*شنبه 11 فروردین
در روز شنبه جمعاً 16 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:
کودک سربازان که هیچ، شما به پیرمردان و پیرزنان هم رحم نمی کنید
… با نمایش فیلم مستند کودک سربازان کمپ اشرف که درباره زندگی چهار تن از افرادی بود که در کودکی به دستور رجوی ها از والدین خود جداشده و به خارج از عراق فرستاده شدند تا کانون خانواده در اشرف و مناسبات مجاهدین کاملاً از هم بپاشد و سپس در زمان نوجوانی به عراق برگردانده شدند تا به عنوان سرباز ارتش خصوصی صدام موسوم به ارتش آزادیبخش مورد بهره برداری قرار گیرند، موضوع دشمنی رجوی ها با خانواده و وجود کودک سربازان در مناسبات فرقه مجاهدین و ارتش آن ها ابعاد جدیدی گرفت و این حقیقت بسیار رساتر از قبل، نه تنها به گوش مردم ایران بلکه به گوش مردم دیگر کشورها هم رسید.
… رفتار امروز رجوی ها که در قلب اروپا به پیر مردان و پیر زنان رحم نمی کنند و بازنشسته شدن را برای آنان ممنوع کرده و آنان را به عنوان سربازان خود معرفی می کنند، روی دیگر رفتار آن ها در زمانی است که از پشتیبانی صدام در خاک عراق برخوردار بودند و برای رفع کمبود نیرو نوجوانان را به عنوان سرباز به کار می گرفتند….
سوءاستفاده مسعود رجوی از ماه مبارک رمضان
… اما هدف رجوی از نشست های ماه رمضان این بود که با احساسات مذهبی، اعضا را مغزشویی نماید. او شیوه های جنگ های قدیمی را برای اعضا توضیح میداد. چرا این ها را می گفت؟ برای این که ذهن اعضا را برای جنگ های مختلف آماده کند. به خصوص برای جنگ با خانواده های خود، چه جوری بجنگند. وقتی خانواده ها آمدند پشت سیم خاردارهای اشرف با انواع ابزارهای ساخته شده توسط افراد بالای سازمان با این ابزارها خانواده ها را مورد حمله قرار میدادیم. رجوی مغزشویی خوبی به ما داده بود. این موضوع در تاریخ بی نظیر است که بچه با سنگ و وسایل دیگر به مادرو پدر و به خواهران و به برادران خود حمله کند. رجوی با این کارش می خواست به بیرون از خود بفهماند که افراد با انگیزه فردی این کار را می کنند ولی همه ما که در سازمان بودیم، مجبور بودیم چون به ما فرمان می دادند که این کار را بکنیم اگر این کار را نمی کردیم به شدت مورد انتقاد و تنبیه قرار می گرفتیم. اتهام مزدوری می زدند که این فرد ذهنش با مزدوران و خانواده های اطلاعاتی و رژیمی است….
روش های مجاب سازی روانی در فرقه مجاهدین خلق – قسمت پایانی
الگوهای تغییر رفتار، القای احساس گناه و ترس
… اعضای سازمان نگاهشان به هر پدیده ای تنها تعریفی است که فرقه از آن پدیده می کند، نحوه لباس پوشیدن، ساعات استراحت، نوع رابطه ها و همه مطابق قوانین فرقه است. بنابراین هر عضو جدید، به سادگی با تقلید از رفتارهای دیگران به مرور و بدون این که خود متوجه آن بشود خصوصیات و رفتارهای قبلی خود را ترک می کند و نقش جمع در تشکیلات مجاهدین نیز به مانند بستر رودخانه ای است که هر سنگ کج و کوله ای که در آن بیفتد لاجرم پس از مدتی به شکل مطلوب درمی آید. در مورد تغییرات اعضای سازمان نیز همین شیوه عمل می کند به نحوی که شاید نتوان پس از مدتی فهمید که آیا این فرد همان شخصی است که مثلاً دو سه سالی پیش به مجاهدین پیوسته بود ؟
بنابراین اعضای جدید خیلی زود و پس از ورود به تشکیلات متوجه می شوند که اعضای قدیمی و رفتار و کردار آن ها آئینه تنظیم رابطه و تغییر رفتار آن هاست و راحت ترین کار تقلید همین رفتارهاست و لذا اعضای جدید خیلی زود در جمع بزرگ فرقه جا افتاده و یاد می گیرند که چگونه رفتار کنند و مهم تر از همه چگونه و چه احساساتی را داشته باشند. پس تشکیلات همان بستری است که هویت و رفتارهای آن ها را در یک روند بازسازی مستمر و مطابق قوانین فرقه شکل می دهد….
گفتگو با نماینده حقوقی انجمن نجات درباره نقض مفاد کنوانسیون حقوق بشر در کمپ مانز
مهندس ابراهیم خدابنده، “گزارشی جامع از نقض مفاد کنوانسیون حقوق بشر شورای اروپا در کمپ مجاهدین خلق در آلبانی به عنوان کشوری که این کنوانسیون را امضا کرده است، ارائه کرد که در سایت انجمن نجات انعکاس یافت. مدیرعامل انجمن نجات در این گزارش با تشریح کامل مواد مندرج در کنوانسیون حقوق بشر اروپایی و مصادیق نقض آن در کمپ مجاهدین خلق در مانز آلبانی توضیحات مفید و ارزنده ای ارائه کرد.
… در این راستا انجمن نجات استان زنجان گفتگویی با نماینده حقوقی انجمن نجات پیرامون این مبحث ترتیب داد. در این گفتگو جدای از ماهیت و بند های کنوانسیون حقوق بشر اروپایی بیشتر به مطالب حقوقی و عواقب عدم پایبندی اعضای عضو این کنوانسیون پرداخته شد.
عید نوروز – طنز تلخی که هر سال تکرار می شد
… مسعود پروسه یکسال را همواره به یمن انقلاب مریم موفق می دانست و مستمر می گفت: امسال را با خیز برای سرنگونی آغاز می کنیم و ایران را در سراشیبی سقوط اعلام می کرد. من به همراه هزاران تن در چند دهه اسارت انواع خیزها را دیدیم و انواع تابلوهای بی پایه و اساس را که رجوی ترسیم می کرد مشاهده نمودیم. اما جالب این بود که همه تحلیل هایش اشتباه از کار درمی آمد. اما کسی جرأت نداشت در نشست جمعی بیان کند. مریم و مسعود هم به روی خودشان نمی آوردند .
او با مهارت جا خالی کردن همواره توپ را در زمین افراد می انداخت و ما نیروها را مقصر می دانست و با وقاحت کم کاری ما اسیران نگون بخت را علت ناموفق بودن پیشگویی هایش می دانست. برای خیلی افراد از جمله خود، تن ها نکته مثبت دیدار با دوستان مان بود. دیگر گوش نفرات از اراجیف و دروغ پردازی های رجوی پر بود.
*یکشنبه 12 فروردین
روز جمهوری اسلامی ایران
*دوشنبه 13 فروردین
شهادت حضرت علی (ع) – روز طبیعت
*سه شنبه 14 فروردین
در این روز 15 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:
یادداشت خلیل انصاریان به مناسبت سالروز رهاییش از تشکیلات مجاهدین خلق
تولدی دیگر
… ۳۰ سالی که در تشکیلات پوشالی رجوی عمرم را سپری کردم، باور و اعتقاد داشتم که برای آزادی وطنم به رجوی پیوستم. او سالانه از ما بیعت می گرفت و آن را مکتوب می کرد. به خیال خودمان واقعاً یک رهبر است چرا که رجوی دنبال مطامع و قدرت های جاه طلبانه خودش بود وقتی از تشکیلات رجوی خارج شدم تازه متوجه شدم چه رکبی خوردم و جوانیم را از دست دادم. رجوی ۳۰ سال از من بیگاری کشید طوری وانمود می کرد که هر کس از تشکیلات و سازمان جدا شود یک خائن است. پشت کرده به انقلاب خار مریم است و در یک کلام مانند خوک و خنزیر می ماند. با این اوصاف همه اعضا را مجبور به ماندن می کرد و هیچ کس جرات نداشت که درخواست جدایی از سازمان را بنویسد و به مسئولین بدهد….
تشکیلات مریم و مسعود رجوی و سوءاستفاده از شب های قدر
… حال که در ماه رمضان و در شب های عزیز قدر یعنی شب شهادت حضرت علی هستیم که این موضوع برای مردم ایران یک امری واقعی و خداپسندانه است و خود مردم ایران اعتقاد عجیبی به این موضوع دارند و رسم و رسوم آن را به درستی به جا می آورند چون یک فرهنگ بالاست و در نزد مردم ایران یک کار درست محسوب می شود اما در تشکیلات رجوی این موضوع به عنوان یک دست ابزار و دستگاه سرکوبگرانه استفاده می شد. یعنی از اول ماه رمضان که در تشکیلات رجوی شروع می شد این موضوع را یادآوری می کردند که همه اعضا ملزم به نوشتن گزارشی با نام دیدار با آقا علی علیه السلام هستند!
اما سراپای این گزارش باید تعریف و تمجید از مریم و مسعود رجوی و ایدئولوژی کثیف آن بود و پس از نوشتن تعهد نامه این موضوع را به جمع بزرگتر می بردند و این تعهد نامه یا به اصطلاح مجاهدین، نقشه مسیر باید در جمع بزرگتر خوانده می شد تا همه اوکی کنند. اگر اوکی نمی کردند آن نقشه مسیر برگشت داده می شد… خدایی نکرده اگر در آن نقشه مسیر اسمی از خانواده و پدر و مادر به میان می آمد آن گزارش به کل باطل می شد و نفر مورد انتقاد مسئول مربوطه قرار می گرفت….
پخش مستندی از زندگی عاطفه سبدانی از شبکه یک تلویزیون سوئد
… عاطفه و برادرانش در یک اردوگاه نظامی در عراق از والدین خود جدا می شوند. آن ها به سوئد فرستاده می شوند و در میان مجاهدین بزرگ می شوند. او روزها، هفته ها، ماه ها و سال ها منتظر مادرش بود. طی این سال های سخت کم کم متوجه شد که مادر نمی آید. اما ناگهان یک روز، 25 سال بعد، او یک نشانه غیرمنتظره از زندگی پیدا می کند. این داستان عاطفۀ نویسنده است.
عاطفه سبدانی که اکنون یک شهروند سوئدی است، متاهل و مادر سه فرزند است. او مهندس و سخنرانی موفق است که تابستان گذشته کتاب زندگی نامه خود با عنوان “دست هایم در دست خودم” را منتشر کرد و با استقبال مخاطبان روبرو شد. کتاب گوشه ای از نقض شدید حقوق کودکان مجاهدین خلق در ساختار فرقه ای این تشکیلات و خانواده های هوادار آن را به تصویر می کشد.
همچنین، عاطفه یکی از 4 جوانی است که در فیلم مستند “کودکان کمپ اشرف” ساخته اخیر سارا معین به زبان سوئدی، داستان زندگی اش به نمایش درآمده است.
عملیات مروارید یا همان عملیات کردکشی توسط مجاهدین خلق
… رجوی برای این که خیانت خود را نسبت به مردم عراق بپوشاند عنوان داشت نیروهای سپاه با لباس مبدل کردی قصد حمله به اشرف را دارند و در این جریان تعداد زیادی اتوبوس هم به مرز آورده تا نفرات اشرف را دستگیر و به ایران ببرند. این بهانه می توانست دست رجوی را برای کشتار بیشتر باز کند.
… رجوی در عملیات مروارید نه دفاع از اشرف بلکه کردکشی و سرپا نگهداشتن صدام در قدرت مد نظرش بود در این زمینه می توان ساعت ها حرف زد و نوشت و افرادی بودند که شاهد جنایت رجوی ها بودند. اکنون بعد از گذشت چند دهه سران سازمان مجاهدین باز به عملیات کردکشی با نام مروارید افتخار می کنند در حالی که لکه ننگی بر سابقه سازمان مجاهدین می باشد.
عملیات مروارید نه یک عملیات تدافعی بلکه عملیاتی برای بقای صدام بود و در این راستا هر گونه کشتاری برای رجوی مشروع جلوه می کرد.
محمدرضا گلی از خاطرات مشترکش با محمدرضا خزایی می گوید
… در داخل سازمان وقتی دو نفر با هم سر یک میز بنشینند و مدتی صحبت کنند محفل محسوب می شود و رجوی هم گفته بود محفل زدن در داخل تشکیلات به مثابه شعبه سپاه پاسدارن است یعنی جرم بود
… رجوی ضد خانواده ها است به اعضای سازمان اجازه یک تماس تلفنی را نمی دهد، من هم هر گاه برادر آقای خزائی را می بینم جهت دلداری به او امید می دهم و می گویم حتماً روزی محمدرضا خزائی هم اراده می کند تا تابو را بشکند و خودش را از جهنم رجوی نجات دهد و حداقل با مادرش تماس بگیرد، من از همین جا به دوستم محمد رضا خزائی سال نو را تبریک می گویم و امیدوارم در این سال نو یکباری هم شده اراده به خرج دهد حداقل با مادرش تماس بگیرد همچنان که سال نو می شود طبعاٌ ذهن ها و اراده ها هم باید نو گردد.
سقوط در اشرف با دوختن شرق و غرب آسیا به هم وصله و پینه نخواهد شد.
… هرگز سراغ نداریم که دیو اشرف، یک انتقاد حتی بسیار خرد وکوچک از عملکردهایش بازگو کند، صدها و هزاران نفر را به خاک افکنده است، هزاران نفر را در درون اشرف هایش شکنجه و سربه نیست کرده است، هزاران زن و مرد جوان را پیر وسالخورده و عصاکش کرده است، اما جالب است که تاکنون خم به ابرو نیاورده است!
در 30 خرداد سال قبل، هنوز بیاد داریم که چه وقایعی اتفاق افتاد، صدها پلیس و نیروهای امنیتی آلبانی، به زور وارد تاریکخانه های رجوی شدند وبخشی از جنایات رجوی ها را به چشم دیدند، بر همگان آَشکار شد که دیگر حنای رجوی، نزد آلبانیایی ها نیز رنگ باخته است، این فرقه ی آبرو باخته در جهان، دیگر همه چیز خود را باخته است، حتی آن دو گرمه هم که مسعود می گفت و مریم بدان فخر می کرد، نیز نمانده است، رهبران آس و پاس آن نیز در سوراخ موش ها عمر می گذرانند تا روز فرجام خواهی شان فرا برسد….
*چهارشنبه 15 فروردین
در این روز مجموعاً 14 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:
دغدغه های عاطفه سبدانی پیش از پخش مستند زندگی اش از تلویزیون سوئد
چنان که پیش تر اعلام کردیم، امروز سوم آوریل 2024، مقرر است که مستندی از زندگی عاطفه سبدانی در برنامه SVT Story از کانال یک سوئد، پخش شود. در روزهای پیش پخش مستند عاطفه سبدانی در حساب کاربری فیس بوک خود از نگرانی ها و ترس هایش می نویسد و از کارشکنی های مجاهدین خلق در مسیری که او از سال گذشته با انتشار کتاب زندگینامه اش و اکران مستند “کودکان کمپ اشرف” ساخته سارا معین، آغاز کرده است.
او می گوید: … بدون توجه به احساسات شخصی ام، هرگز در برابر ارزش هایم تسلیم نمی شوم. در برابر جالوت.
من مادرم را نجات دادم. من سخت ترین قسمت را قبلاً انجام دادم. اما بسیاری از آن ها باقی مانده اند و صدایی برای فریاد زدن برای درخواست کمک ندارند.
کارشکنی های مجاهدین خلق پیش از پخش مستند زندگی عاطفه سبدانی
عاطفه سبدانی در ساعاتی پیش از پخش اپیزود مستند زندگی اش با عنوان “فرقه و زندگی از دست رفته” در برنامه SVT story، همراه با انتشار تیزر این قسمت، بار دیگر از کارشکنی های مجاهدین خلق پیش از پخش این برنامه نوشت:
… مجاهدین به اثبات ماهیت خود ادامه می دهند: یک گروه کنترل کننده و اقتدارگرا که برای حفظ آخرین حیثیت شان دست به هر کاری می زنند و ما فراری ها را تا حد امکان ساکت می کنند. فقط چیزی که آن ها متوجه نمی شوند این است که آن ها با کسانی سروکار دارند که چیزهایی که من شهادت می دهم را دست اول تجربه کرده اند….
روایت زندان مخوف ابوغریب زخم و خیانت دیگر رجوی بر پیکر اعضا – قسمت هفدم
… رجوی می گفت کسانی که از ما جدا شدند ازطرف خانواده هایشان طرد شدند!
بنابراین در مقابل خانواده ام احساس سرشکستگی می کنم. مسئول مربوطه از بقیه سؤال کرد و گفت شما هم چنین نظری دارید؟ من و چند نفر دیگر گفتیم واقعاً این دوستمان حرف دل ما را زد من ادامه داده و گفتم هر کدام از ما با رفتن نزد مجاهدین در عراق هم زندگی خودمان را تباه کردیم و هم این که خانواده هایمان را ناراحت. جدای از این بحث حتی وقتی ببینیم دوستان و همکلاسی های سابق ما الان به موقعیت هایی رسیدند و ما با دستان خالی و در این سن و سال به نقطه صفر برگشتیم قطعاً احساس سرشکستگی می کنیم که این می تواند روحیه ما را بدتر خراب کند و ما فقط می توانیم با این جمله که تقدیر ما این بوده و حالا باید برای بقیه راه بتوانیم زندگی کنیم تسلی بدهیم بقیه نفرات هم نکات دیگری را مطرح کردند….
رمضان در کمپ اشرف مجاهدین خلق
… در پادگان اشرف… وقتی ماه مبارک رمضان فرا می رسید همه اعضا در محضوریت خاصی قرار می گرفتند. روزه به مثابه یک دستورتشکیلاتی و از موضع تحکم و پیشبرد خطوط رجوی بر اعضا اعمال می شد. گرفتن روزه برای همه به جز بیماران اجباری بود. اعضا با توجه به گرمای هوا و بیگاری های شبانه روزی که هیچ توان و رمقی برای آن ها باقی نمی گذاشت. عمدتاً با روزه به مثابه یک جبر و اجبار تشکیلاتی برخورد می کردند به همین دلیل به مرور زمان و از همان هفته های اول اعضا خود را به تمارض می زدند تا از زیر بار این دستور تشکیلاتی به مثابه یک شیوه از مبارزه منفی شانه خالی کنند.
اوج عصیان و به هم ریختگی اعضا از نقطه ای شدت می گرفت که آن ها مجبور می شدند در کنار گرسنگی و تشنگی و خستگی ساعت ها در سرما و گرما بیگاری کنند شب ها و بعد از افطار در نشست های سرکوب گرایانه موسوم به عملیات جاری هم شرکت کنند و ساعت ها فحش و ناسزا و در مواردی برخوردهای خشن فیزیکی را تحمل کنند.
… در حقیقت ماه مبارک رمضان که آن همه در قرآن بر نقش رهایی بخش آن تاکید شده است از نظررهبران مجاهدین خلق به عنوان دستاویزی برای آزار واذیت وتحت فشار قرار دادن اعضا تلقی می شد….
مصاحبه شبکه یورونیوز آلبانی با اعضای انجمن نجات آلبانی
شبکه تلوزیونی یورونیوز آلبانی با سرفراز رحیمی، اریسا رحیمی و آلدو سولولاری به گفتگو نشست.
در این مصاحبه که با عنوان: “دختر آلبانیایی از عشق به همسر ایرانی اش می گوید.” منتشر شد، نحوه آشنایی اریسا ادریسی با همسرش سرفراز رحیمی، سرگذشت سرفراز رحیمی در مجاهدین خلق، آیین عید نوروز ایرانیان و سختی های دوری از خانواده مطرح شدند.
دست و پا زدن های بیهوده فرقه پوسیده رجوی
سازمان مجاهدین خلق که فرسنگ ها دور از مرزهای ایران، و با افرادی سالخورده و بی انگیزه و سرخورده روز به روز فرسوده تر می شود مدام در تلاش است تا شاید بتواند به طریقی از میان نسل جوان ایران افرادی را با تطمیع و فریب و نیرنگ و خلاصه به هر روش ممکن به دام بیاندازد.
… باید به سران فرقه جهنمی رجوی گفت شما که نتوانستید فرزندان اعضای خود را جذب کنید چطور می خواهید جوانان داخل ایران را جذب کنید!…