کودکان؛ قربانیان فرقه رجوی
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شانزدهم
امیر یغمایی در قسمت قبل خاطراتش از جمع دوستانه همسالانش در اوور گفت. مثل هر گروه دوستانه بزرگی، شما با برخی افراد در گروه رابطه نزدیکتری برقرار میکنید. من به دنبال افرادی بودم که مرا بپذیرند و اجازه دهند در کنارشان باشم. رضا و ناجی…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت چهاردهم
در خاطرات امیر یغمایی تا قسمت سیزدهم خواندیم که چگونه در تابستان 1996 زندگی با پدر، دیدار با مریم رجوی و فضای مقر مجاهدین خلق در اوور سوردواز موجب شد که امیر پس از بازگشت به سوئد دلتنگ پدر باشد و ذهن او درگیر مناسبات…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت دوازدهم
امیر یغمایی در قسمت قبل خاطراتش از تابستان ۹۶ در پاریس گفت. برخی روزها به یکی از مراکز اصلی مجاهدین در «سرژی سنت کریستف» میرفتیم. این مرکز به نام «صد» (به معنای ۱۰۰ در فارسی) شناخته میشد. یک روز که در دفتر مرکزی “صد” همراه…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت یازدهم
امیر یغمایی در قسمت قبل درباره اسکانش در استکهلم، مطالبی بیان کرد و خاطراتی نقل کرد. تابستان سال ۱۹۹۶ آمد، تابستانی که منتظرش بودم. آن تابستان قرار بود برای اولین بار پس از بازگشت پدرم از عراق به پاریس، به دیدارش بروم و کل تابستان…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت دهم
امیر یغمایی در قسمت قبل خاطرات خود گفت که سرانجام، صبح به استکهلم رسیدیم و به منطقهای به نام هوسبی رفتیم. خانهی جدید در خیابان “نوردکاپسگاتان” قرار داشت. برف همهجا را پوشانده بود و سکوتی دلنشین حکمفرما بود. پس از روزهای شلوغ و پرآشوب، برای…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت نهم
امیر یغمایی در قسمت قبل خاطرات خود عنوان می کند یک شب با مهشید به فرودگاه اردن رفتیم و به یاد دارم که به یک کشور اروپایی پرواز کردیم، جایی که توقف داشتیم و شب را گذراندیم. بهخاطر دارم که به پاریس رفتیم و از…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت هشتم
در قسمت قبل امیر یغمایی از لحظه خداحافظی با مادر گفت. وقتی اتوبوس آمد، خداحافظیها آغاز شد. مادرم مرا در آغوش گرفت، اما اشک نریخت. نمیدانم چرا، اما فکر میکنم او سعی میکرد ضعف نشان ندهد، چرا که به عنوان یک مبارز، نباید احساساتش را…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت هفتم
امیر یغمایی در قسمت قبل خاطراتش از لحظهای فراموش نشدنی می گوید. شبی بود که با مادرم در خوابگاه زنان خوابیده بودم. نیمهشب صدای آژیر بلند شد. قبل از اینکه حتی بفهمم چه اتفاقی افتاده، مادرم مرا محکم در آغوش گرفت و شروع به دویدن…
- نقض حقوق بشر
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت ششم
زندگی کردن بهعنوان یک عضو تماموقت در یک سازمان، تفاوت بسیاری با کار کردن بهعنوان یک کارمند در جامعه دارد. وقتی بزرگتر شدم، پدرم برایم تعریف کرد که یک روز، فرمانده مادرم به پدرم زنگ زده و گفته بود که مادرم با او دعوا کرده…
- نقض حقوق بشر
کودک سربازی و جدایی اجباری فرزندان از والدین و حضانت غیر قانونی جرم محرز است
در ادامه بررسی های حقوقی توسط واحد حقوقی انجمن نجات دراین فصل قصد داریم به عناوین مجرمانه حضانت غیر قانونی و کودک سربازی و جدایی اجباری فرزندان از والدین در مناسبات مجاهدین خلق بپردازیم. روز سه شنبه مورخ 30 بهمن 1403 بیست و نهمین جلسه…
- نقض حقوق بشر
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت پنجم
امیر یغمایی در قسمت قبل خاطرات خود چنین می گوید: رهبر و همسرش بدون همراهی محافظان در میان اعضا حضور پیدا میکردند. آنها به میان جمعیت آمدند، جایی نشستند و کودکان به نوبت نزد آنها رفتند. من نیز پیش مریم رجوی رفتم. وقتی مرا دید،…
- نقض حقوق بشر
جداسازی کودکان مجاهدین خلق در کمپهای عراق و تأثیرات آن بر والدین
جداسازی کودکان اعضای فرقه رجوی در کمپهای این فرقه در عراق، یکی از فاجعهبارترین و دردناکترین رویدادهای تاریخ این فرقه و اعضای نگون بخت آن است. این اقدام نه تنها به آسیبهای عاطفی و روانی عمیق برای کودکان منجر شد، بلکه فشارهای روحی و روانی…