع را برزبان آورند….
کودکان کمپ اشرف، فیلمی که نعره های مریم رجوی را در آورد – قسمت دوم
نمایش فیلم در یوتبوری و شاهدان عینی
… پس تیر به هدف خورده است، سازمان مجاهدین در حق کودکان سازمان که هیچ گناهی نداشتند، ظلم بسیار بزرگی کرده است و این عمل جنایتکارانه نقض کامل حقوق بشر است. تازه بسیاری از این بچه ها امروز در میان ما نیستند که شهادت بدهند، نظیر مرحوم یاسر اکبری نسب که با دست های بسته در سنگر پشت قرارگاه هنگام ظهر به آتش کشیده شد و اعلام کردند یاسر در یک حرکت اعتراضی به آمریکایی ها خود را به آتش کشیده است، که اگر اعتراض بود چرا در خفا و با دست های بسته؟
… امروز اگر سران سازمان با افشای این حقایق مخالف هستند، به خوبی می دانند که پوزه ی کثیف سازمان را همین اعضای سابق و همین کودک سربازان ربوده شده، به خاک خواهند مالید. امروز اگر نمایش این فیلم مستند در سوئد، چنین خواب را از چشمان رجوی ها ربوده است که اعضای مغزشویی شده ی خود را ساعت ها در هوای بسیار سرد یوتبوری در خیابان نگه می دارد، باید بدانند که این تازه آغاز راه است، رهبران مجاهدین و 104 عضو سرکوبگر آنان باید در انتظار حکم دادگاه، اعلان قرمز اینترپل، به ایران برای محاکمه مسترداد گردند.
سوءاستفاده رجوی از زنان سازمان برای فریب و جذب نیرو
… زن و وجود زن از ابتدا تاکنون، تنها ابزاری بوده برای پیشبرد اهداف رهبران سازمان. چه آن زمان که در خانه های تیمی از زنان برای عادی سازی استفاده می شد، چه زمانی که برای نگاه داشتن مردها ازدواج های تشکیلاتی راه انداختند و خودشان تعیین کردند که هر زنی به همسری کدام مرد دربیاید. زمانی زنان را وادار به ازدواج کردند و زمانی وادار کردن طلاق بگیرند. حق بچه دار شدن و مادری را هم که به مرور از آن ها سلب کردند.
… مواقع تماشای فیلم سینمایی زن ها در سالن پذیرش حاضر می شدند و در کنار نفرات جدید می نشستند. زن های فرقه می خواستند با این کارها نفرات را فریب دهند تا نفرات مسأله دار نشوند و برای این کار زمان مشخصی داشتند. زمانی که نفرات را در مقرها سازماندهی می کردند تنظیم رابطه زن ها متفاوت بود! دیگر کسی را تحویل نمی گرفتند….
معجزه مهر و عشق مادر در رهایی فرزند
فریدون ابراهیمی از رهایافتگان از تشکیلات مخوف سازمان تروریستی مجاهدین خلق در یک دهه گذشته است که پس از ۱۵ سال اسارت در تشکیلات عنکبوتی فرقه رجوی با تلاش های مستمر و شبانه روزی مادر و دعاهای خیر ایشان و اراده خود توانست در سال ۱۳۸۰ از تشکیلات رجوی نجات پیدا کند. او که سال ۱۳۸۰ در ترکیه مشغول به کار بود با ترفند کار و پناهندگی در اروپا توسط عوامل رجوی به کشور عراق و قرارگاه جهنمی اشرف کشانده می شود.
مادر ایشان در طول سال های دوری از پسر خود، رنجیده و بیمار گردیده بود به طوری که پزشکان معالج از بهبود و حیات وی قطع امید کرده بودند. این مادر که از جمله مادران عضو تشکل مادران انجمن نجات می باشد پس از مطلع شدن از آزادی و پایان اسارت فرزندش به طور معجزه آسایی شفا یافته و به عشق دیدار با فرزند به کشور ترکیه عزیمت و موفق به دیدار می گردد….
*دوشنبه 16 بهمن
در این روز کلاً 14 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:
وحشت زوج رجوی از افشاگری های 4 کودک سرباز سابق
… البته وحشت زوج رجوی از سخنان 4 جوان آزاد شده از اسارت در یک فیلم مستند، بدون دلیل نیست. تشکیلاتی که نیروهای خود را بر مبنای جهل و اجبار، در یک محدوده بسته اسیر نگه می دارد، و در بیرون از مناسبات، خود را یک سازمان انقلابی، دمکراتیک و پیشرفته جلوه می دهد، طبیعی است که از هرگونه افشاگری و آگاهی بخشی در هراس باشد، چون تمام ادعاهای پوشالی شان همچون کف روی آب کنار می رود و مردم با چهره واقعی آنان آشنا می شوند. عجب نیست که در این بیانیه از قربانیان حاضر در فیلم با عنوان “چهار مزدور بچه لو رفته یا افشا شده از قبیل امیر یغمایی” یاد کرده و نیمی از تماشاگران فیلم اکران شده را “سوئدی های بی اطلاع” خوانده اند. از مریم رجوی باید پرسید که آیا اروپایی هایی که چندین سال فریب دادی با اطلاع بودند؟ اگر جواب مثبت است چه نیازی به سخنرانی های تو داشتند؟ البته طبیعی است که در این برنامه سوئدی های بی اطلاع حضور داشته باشند، چون قرار است از سوی همین جوانان رها شده مطلع شوند که در مناسبات ضدانسانی شما چه گذشته است وگرنه مطلعین که نیازی به اطلاع رسانی ندارند….
رجوی تحمل زندگی آزادانه جدا شده های ساکن تیرانا را ندارد
جدا شدگانی که به حاکمیت رجوی نه گفتند و گفتند ما در پی زندگی عادی خود در آلبانی هستیم. چون به اندازه کافی در تشکیلات در طی این سال ها انواع شکنجه های روحی و کاری بر ما گذشت.
ما افرادی بودیم که صادقانه در این مسیر با رجوی بودیم ولی رجوی با ما ناصادق بود و به شیوه های مختلف برای اهداف خود از ما استفاده کرد، منظورم کشت و کشتار مردم بی گناه در راستای قدرت نمایی خود و رفتارهای وحشیانه علیه اعضا است.
… الآن چند نفر جدا شده که از قوانین رجوی اطاعت نمی کنند و در پی زندگی در آلبانی هستند، رجوی تحمل همین چند نفر را هم در آلبانی ندارد و هر چند مدت یک توطئه ای علیه ما انجام میدهد و در سایت معلوم الحال خود به نام ایران افشاگر خود علیه ما افشاگری می کند به راستی ما چه کار کرده ایم به جز تحمل رنج و بدبختی. زندگی خود را از دست دادیم حالا هم زندگی تازه ای را در کشور آلبانی شروع کرده ایم. تحمل ما را ندارد. یک مقاله که واقعیت سرنوشت خودمون را می نویسیم را هم تحمل نمی کند.
در تشکیلات رجوی اجازه تماشای مسابقات تیم فوتبال ایران را نداشتیم
… جای تعجب بسیار بود برای گروه یا فرقه ای که ادعای به ارمغان بردن آزادی را داشته و دارد اما وقتی تیم ملی کشور بازی های جهانی یا آسیایی داشت همه اعضا محروم بودن حتی به هرقیمت شده در شب هایی که تیم ملی ایران بازی داشت یا نشست انقلاب ایدئولوژیک گذاشته میشد یا نوارهای مسعود رجوی …
بارها و بارها قبل از این که صدای اعتراض بچه ها بلند شود سران فرقه یک روز قبل از بازی ایران می گفتند که این تیم ، تیم رژیم جمهوری اسلامی ایرانه ما خط سرخ داریم نباید نگاه کنیم.
… این فرقه برای رسیدن به هدفش هرخط سرخی را هم زیر پا می گذارد نقطه مقابل اما وقتی بحث روحیه رفاه اعضای درون تشکیلات منحط خودش می رسه نگاه کردن به بازی های تیم ملی رد کردن خطوط سرخ می شه …
از انتقاد به یک فیلم مستند تا افشای مناسبات فرقه ای حاکم بر تشکیلات مجاهدین خلق
به دنبال نمایش فیلم مستند کودکان کمپ اشرف به کارگردانی سارا معین در جشنواره فیلم های مستند گوتنبرگ (سوئد)، رجوی ها که از افشاگری انجام شده در این فیلم و قرار دادنِ حقیقتِ درون فرقه شان در جلوی چشم مردم، به شدت به خشم آمده اند، از فرط خشم دست به هر کاری می زنند تا مانع از ادامه نمایش آن شوند. اما هر تلاش آن ها یک بخش دیگر از مناسبات ضد انسانی شان را برملا می کند.
… آیا بهتر از این می شد مناسبات فرقه ای حاکم بر مجاهدین و همین طور به اصطلاح شورای تحت کنترل رجوی را به مردم نشان داد؟ در واقع آن ها خود می گویند که انتقادات شان به فیلم یک دستور تشکیلاتی است و بر اساس محتوای فیلم نمی باشد بلکه بر اساس داده هایی است که تشکیلات فرقه رجوی به آن ها ارائه کرده است….
عاطفه سبدانی: دنیا درباره این فرقه متعصب و وحشتناک بیشتر خواهد دانست
… حس عجیبی است که سال ها کار سخت و طولانی اکنون منجر به تولید این مستند شده؛ که جهان بیشتر در مورد این فرقه متعصب و وحشتناک بداند؛ من این پروژه را برای مدت طولانی مخفی نگه داشتم و حالا بالأخره می توانم در مورد آن صحبت کنم!
فرقه هر چه در توان داشت انجام داد تا جلوی فیلم را بگیرد، جشنواره و تیم تولید را آزار دهد و ما قهرمانان فیلم را لکه دار کند. آن ها بیانیه های مطبوعاتی وحشتناکی درباره ما منتشر کرده اند و ترس در حال رخنه کردن در آن هاست.
من تمام احساسات قابل تصور را در این هفته احساس کردم. ترس، غم، شوک، شادی، سرخوشی. طاقت فرسا بود….
پدیده کودک سربازی در کارنامه سیاه مجاهدین خلق از منظر حقوق بین الملل
… برخلاف ماده 38 پیمان نامه حقوق کودکان که با صراحت اعلام نموده هیچ گروه سیاسی حق به کار گیری و استفاده از کودکان در مخاصمات جنگی و نظامی را ندارد، متاسفانه پدیده شومی به نام مجاهدین خلق که در زیر پا نهادن مقررات و حقوق انسانی یدی طولانی دارد، بدون توجه به قوانین بین المللی از ابتدای سال 1371 در القای انقلاب ایدئولوژیک مریم قجر مرتکب جنایات هولناکی شده و فرزندان خردسال اعضای فرقه را به اجبار از پدران و مادران جدا کرده و سرپرستی و حضانت آن ها را به ایادی و عناصر تحت سلطه خود در برخی از کشور های اروپایی واگذار کرده است. جنایت رجوی فقط به جدا سازی اجباری کودکان ختم نشد و در شرایطی که کودکان مورد نظر هنوز از نظر رشد سنی به حد نصاب قانونی نرسیده بودند با دستور رجوی برای به کارگیری در مقاصد نظامی و سیاسی به مقر مخوف کمپ اشرف در عراق تحت کنترل مسعود و مریم رجوی فرا خوانده شدند….
برشی از زندگی والدین و فرزندان در تشکیلات مجاهدین خلق
جدایی کودکان از والدین توسط رجوی
کسانی که در پادگان اشرف متاهل بودند و فرزند داشتند در رؤیای خودشان آینده خیلی روشنی برای کودکان و فرزندان خود متصور بودند اما آینده روشن آن ها برای کودکانشان به سراب تبدیل شد. آن ها خبر نداشتند رجوی نقشه های شومی برای آن ها در سر دارد! این که مردان بایستی از زنان خود جدا می شدند و برعکس! و به مرور بایستی از فرزندانشان جدا می شدند و سال ها بایستی از فرزندانشان بی خبر می بودند. جنگ عراق با کویت فرصت خوبی برای رجوی بود تا از دست کودکان راحت شود.
… رجوی کلاه بزرگی بر سر والدین در پادگان اشرف گذاشت، رجوی قبل از جنگ تمامی کودکان را سوار اتوبوس های عراقی کرد و به مرز اُردن منتقل کرد حتی به نوزادان شیرخوار هم رحم نکرد.
… یک سری از کودکانی که با فریب به پادگان اشرف منتقل شده بودند در جنگ آمریکا با عراق اردوگاه رجوی را ترک کردند و به آمریکایی ها پناهنده شدند و اکثر آن ها زمانی که فرقه رجوی به کشور آلبانی منتقل شد در کشور آلبانی به رجوی و سرانش نه گفتند و از فرقه جدا شدند….
*سه شنبه 17 بهمن
در این روز 10 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:
در کمپ اشرف 3، اقدامات امنیتی بر جان انسان ها مقدم است
… لحظات مرگ و سکرات موت، همان لحظه های سخت و از خود بی خود شدنی است که در حال احتضار به انسان دست می دهد. بیمار رنگ می بازد و آرام آرام مرگ در او نفوذ می کند و همه اندام را فرا می گیرد. زبان از سخن باز می ماند، گوش و زبان از کار می افتد. چشم هم کم کم از کار می افتد. روح از بدن جدا می شود و پیکر لاشه ای بی جان می شود که دیگر از این دنیا قطع می گردد اما همان لحظات آخر و سکرات موت در کنار عزیزان بودن این سفر را سهل تر می کند. اما در سازمان وقتی کسی فوت می شود، هیچ کس در کنارش نیست، کسی هم حق ندارد برایش گریه کند. مراسم معمول کفن و دفن که برای هر مسلمان و مؤمن هم انجام می گیرد، در سازمان انجام نمی گردد. نکته ای که در سازمان مهم است، هیچ مراسمی برای شخص فوت شده انجام نمی گردد. همه چیز چون زمان زنده بودنش، خشک و بی روح است، گویا فرد بیهوده ای از دنیا رفته است، هیچ کس حق غمگین شدن را ندارد. اما یک نفر از این مرگ و میرها بسیار خوشحال می شود، آن هم مریم رجوی است که موفق شد او را تا آخرین لحظه در اسارت نگه دارد و اجازه ندهد او به دنیای آزاد و انسانی قدم بگذارد. لعنت به مریم رجوی که تا تک تک نفرات را به کشتن ندهد، دست بردار نیست. اما کسانی هم که در این فرقه جهنمی با مرگ هم آغوش می شوند، دیگر از تمام فشارهای سنگین بر روح و جسم خود راحت می شوند….
کریستال تی وی آلبانی: وقتی که رسانه، سرنوشت دو برادر را تغییر داد
… سرفراز رحیمی از اعضای انجمن نجات در رسانه ها اعلام کرد که به دنبال ارتباط با برادرش بیجار رحیمی بوده است که او نیز در اردوگاه مجاهدین خلق بوده و اجازه برقراری ارتباط با یکدیگر را نداشته اند. بعد از مصاحبه او با رسانه ها، این خبر در رسانه ملی یورونیوز آلبانی منتشر شد که مصاحبه او در آنجا پخش گردید. در اینجا رسانه ها نقش بسیار مهمی برای تغییر تاریخ زندگی این دو برادر برای بهتر شدن ایفا نمودند.
بیجار رحیمی ماجرای برادرش را که به دنبال او در رسانه ها میگشت دنبال کرده بود و وقتی سازمان مجاهدین خلق به او گفت که برادرت سرفراز هرگز تو را نخواسته و فقط با یک دختر آلبانیایی ازدواج کرده، در این خصوص احساس کرد که فریب داده شده است.
برادران رحیمی که بلوچ هستند وقتی به سازمان پیوستند زندگی خود را از ابتدا با پیروی از علایق و حرفه آن آغاز کردند. این گواه بر این است که رسانه ها نقش بسیار مهمی دارند.
… یک ایرانی دیگر این مصاحبه را دیده بود و او علی زمانی بود، او زندگی آزاد را انتخاب کرد و گفت که من از طریق رسانه ها می فهمم که زندگی زیباست.
رسانه رسالت خود را پیش می برد، حمایت از حقیقت، یا ایجاد تبلیغات سیاسی یک طرفه مختلف، نمایش کسب و کار یا هر بخش دیگری که بتواند به آن وابسته باشد….
مستند کودکان کمپ اشرف و عکس العمل دیوانه وار فرقه رجوی
… فرقه رجوی با تعرض به دست اندرکاران فیلم مستند و فحاشی بار دیگر ذات و ماهیت خودش را نشان داد و همین عکس العمل مایه رسوایی فرقه شد گر چه روشن است فرقه هدف مشخصی را دنبال می کند و با این ادا و اطوار می خواهد آن هایی که از سازمان جدا شدند و همچنان سکوت اختیار کردند ترسی را در دل آن ها ایجاد کند که آن ها علیه سازمان دست به افشاگری نزنند.
این فیلم مستند در جهت روشنگری ایرانیان و جهانیان اکران شد و در حقیقت ماهیت فریبکارانه و ضد انسانی و ساختار فرقه گرایانه سازمان را معرفی کرد. این فیلم در جهت دادخواهی کودکانی که در سازمان بزرگ شدند و به قول مسئولین سازمان اعضایی که به میلیشیا معروف بودند ساخته شده و سرنوشت آن ها را پس از سال های طولانی آشکار کرد….
موضعگیری دوگانه رجوی قبل و بعد از انقلاب مردم ایران – قسمت اول
با فرا رسیدن سالگرد انقلاب مردم ایران لازم دیدم در این مقاله به ماهیت واقعی رجوی و موضعگیری های دوگانه وی در قبل و بعد از پیروزی انقلاب بپردازم تا مشخص شود رجوی چگونه از همان ابتدا با موضعگیری دوگانه سعی داشت انقلاب مردم را بیراهه برده و خود رهبری انقلاب را تصاحب کند. رجوی ماهیت دوگانه ای داشت و در 30 خرداد 1360 ماهیت واقعی خود را نشان داد و دست به سلاح برد و به کشتار مردمی پرداخت که باعث آزادی او از زندان شده بودند.
این که می گوییم رجوی ماهیت دوگانه داشته حرف ما نیست بلکه از میان اطلاعیه های خود سازمان می شود به راحتی به این موضوع پی برد. رجوی به خاطر این که در توهمات خود سیر می کرد نتوانست واقعیت موجود در جامعه انقلابی ایران را درک کند.
… اکنون رجوی به یکی از مهره های بی جیره و مواجب امپریالیسم تبدیل شده و برای جناح جنگ طلب سینه چاک داده و خواهان حمله نظامی غرب به ایران می شود این همان فردی است که در زمان انقلاب خواهان مبارزه با امپریالیسم بود چگونه شد که رجوی به این نقطه رسید؟ این تغییر ماهیت یک روزه انجام نگرفت بلکه آن را می توان در ایدئولوژی سازمان جستجو کرد….
گزارش بی بی سی فارسی از اکران مستند بچه های کمپ اشرف
… این فیلمساز در اولین تجربه اش به سراغ چهار نفر از جوانانی رفته که کودکی خود را در کمپ اشرف متعلق به سازمان مجاهدین خلق گذرانده اند.
فیلم با مخالفت این سازمان روبرو شده و هواداران این سازمان در نزدیکی سینما تجمع کردند و پس از اولین نمایش فیلم نیز جمعی از آن ها با توزیع اعلامیه به مخالفت با سازندگان فیلم پرداختند.
در این میان جوانی که خود را “بچه کمپ اشرف” می نامید مدعی بود که هیچ مشکلی در زندگی ندارد و می تواند با والدین خود در کمپ اشرف در آلبانی ملاقات کند. در صحنه ای از فیلم، دو نفر از شخصیت های آن که قصد دارند پس از سال ها با مادران خود در این کمپ ملاقات کنند، موفق به این کار نمی شوند. فیلمساز آن ها را تا آلبانی تعقیب می کند، اما زمانی که به رغم تماس قبلی با این سازمان، به این کمپ به شدت محافظت شده و بسته می رسند، پلیس آن ها را دور می کند.
… فیلم تصاویر کمتر دیده شده ای را از داخل این کمپ – از جمله بازی های دسته جمعی بچه ها- یکجا گردآورده که از نقاط قوت فیلم است و می تواند تماشاگر را با شخصیت های فیلم بیشتر همراه کند.
*چهارشنبه 18 بهمن
در این روز مجموعاً 7 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر مطلبی از آنان را ملاحظه می فرمایید:
سرگذشت خانواده من گواهی دیگر بر جنایات مجاهدین خلق در حق کودکان است
… من علی زمانی که به تازگی ازکمپ اشرف درآلبانی فرارکرده ام فاجعه ای که سازمان مجاهدین برسرخانواده من درآورده را جا دارد بازگو کنم که به این مستند اضافه شود .
من با یک اشتباه به اتفاق خانواده ام که شامل همسر و پسر و دختر 7 ساله ام برای جستجوی زندگی بهتر و اعزام به اروپا در سال 1382 به عراق آمدیم و فکرمی کردیم که سازمان مجاهدین به ویژه دوستی که از کودکی می شناختم به نام نبی سیف وهمچنین برادر همسرم حمید رضا که ملعبه دست سرکردگان مجاهدین بود به ما کمک خواهند کرد. ولی سازمان کاری کرد که تمام زندگی من از هم پاشیده شد. سازمان جهنمی مجاهدین که بی جهت نیست که به آن ها کوردل لقب داده اند پسر16 ساله مرا که زیر سن قانونی برای ماندن درپادگان اشرف بود لباس نظامی پوشاندند. این دلیل محکمی است که من تمام فجایعی که بر سر کودکان آورده اند را بدون هیچ تردیدی باور کنم و از سازمان مجاهدین خلق در این مورد شکایت دارم.
بعد از پوشاندن لباس نظامی به پسرم من دیگر او را ندیدم. یک بار که به طور اتفاقی در محل ورودی او را دیدم در خودرو بود که به سرعت توسط جنایتکاری به نام محمد سادات دربندی او را یعنی پسرم را از من دور کرد. بعد از این واقعه سازمان جنایتکارمجاهدین که این شرایط را برای فرزندم به وجود آوردند درصدد سوءاستفاده از من برآمدند. سرسپردگان سازمان به من گفتند که اگر می خواهی نزد پسرت باشی باید همسرت را هم طلاق بدهی (طلاق اجباری) چون زندگی خانوادگی دراشرف وجود ندارد. من این طلاق اجباری را قبول نکردم و با دختر7 ساله ام به ایران برگشتم….