*شنبه 26 خرداد
در روز شنبه جمعاً 9 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:
درک نعمت زندگی پس از خروج از تشکیلات فرقه رجوی
… ریشه تمام بیماری های صعب العلاج و ایضاً مرگ و میر اعضای مجاهدین خلق ؛ روحی و روانی است که نهایتاً راه به انواع و اقسام بیماری های جسمی می برد.
اما هرکسی که رهایی یافت و به نزد خانواده اش بازگشت به طرز معجزه آسایی دردهای جسمی و روحی اش هم به تدریج کاسته شد. برای خود شریک زندگی پیدا کرد و به زندگی این نعمت خداوندی دوباره سلام داد و پای در راه آن گذاشت.
زندگی در فرقه رجوی همانند برکه ای است که به هیچ دریا و یا رودخانه ای راه ندارد. و همه چیز در آن متوقف است و تنها جانداران موزی هستند که فرصت حیات می یابند و نهایتاً نیز هرآن چه در آن است را آلوده می کنند….
درخواست خانواده های انجمن نجات خوزستان از ریاست دادگاه سران مجاهدین خلق
شعبه یازدهم کیفری یک استان تهران
… با توجه به اخبار نگران کننده از مرگ اعضا که مدام به دست ما می رسد و با توجه به دلیل فوت اکثر آن ها که مشخص می شود ظاهرا افراد با بیماری های صعب العلاج مواجه هستند، ما به شدت نگران جان عزیزان مان هستیم. بر همین اساس با توجه به تاکیدات سازمان حقوق بشر جهانی مبنی بر انتخاب آزاد مسیر زندگی انسان ها و حق آزادانه تماس و ملاقات، از ریاست محترم دادگاه درخواست داریم از موضع تظلم خواهی و پیگیری اولیه ترین حقوق مان که ملاقات با عزیزانمان است، اقدامات مقتضی برای شرکت ما خانواده های اعضا در ادامه دادگاه محاکمه سران مجاهدین خلق را فراهم سازند.
*یکشنبه 27 خرداد
12 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:
اندر حکایت مرگ مریم رجوی و تفتیش پایگاه مجاهدین در فرانسه!
… شبکه تلویزیونی TF1 فرانسه خبر هجوم «پلیس و سازمان مبارزه با کلاهبرداری» به یکی از مقرهای مجاهدین در منطقه «سن اوئن لومون» را انتشار داد. مشخص نیست چرا چنین سازمانی به این پایگاه (که گویا یکی از مقرهای تولید و پخش شبکه ماهواره ای سیمای آزادی است) هجوم آورده است، اما با توجه به پرونده پولشویی مریم رجوی که 20 سال پیش در فرانسه تشکیل شد، بعید نیست این اقدام هم با کلاهبرداری مرتبط باشد. در این پایگاه 15 نفر از اعضای مجاهدین حضور داشتند که برای 3 نفر آنان حکم اخراج صادر شد ولی طبق معمول مجاهدین منکر هرگونه فعالیت غیرقانونی شدند و فعلاً این قضیه در دست بررسی است….
شرایط فلاکت بار رجوی ها، نوید بخش اخبار خوش برای اعضای گرفتار و خانواده های آن هاست
… رسانه فرانسوی TFI ، عصر چهارشنبه اعلام کرد که مقر گروه تروریستی مجاهدین خلق، مورد مداخله پلیس قرار گرفت. یک منبع نزدیک به تحقیقات اعلام کرد: پلیس، ژاندارمری و سازمان مبارزه با کلاهبرداری ظهر چهارشنبه در محوطه سازمان مجاهدین خلق عملیات تفتیش انجام دادند.
این اقدام پلیس فرانسه رجوی ها را به شدت گیج نمود. در روز 23 خرداد آن ها منکر حمله شده و سایت های فرقه نوشتند: “سخنگوی مطبوعاتی مجاهدین در پاریس گفت: حمله ای به مراکز مجاهدین صورت نگرفته” و افزود: “در ساعت ۵ بعد از ظهر چهارشنبه ۲۳ خرداد پلیس از همان مقر پشتیبانان مجاهدین در شمال پاریس بازدید کرد. در بازدید پلیس هیچ چیز و هیچ کار غیرقانونی در این مقر وجود نداشت و ساکنان آن از بازدید پلیس استقبال کردند.”
… این اتفاقات نشان می دهد که فرقه رجوی در چه شرایط اسفباری روزگار می گذراند. یکی از مراکز شان در فرانسه که مقر اصلی فرقه در اروپاست، به دلیل آن که اقدامات غیرقانونی انجام می دهند و تهدیدی برای کشور میزبان محسوب می شوند مورد حمله پلیس قرار گرفته و سه تن از آن ها که به صورت غیرقانونی در فرانسه حضور داشتند و اقدامات غیرقانونی انجام می دادند، از این کشور اخراج می شوند که یک آبرویزی بزرگ برای رجوی هاست و بیانگر آن است که دیگر در فرانسه به راحتی نمی توانند به اقدامات غیر قانونی خود ادامه بدهند….
عاطفه سبدانی: مادر خوانده ام سیندرلا را در من دیده بود
… ما کلاً شش بچه بودیم، اما مادر خوانده ام سیندرلا را در من دیده بود. یک دختر مطیع، مستاصل و…؟ من باید مراقب همه چیز میبودم. هرگز به اندازه کافی خوب نبودم. اگر وقت نداشتم تمام خانه 300 متر مربعی را در مدت نیم ساعتی که قبل از آمدن مهمانان ناخوانده به من وقت داده بودند تمیز کنم، در بهترین حالت پس از آن جلسهای خانوادگی در مورد بی لیاقتی من برگزار میشد.
استرس و فشار همیشگی بود. در این میانه آرام در اتاقم مینشستم. گاهی ملاقات با دوستان دست کم آن ها که خارج از سازمان نبودند. گاهی اوقات افسار را رها می کرد تا از نظر ظاهری خوب به نظر برسم. وقتی با دوستانم می رفتم شیرینی آزادی را حس می کردم. این که خودم باشم و به خاطر آن مورد ستایش قرار بگیرم. از نظر ظاهری خوشحال بودم، با صدای بلند می خندیدم، اگرچه فقط به شوخی های خودم….
17 ژوئن 2003، روزی که چهره فرقه ای سازمان را برملا ساخت
به مناسبت سالگرد دستگیری مریم رجوی در پاریس
سازمان همیشه تلاش كرده بود برای پیشبرد اهداف سازمانی و برای به دست آوردن حمایت های بین المللی، چهره ای انسانی و دموكراتیك و آزادیخواهانه از خود در عرصه جهانی نشان دهد ولی این بار در شرایطی قرار گرفته بود كه مجبور بود برای رهایی مریم رجوی و دیگر دستگیرشدگان كاری در خور شأن سازمان كه نشات گرفته از همان ماهیت فرقه ای تشكیلات رجوی است از خود نشان دهد. به دنبال این واقعه تهدید کرد صدها نفر از اعضا و هوادارهای این سازمان حاضرند خودسوزی کنند! اگر دولت فرانسه، مریم رجوی را آزاد نکند ما نمی توانیم جلوی هوادارها را بگیریم تا دست به خود سوزی نزنند، البته سازمان با این خبرها می خواست به دولت فرانسه فشار بیاورد تا مریم را آزاد کنند. اما دولت فرانسه تحت تاثیر شانتاژ رجوی قرار نگرفت و مریم رجوی را محاکمه کرد. سازمان وارد چالشی شد که با شاخص های مدنی غرب در تضاد بود.
… در فرانسه و چند کشور دیگر به دستور مریم رجوی تعدادی از اعضای سازمان دست به خودسوزی زدند. هدف سازمان از این اقدام تحت فشار گذاشتن فرانسه بود و ضمن این که این خودسوزی ها افکار عمومی را جریحه دار می کرد. در نتیجه دولت فرانسه مجبور شد برای جلوگیری از هزینه های احتمالی بیشتر که بر افکار عمومی تحمیل شده بود به ناچار مریم رجوی را با ضمانت آزاد کند….
مریم رجوی و ادامه مبارزه در کنار رود سن پاریس
… خبر کوتاه بود ولی عواقب زیادی داشت. در تاریخ 17 ژوئن 2003 مریم رجوی در اقامتگاه خود در اوور فرانسه دستگیر شد. اتهام او پولشویی و توطئه علیه مخالفین بود.
… اولین تناقضی که به ذهن نیروها زد این بود که او در فرانسه چه کار می کند؟ مگر قرار نبود در کنار ارتش آزادیبخش و جلودار آنان باشد! پس در فرانسه چه کار می کند؟ چرا نیروهایش را زیر بمباران تنها گذاشته و خودش جان بی ارزشش را در برده است؟ و هزاران سؤال بی جواب که کسی نمی توانست پاسخگو باشد.
… سؤالی که هیچ وقت مریم رجوی و مسئولین به آن جواب ندادند این بود که اگر مریم در فرانسه دستگیر نمی شد کی قرار بود نیروها متوجه شوند؟ اما رجوی ها برای هر فراری پاسخی داشتند و برای این فریبکاری عنوان کردند که برای ادامه مبارزه مریم رجوی باید به فرانسه می رفت! حرفی که هیچ کدام از نیروها قبول نداشتند و می گفتند پس چرا رجوی در نشست گفت: ما جلودار ارتش خواهیم بود….
هدف اول و آخر مسعود رجوی کسب قدرت بود
… از آنجایی که رجوی از روز اول هم به دنبال کسب قدرت بود با رندی تمام به عنوان مهره اصلی سازمان خودش را تثبیت کرد تا بتواند به نیت پلید خود که همان رهبر عقیدتی است برسد. در واقع رجوی با حذف سنت سانترالیزم دمکراتیک که همان رهبری جمعی است در داخل تشکیلات کودتا کرد. این کودتا را رجوی به شکل خزنده پیش برد و آرام آرام رقبای خودش را کنار زد. رقیب اصلی او موسی خیابانی بود که در درگیری سال 60 کشته شد. رقیب بعدی علی زرکش بود که او را به بهانه انقلاب درونی محاکمه کرد و در نتیجه به زیر کشیده و در نهایت در عملیات فروغ جاویدان او را به کشتن داد. بقیه اعضا را مجبور کرد که به خواست او تن دهند. اگر کسی مانع می شد یا مقاومت می کرد به صورت مرموزی حذف می شد. رجوی با پیام انقلاب ایدئولوژیک و مغزشویی کاری کرد که اعضای مسخ شده حتی از زنان خود دست بکشند و همه افراد در حیطه رهبری قرار گیرند. رجوی به بهانه سرنگون کردن حکومت ایران هدف خودش را عملی کرد. اگر در این بین کسانی مقاومت می کردند و پای انقلاب کذایی رجوی نمی آمدند با مارک مزدور و خائن روبرو می شدند. او شرایطی را در تشکیلات برقرار نمود که فرد را مجبور کند در جمع محاکمه شده و حرفش را پس بگیرد و اگر تن به این کار نمی داد از سوی جمع سرکوب شده و شخصیت او را له می کردند و در چنین وضعیتی بسیار سخت است سوژه بتواند تصمیم درستی بگیرد!…
*سه شنبه 29 خرداد
در این روز 9 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:
تجمع اعتراضی در کمپ آلبانی؛ تلاش برای احیای اعضای روحیه باخته
… حمید نوری بر اساس اطلاعاتی که منابع مجاهدین خلق در اختیار دادستانی قرار داده بودند به مشارکت در جرائم جنگی و قتل عمد متهم شده بود. در همان ایام صدای آمریکا به نقل از یکی از وکلای مدافع حمید نوری می گوید که تمام اتهامات وارده را یک به یک خوانده و آن را رد می کند و موکلش هیچ جرمی مرتکب نشده است. بازداشت حمید نوری در سوئد با استقبال مجاهدین خلق و برخی جریانات همسو با این جریان مواجه شد. دادگاه سوئد در تیرماه 1401 برای حمید نوری حکم حبس ابد صادر کرد. یکی از موضوعات قابل توجه در بازداشت و محاکمه حمید نوری، حضور و نقش فعال مجاهدین خلق در این پرونده است و به نوعی اعضای این گروه، صحنه گردان اصلی این دادگاه بودند.
… در جریان این دادگاه مجاهدین خلق هزینه های هنگفتی را صرف وکیل و اهداف تبلیغاتی خود و از جمله کسب حمایت و لابی پارلمانترها و خبرنگاران مختلف نمودند. با هزینه های بسیار تعدادی از اعضا را از آلبانی به سوئد اعزام کردند، صرفاً به خاطر این که در اذهان نیروهایش دست به یک قدرت نمایی پوشالی بزنند. آزادی حمید نوری علی رغم تمام هزینه های هنگفت و تبلیغات و قدرت نمایی های پوشالی به مثابه تف سربالایی بود که بر صورت مسعود و مریم رجوی فرود آمد. آن ها اکنون باید به اعضا پاسخ دهند چگونه به رغم آن همه حمایت هایی که ادعایش را داشتند و صرف ماه ها وقت و هزینه در نهایت در تعادل قوا، این پرونده به نفع جمهوری اسلامی ایران بود؟…
مجاهدین خلق در سراشیبی سقوط محتوم – قسمت اول
آیا رخدادهای بین المللی علیه این سازمان می باشد؟
… در پس تمام حوادث یک سال گذشته، مریم رجوی خود نیز به این نتیجه رسیده است که عاقبت مزدوری برای صدام حسین و نوکری برای آمریکا و اسرائیل و عربستان، سقوط است و بس. امروز پس از رسوایی های پی در پی بین المللی هیچ دولت و هیچ شخصیت آگاه که دستی در دنیای سیاست دارد این سازمان را آلترناتیو نمی داند، تمام تبلیغات حول پارلمانترها و اشخاص سیاسی سابق و لاحق دیگر کسی را نمی فریبد و در یک کلمه ماهیت فرقه ای، سرکوبگر و عضوکش این سازمان برای همه رو شده است.
آنقدر روند تحولات بین المللی علیه سازمان مجاهدین ضد خلق، فزاینده و پرتعداد است که شاید یک سال قبل ما باور نداشتیم که این سازمان امروز به این حال و روز بیافتد.
… سازمان مجاهدین بسیار تلاش کرد که از پرونده حمید نوری به نفع بحران های درون تشکیلاتی اش استفاده کند، حتی در برهه ای این پرونده و حمید نوری، به مراجع قضایی کشور آلبانی نیز کشانده شد و سازمان چند نفر مزدور معلوم الحال را به دادگاه آلبانی برای شهادت های دروغین آورد، اما تمام این تلاش امروز به گل نشست و حمید نوری در راستای تبادل زندانیان توسط دولتمردان سوئد به ایران تحویل داده شد.
… سازمان مجاهدین در تمام تلاش هایش حول این پرونده به درب بسته حقوق بشر خورد و شکست خورد و این که ما جداشدگان سال هاست می گوییم سازمان مجاهدین در معادلات سیاسی جهانی جایگاهی ندارد بار دیگر به ثبوت رسید. امروز دیگر دولت سوئد هم به این نتیجه ی مهم رسید که سازمان مجاهدین ضدخلقی باید کنار گذاشته شود و حقوق بشر هرگز فدای هوچیگری، کولی بازی، سفسطه و تهدید نخواهد شد….
سازمان رجوی همیشه برای کشورهای میزبان مشکل آفرین بوده است
… در تاریخ 30 خرداد 1402پلیس آلبانی برای بازرسی به مقر مجاهدین خلق مراجعه کرد، اما با پاسخ منفی از سوی سران فرقه روبرو شد. البته این پاسخ منفی برای کسانی که با ماهیت مجاهدین خلق آشنایی داشتند، چیز تازه و عجیبی نبود.
… تاریخ نشان داده در هر مقطع این ها با دولت قانونی کشورهای میزبان وارد درگیری شده اند، گرچه هر بار در نهایت مجبور شده اند تن به خواسته های آن ها بدهند. مثلاً بعد از سرنگونی دولت وقت عراق با توپ پر وارد شدند ولی وقتی دیدند که قدرت آمریکا بالاست تا آخرش به آمریکا باج دادند تا آنجا که به قول رجوی؛ ما تمام نقاط ایران را برای بمباران به آمریکا دادیم و تا جایی که برای آمریکایی ها جشن و رقص در مقرهای خود بر پا می داشتند….
14 سال اسارت در سلولی به نام اشرف
… مجاهدین خلق یک گروه سکت هستند و هیچ گونه ارتباطی با بیرون از خود ندارند. من چهارده سال در یک سلول به نام کمپ اشرف بودم و در این مدت نتوانستم با مادرم، پدرم، خواهر و برادرم صحبت کنم. از نظر مجاهدین خلق، خانواده دشمن هستند و نباید با آن ها صحبت کرد. بسیاری از افرادی که به تیرانا آمدند، برای رفتن به دکتر یا هنگام ورزش و یا در شب از سازمان مجاهدین فرار کردند….
زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت شانزدهم
… نشست طعمه به جای این که مشکل افراد را حل کند برعکس عمل کرد. رجوی فکر کرد با فحش های رکیک و با زور و فشار می تواند اعضای خودش را وادار کند که خط و خطوطش را پیش ببرند. بعد از نشست طعمه در مقر موزرمی، هر روز نشست های تیغ و تیغ کشی برقرار بود. کینه افراد نسبت به شورای رهبری بیشتر شده بود و برای خود شورای رهبری این موضوع کاملاً روشن بود. در همان زمان چند نفر اعلام بریدگی کردند و به اکثرافراد که نگاه می کردم روی چهره ای با غم و اندوه داشتند. در نشست طعمه زن های شورای رهبری برای این که کرسی بالاتری را کسب کنند تا توانستند بر ما تاختند. فکر این را نمی کردند که فقط این موضوع به خشم و کینه افراد تبدیل می شود….
عملیات چلچراغ و ذوب شدن ارتش رجوی در ارتش صدام
… عملیات چلچراغ عملیاتی بود که نشان داد چگونه رجوی سر در آخور صدام دارد و برای خیانت به مردم ایران هیچ ابایی ندارد. او تشنه قدرت بود و فکر می کرد می تواند با استفاده کردن از صدام به قدرت برسد .
رفتن رجوی به عراق و ارتش آزادیبخش حرکتی بود که در نهایت منجر به شکست شد و شاهد بودیم با خفت و خواری از عراق اخراج شد و اکنون هم حاضر نیست چهره کثیفش را نشان دهد چون می داند باید پاسخگو باشد .
عملیات چلچراغ نقطه اوج همکاری گسترده رجوی با ارتش صدام و آشکار شدن خیانت او به مردم ایران بود. حال هر چقدر دستگاه تبلیغاتی رجوی می تواند با نشان دادن تانک ها و اسرا و غنائم برای خود وجهه سیاسی جور کند ولی همه می دانند این حرکت نقطه سیاهی در زندگی رجوی بود و هرگز هم نمی تواند این ننگ را پاک کند….
گذری بر ۲۱ عید قربان بدون دیدار خانواده
… در تشکیلات رجوی دیگر از بودن در جوار خانواده و رسومات عید قربان یا عید فطر و نوروز خبری نبود و گویی در سرزمین عجایب بودیم. سال ها و اعیاد می گذشتند و هر بار جز حسرت و غبطه چیزی عایدم نمی شد. با ایدئولوژی خاص و مخرب خود که به ما تحمیل کرده بودند که خانواده و زن و بچه و در یک کلام زندگی دشمن شما هستند و باید طلاق دهید. رجوی می گفت پدر و مادر و خانواده خوب و بدش را به من بسپارید و حق فکر کردن به آن ها را هم ندارید! چندش آورتر این بود که لحظات پنهان خود در رابطه با فکر کردن و یا به یاد آمدن خاطرات با خانواده و حسرت به دلی ها را فاکت به فاکت مکتوب و در جمع می خواندیم و به قول خودشان خود را سوژه می کردیم! عجب دوران سختی بود….
*چهارشنبه 30 خرداد
در این روز مجموعاً 9 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:
سازمان مجاهدین خلق از 30خرداد 1360 تا 30 خرداد 1403
رجوی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ سازمانش را وارد فاز مسلحانه و تروریستی علیه جمهوری نوپای اسلامی ایران نمود. این اقدام با طرح و نقشه از پیش تعیین شده بود. رجوی وقایعی را در آن سال آفرید که هرگز در تاریخ معاصر ایران دیده نشده بود. بنابراین وقتی در ۳۰ خرداد فاز مسلحانه و تروریستی رجوی اعلام شد خیلی از نیروهایش از این سازمان بریدند و خیلی از خانواده هایی که طرفدار رجوی بودند از این گروه کناره گیری کردند. با شروع فاز مسلحانه تروریستی، رجوی خشونتی را بر جامعه ایران به ویژه نسل جوان کشور تحمیل کرد که هرگز از انتهای راهی که آغاز کرده بود خبر نداشت.
… رجوی طی بیش از ۴ دهه با ترورهایی که انجام داد و خیانت هایی که کرد توانست نام منفورترین و وطن فروش ترین و جنایتکارترین چهره تاریخ معاصر ایران را از آن خود کند. او این وطن فروشی را تا همین الآن همچنان ادامه داده است. حالا ماهیت تروریستی سازمان رجوی بر همگان به ویژه دولت آلبانی برملا شده و این امر موجب شد تا پلبس آلبانی مقرشان را در 30 خرداد 1402 تفتیش کند تا بساط فعالیت های تروریستی شان را جمع کند….
ما در بردگی مطلق بودیم
… ما در بردگی مطلق بودیم و آن ها برایمان برنامه ریزی می کردند که چه زمانی خوشحال باشیم و بخندیم، چه وقت ناراحت باشیم یا چه زمانی وقت آزاد داشته باشیم. حتی تعیین می کردند که کی بخوریم، کی بخوابیم و بیدار شویم، چه لباسی بپوشیم و چه غذایی بخوریم. حتی زمان دوش گرفتن را هم برایمان مشخص می کردند.
این شرایط غیرانسانی و محدودیت های شدید باعث شد که بسیاری از ما در جستجوی راهی برای رهایی از این اسارت بی پایان باشیم. اکنون که آزاد شده ایم و می توانیم نفس بکشیم، از تمام کسانی که در این راه به ما کمک کردند، از صمیم قلب تشکر می کنیم….
دخترم طعمه یک ترفند به نام ملاقات شد
دیدار اعضای انجمن نجات البرز با مادر دادخواه محمد و فاطمه رئیسوند
… به همراه برادر و دختر کوچکم که آن زمان در سنین جوانی بود به عراق و قرارگاه اشرف عزیمت کردیم. مادر پس از مکثی کوتاه و غمبار ادامه داد: در حین ورود به قرارگاه اشرف زنان فرقه با ترفند این که دخترم باید در کنار دیگر دختران و خوابگاه آن ها باشد در مدتی طولانی او را از من جدا کردند. پس از چند روز دیدار با فرزندم وقتی متوجه شدیم که پسرم گرفتار آن ها است و به او اجازه خروج نمی دهند با برادرم تصمیم به بازگشت به ایران گرفتیم و وقتی سراغ دخترم را گرفتم، چند تن از زنان سازمان با برخورد و لحنی خشن خلاف برخوردهای بدو ورود به ما گفتند: دخترتان تصمیم خود را گرفته و می خواهد نزد برادرش بماند. من و برادرم متعجب درخواست کردیم که فاطمه را ببینیم اما به ما اجازه ندادند. من و برادرم با عصبانیت با آن ها وارد بحث شدیم و من شیون کردم که بدون دخترم اینجا را ترک نخواهم کرد. در این هنگام چندین تن از زنان و مردان رجوی بی رحمانه ما را دوره کردند و با زور به سمت در خروجی هدایت کردند. با دخالت سربازان آمریکایی در جلوی درب قرارگاه اشرف که معلوم بود جیره بگیر رجوی هستند، آن ها نیز عنوان کردند منطقه جنگی و ناامن می باشد و هم اکنون حضور شما در اینجا به عنوان شهروند عادی مناسب نیست و دخترتان اگر خودش بخواهد می آید….
مجاهدین خلق در سراشیبی سقوط محتوم – قسمت دوم
شکست های پی در پی مجاهدین با اعمال اهرم های حقوق بشری
… بحران های فزاینده داخلی و بین المللی علیه فرقه رجوی در یکسال گذشته:
– مداخله و ورود نیروهای پلیس و امنیتی کشور آلبانی در 30 خرداد 1402 به داخل قرارگاه مجاهدین خلق و تحقیق و تفحص حول فعالیت های تروریستی و تحرکات این گروه که در نوع خود بی نظیر و بی سابقه بود و حاکی از این موضوع بود که دولتمردان آلبانی به این نتیجه مهم رسیدند که حیات این گروه مخل امنیت و آرامش کشور آلبانی است.
– به بن بست رسیدن سازمان مجاهدین ضد خلق در عملکردهای پارلمانتریستی و جذب سیاستمداران بازنشسته آمریکایی و بین المللی .
– حذف سازمان مجاهدین در معادلات سیاسی و سقوط از جایگاه رجوی ساخته آلترناتیوی .
– آغاز سرفصل مبارزه همه جانبه کودک سربازان سازمان، علیه رهبران این فرقه ضد بشری.
– کلید خوردن دادگاه های محاکمه سران سازمان و مطرح شدن بحث محدود کردن تحرکات تروریستی سازمان و بحث استرداد و پلیس اینترپل، با صدور احکام قضایی رسمی و بین المللی.
– به بن بست رسیدن خط و خطوط سازمان و روی آوردن به تهدیدهای کور علیه تک تک جداشدگان که خود علامتی است از ضعف و زبونی این سازمان، که شعار سرنگونی تنزل پیدا کرده به مبارزه با جداشدگان از سازمان که ارتکاب این اعمال خودزنی سیاسی این گروه محسوب می شود .
– بن بست در نوکری برای دول ضد ایرانی مثل آمریکا و اسرائیل و عربستان .
– شکست اقدامات کور یک ساله سازمان در پرونده قضایی موهومی علیه یک ایرانی به نام “حمید نوری” و تحویل وی به دولت ایران .
– علی رغم اقدامات تبلیغی گسترده و مانورهای سیاسی پر تعداد در کشور سوئد، پخش مستند کودک سربازان و تحویل حمید نوری به ایران نشان داد که کشور سوئد بعد از این دیگر جای شانتاژ و بازی های ذهنی رهبران این سازمان نخواهد بود….
نشریه انجمن نجات – شماره 116
در این قسمت می خوانیم:
• نامه مدیر عامل انجمن نجات به سفارت جمهوری فدرال آلمان
• برده داری نوین و زنجیرهای نامرئی
• فدا و صداقت پیشکش رجوی ها
• صداقت بر باد رفته
• اثرات آسیب های روحی ناشی از اسارت در فرقه رجوی
• اسارت ذهنی
• بیماری، اولین علت مرگ
• غریب مرگ شدن
• انتخاب اجباری و مرگ اجباری
• اشرف؛ کابوس شب
• بیا بریم اروپا
• چرا جدا شدن از فرقه تروریستی رجوی سخت است؟
• با قدرت زندگی خود را تغییر دهید!
• بی تابی پدر و مادر در فراق فرزند
• سکوت اجباری
• کی می رسد پایان چشم انتظاری
• معنای خانواده گم شد
• گلچین انجمن نجات آلبانی
• رنج کودکی
چرا مریم و مسعود رجوی از خانواده وحشت دارند؟
در برنامه دورهمی انجمن نجات آلبانی بررسی شد
… خلیل انصاریان: در زمان جنگ خلیج بحث خانواده زیاد مطرح بود. مسعود مدام می گفت خانواده دشمن مبارزه است. هفته ای یک بار در نشست از خانواده تبری می جستیم. موظف بودیم پروژه ضد خانواده بنویسیم… رجوی وقتی دید قافیه را دارد می بازد دیدارها را متوقف کرد و خانواده ها را به وزارت اطلاعات رژیم منتسب کرد. در حالی که تعداد زیادی از این خانواده ها مسن بودند و با ویلچیر آمده بودند و یا عصا به دست بودند. اما رجوی با شیادی سیاسی می خواست به رژیم و وزارت اطلاعات نسبت بدهد.
… موسی جابری فر: مسعود رجوی می دانست اگر خانواده ها بیایند با افراد ملاقات کنند به احتمال زیاد جدا می شوند و تشکیلاتش از بین می رود. رجوی جز حفظ نیرو جنگ دیگری ندارد.
… دامرودی: رجوی به دلیل کمبود نیرو متوسل شد به ما که آدرس اعضای جوان خانواده هایمان را بدهیم و به این شکل نیرو جذب کنند. بعد که خانواده ها یک سری آمدند و به دنبال آن تعدادی از اعضا با دیدن والدینشان متحول شدند و از تشکیلات رفتند خط ضدیت با خانواده را پیش گرفت. مسعود می گفت خانواده خوب و بد ندارد همه ضد مبارزه هستند.
زوج رجوی از دین سوء استفاده می کردند به شکلی که زمانی خود را جای عیسی مسیح، و زمانی امام زمان جا می زد. سال هفتاد و بحث صلیب. مسعود رجوی می گفت هر کس صلیبش را بر ندارد و همراه من نیاید از آن من نیست و به این شکل خود را جای مسیح می نشاند. در بحث انقلاب می گفت منِ مسعود، مدینه العلم و مریم بابه….
نگاهی به محدودیت های حاکم بر مناسبات مجاهدین خلق
… علی زمانی: کمپ سازمان عملاً مثل زندان است، با این تفاوت که در زندان با ذهن افراد کاری ندارند اما در تشکیلات رجوی، باید همه افکارت و آنچه به ذهنت می رسد را بنویسی و بعد به عنوان یک گناه در عملیات جاری و غسل هفتگی به آن ها اقرار کنی.
… حسن شهباز: در داخل تشکیلات رجوی ضوابط و چارچوب ها و تمام مقررات و قوانین داخلی برای کنترل بیشتر اعضا صورت می گیرد. حتی انقلاب ایدئولوژیک هم برای کنترل بیشتر اعضا و برای استثمار بیشتر افراد وارد مناسبات شد.
خودسوزی های تشکیلاتی در سازمان رجوی
… در آن زمان حتی یک نفر از سران مجاهدین اقدام به خودسوزی نکردند ولی بیچاره افرادی که به اصطلاح “تحت مسئول” بودند باید به این کار اقدام می کردند. در جریان این خودسوزی ها دو نفر کشته شدند (از شدت جراحات ناشی از سوختگی) و بقیه جان سالم به در بردند ولی آن ها نیز افراد سابق نبودند و مدام تحت عمل جراحی های سر و صورت و دست قرار گرفتند و جراحاتشان همچنان باقیست.
بعدها افشا شد که به افراد گفته شده بود که شما خود را آتش بزنید، به سرعت افراد با کپسول های اطفای حریق می آیند و شما را خاموش می کنند و جای هیچ نگرانی نیست، اما بعد از آتش زدن افراد هیچ کس وارد صحنه نشد زیرا دستور آمده بود که کسی را خاموش نکنید و بگذارید فیلم تهیه شود….